آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۹۵۵۵
۱۱:۳۸

۱۴۰۴/۰۶/۱۵
خاطرات شهید «سیدامان الله موسوی»

زن‌ها هم در جامعه حق دارند در صحنه باشند

خواهرش شهید «سیدامان الله موسوی» می‌گوید: «خیلی دلم می‌خواست در راهپیمائی شرکت کنم؛ اما مادرم مخالف بود و می‌گفت: شما زن هستید و نمی‌توانید زمان درگیری، هم‌پای مردان، از خود دفاع کرده یا فرار کنید. امان‌الله با مادرم مخالف بود؛ می‌گفت: زن‌ها هم در جامعه حقی دارند و باید در صحنه باشند. برای همین، امان‌الله، من و خواهرم را با خودش به راهپیمایی می‌برد.»


به گزارش نوید شاهد مازندران، شهید «سیدامان الله موسوی» فرزند رمضان متولد نهم مهر ماه ۱۳۳۹، در شهرستان آمل به دنیا آمد.

زن‌ها هم در جامعه حقی دارند

سال‌های تحصیلی ابتدائی اَمان‌الله، در زادگاهش روستای «شهرکتی» سپری شد. سپس، به مدرسه راهنمائی «خانزاد» آمل راه یافت؛ اما به دلیل مشکلات اقتصادی آن روزها، در پایه سوم این مقطع به ترک تحصیل روی آورد.

انقلاب که به اوج رسید، همگام با مردم، به صفوف تظاهرات‌کنندگان ضدّ طاغوت پیوست و فریاد تظلّم سر داد.

خواهرش «خدیجه» می‌گوید: «خیلی دلم می‌خواست در راهپیمائی شرکت کنم؛ اما مادرم مخالف بود و می‌گفت: شما زن هستید و نمی‌توانید زمان درگیری، هم‌پای مردان، از خود دفاع کرده یا فرار کنید. امان‌الله با مادرم مخالف بود؛ می‌گفت: زن‌ها هم در جامعه حقی دارند و باید در صحنه باشند. برای همین، امان‌الله، من و خواهرم را با خودش به راهپیمایی می‌برد.»

خواهرش «کبری» می‌گوید: «همیشه به ما می‌گفت: در انتخاب دوست دقت کنید. با کسی دوست شوید که در کارها، راهنمای شما باشد؛ از او درس بگیرید. اگر نمی‌توانید در جهاد شرکت کنید، می‌توانید با کسب علم و حفظ حجاب در برابر دشمن تا دندان مسلح بایستید. او بچه‌های کوچک‌تر را جمع می‌کرد و می‌گفت: در زمان جنگ، سلاح شما قلم‌تان است. یک‌بار در مورد کیفیت عذاب در آخرت پرسیدم. در جواب گفت: هر وقت در خواب، خواب وحشتناکی می‌بینی، می‌ترسی؛ به سر و صورت می‌زنی و سریع بیدار می‌شوی؛ اما اگر خواب خوبی ببینی، دلت می‌خواهد این خواب همچنان ادامه داشته باشد. قیامت همین‌طور است. باید مراقب اعمالت در این دنیا باشی.»

«کبری» در ادامه از برادرش این‌گونه یاد می‌کند: «مادرم به او می‌گفت: اَمان‌الله! چرا برای خودت پیراهن نمی‌خری؟ می‌گفت: مادر! افرادی هستند که یک پیراهن هم ندارند. من همین را می‌شویَم و می‌پوشم.»

اَمان‌الله در دهم شهریور ۱۳۶۰، جامه پاسداری را به تن کرد و در سپاه کردستان مشغول به خدمت شد. او در همین سال که عازم جبهه‌های جنگ شده بود، مجروح گشت.

شهادت، بزرگ‌ترین آرزویش بود. آن‌گونه که در آخرین دیدار، به مادرش می‌گوید: «از شما تقاضا دارم که بعد از شهادتم، زینب‌وار رفتار نمایید و گریه نکنید.»

و سرانجام، امان‌الله در پانزدهم شهریور ۱۳۶۲، طی عملیات والفجر ۴ در منطقه سقّز کردستان، به فیض عظیم شهادت نائل آمد و با بدرقه اهالی آمل، در گلستان شهدای زادگاهش به خاک آرمید.

انتهای پیام/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه