آخرین اخبار:
کد خبر : ۵۹۹۵۰۵
۱۳:۰۷

۱۴۰۴/۰۶/۲۲
گفتگو با مهدی اسفندانی برادر بانوی شهیده«فاطمه اسفندانی»/

یک خانواده و پنج شهید؛ روایتی از عشق و تعهد به وطن

سحرگاه ۲۳ خرداد، موشک‌های دشمن خانه‌ی آن‌ها را نشانه رفتند و مادر به همراه سه فرزندش حسین، امیر عباس، حسنیه و داماد خانواده، مهدی اکبری نسب به شهادت رسیدند، اینک روایتی از مادری که داغ فراقش را به برادرش سپرد و با تمام هستی، به آرزوی دیرینه اش رسید.


 مهدی اسفندانی، برادر شهیده والامقام فاطمه اسفندانی و دایی سه شهید گلگون‌کفن حسین، امیرعباس و حسنیه جعفرآبادی، در گفت وگو با خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، از خواهر مهربان و فرزندان رشیدش گفت، از خاطراتی که امروز، چون نگینی درخشان، بر تارک تاریخ این مرز و بوم می‌درخشد.

مهدی اسفندانی، برادرِ شهیده والامقام« فاطمه اسفندانی» گفت: خواهرم، متولد ۱۳۵۴، بانویی بود که رحمت و خیرخواهی، در ذاتش ریشه داشت. بیست سال پیش به عنوان بهورز پذیرفته شد و خدمت صادقانه‌اش را از روستای اسفندان آغاز کرد، خواهرم دردوران خدمت به‌عنوان بهورز در روستا، با کمترین امکانات مسئولیت واکسیناسیون، کنترل فشار خون و رسیدگی به بیماران را برعهده داشت وهمواره یاریگرمردم بود.  دست‌های پر مهرش، هرگز از کمک به همنوعانش بازنایستاد.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

نخبگانی که با شهادت جاودانه شدند

خواهرم ۳۰ سال پیش ازدواج کردند که ثمرهٔ آن پیوند مبارک، سه فرزند بود که هرکدام در حوزه‌های علمی و اجتماعی موفق بودند. حسنیه دانشجوی ترم آخر دکترای دامپزشکی، حسین فرزند بزرگ خانواده، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد مهندسی و امیرعباس فرزند کوچک خانواده، روحیه‌ای دلسوز و خیری داشت و همواره به همکلاسی‌هایش کمک می‌کرد. داماد خانواده نیز دانشجوی دانشگاه علم و صنعت و حافظ قرآن بود که تنها یک سال و نیم پس از ازدواج به همراه خانواده به شهادت رسید.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

امیرعباس نوجوانی که آرزو داشت خیر باشد
 
از امیرعباس، روایتی دارم که گویای شخصیت والای اوست . فرزند خواهرم، همیشه می‌گفت: انسان باید هر روز از عمرش کاری نیک انجام دهد. این روحیه در تمام اعضای خانواده موج می‌زد.
 
از انس با قرآن تا کمک به مردم غزه
 
 شهیده حاجیه خانم فاطمه اسفندانی، افزون بر به جا آوردن نماز و روزه و دیگر واجبات، که با دقتی ستودنی انجام می‌داد، برجسته‌ترین وجه زندگی روحانی‌اش، انس و الفت ژرفش با قرآن کریم بود. این رابطهٔ مقدس، تنها به ایام خاصی مانند ماه مبارک رمضان محدود نمی‌شد، بلکه در طول تمامی روز‌های سال، جزء‌خوانی روزانه‌اش را با هیچ چیز معامله نمی‌کرد؛ حتی اگر مشغله‌های بسیار داشت. این، عادت پنجاه و چهار سال زندگی پربرکتش بود.
 
ارادت به رهبر انقلاب
 
 عشق و ارادت، در وجودش به شکل‌های گوناگونی متجلی بود، از جمله ارادت بی‌چون و چرایش به رهبر انقلاب و یاران جبههٔ مقاومت که خانه‌اش با قاب عکس‌های رهبر معظم انقلاب، شهید حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله آراسته بود. عشق به خدمت و کمک به خلق الله، در دوران خدمتش در مراکز بهداشتی، زبانزد خاص و عام بود.
 
فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه
 
عشق و تعهد
 
او در هر کاری، حجم عظیمی از عشق و تعهد می‌ریخت و برای آن حرمت و ارزش قائل بود؛ چه در نقش همسری وفادار و مادری دلسوز برای سه فرزندش، چه در عرصهٔ اجتماعی. زمانی که پزشک به دلیل قند خون بالا، خوردن انگور را برای همسرش منع کرد، او نیز به نشانهٔ همدلی، چشم‌هایش را بر این میوهٔ بهشتی بست و سعی کرد حتی طعم آن را نیز فراموش کند. این عشق و ارادت، در وجودش به شکل‌های گوناگونی متجلی بود.
 آستین‌هایش حتی در ساعات غیراداری نیز برای خدمت به مردم، بالا بود، از تزریقات گرفته تا شست‌و‌شو و پانسمان زخم‌ها، بی‌هیچ منت و چشمداشتی به یاری بیماران و نیازمندان می‌شتابید.

عشق به زادگاهش اسفندان

پس از انتقال به تهران، در کنار کار‌های اجتماعی، با مشورت و دغدغه‌مندی و با پیگیری های مستمر و هماهنگی های بی وقفه موفق شد یک ایستگاه  اورژانس ۱۱۵ و یک حسینه در روستای اسفندان بنا کند. امروز آن حسینه به نام فرزندان شهیدش و اورژانس به نام خودِ او، «شهیده بانو فاطمه اسفندانی» نامیده می‌شود تا یادش همواره زنده بماند.

خیری که ماندگار شد

خواهرم فوق‌العاده دست‌ بخیر و بی‌نهایت دلسوز و مهربان بود. یک خاطره‌ی روشن از ایشان دارم، روزی با من تماس گرفتند و از من خواستند تا به کاشان بروم و فرش‌های حسینه را انتخاب و خریداری کنم. من هم با فرستادن عکس‌ها برای ایشان و تأیید نهایی، فرش‌ها را خریدم و برای استفاده در مراسم اربعین و عاشورا به حسینه اسفندان آوردم. اما قسمت نبود که خودِش حاصلِ خیرخواهی‌ ‌اش را به چشم ببیند.

فاطمه اسفندانی و فرزندانش/ یک خانواده، پنج شهید، یک روایت عاشقانه

آخرین دیدارخواهر

 علاقهٔ وافری به خانواده‌ی شهدا داشتند و در نهایت، خود نیز به شهدا پیوستند. آخرین دیدارم با خواهرم، در همان روزی بود که برای خرید فرش‌های حسینه به کاشان رفتم تا مراسم اربعین امام حسین (ع) را در کنار هم درحسینیه اسفندان برگزار کنیم.

ادامه دهنده راهشان هستم
 

 تحمل این داغ، برای من و همهٔ بازماندگان بسیار سخت و طاقت‌فرساست، اما ما به لطف خداوند متعال و با توکل بر او، ایمان داریم که این عزیزان، همواره زنده‌اند و راهشان پررهرو باد. من، شخصاً تمام تلاش خود را خواهم کرد تا کار‌های نیمه‌تمام این خانوادهٔ بزرگوار را به پایان برسانم و ادامه‌دهندهٔ مسیر نورانیشان باشم.

گفتنی است؛ شهید حسین، امیرعباس و شهیده حسنیه، همراه با مادر گرامیشان، درروز ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ با حضور پر شور مردم و مسئولین استانی و شهرستانی در روستای اسفندان در استان مرکزی تشییع و به خاک سپرده شدند.

انتهای پیام/ ج
 

گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه