همسرم، قهرمان بی نام زندگی من است

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، «علی محمدی» جانباز ۷۰ درصد میگوید: در منطقه عملیاتی سرپلذهاب در اثر هجوم نیروهای متجاوز بعثی عراق، به شدت مجروح شدم. در آن حملات سهمگین، پیکر ما زیر آتش سنگین دشمن قرار گرفت و در نتیجه، هر دو چشم و گوش خود را از دست دادم و به افتخار جانبازی نائل شدم.
در همان ساعات اولیه، من را به بیمارستان صحرایی کرمانشاه منتقل کردند. پس از اقدامات اولیه، برای ادامه درمان به بیمارستان مهر تهران اعزام شدم و نزدیک به پنج ماه در آنجا تحت درمان قرار داشتم. با توجه به شدت جراحت، پیشنهاد شد که برای درمان تخصصی به آلمان غربی اعزام شوم. اما متأسفانه، شدت آسیبها به حدی بود که تیمهای پزشکی خارج از کشور نیز نتوانستند بینایی ویا شنوایی مرا بازگردانند.
حدود دو ماه پس از آن، به میهن عزیز بازگشتم. اکنون بیش از ۳۵ سال است که با افتخار، زندگیام را با وضعیت نابینایی و درصد بالای جانبازی ادامه میدهم.
پس از بازگشت، مدتی را در خانه سپری کردم. اما باور داشتم که نابینایی پایان زندگی نیست. ناتوانی واقعی، نداشتن اراده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم به زندگی عادی بازگردم و مسیر تازهای را آغاز کنم.
در دورههای بازتوانی در بهزیستی شرکت کردم و توانستم عضو تیم کوهنوردی جانبازان و معلولین استان کرمانشاه شوم. بعد از آن، فعالیت در حوزه ورزش، از جمله راهپیمایی و کوهپیمایی را ادامه دادم.
با تلاش بیوقفه همسرم و حمایتهای بیدریغ او، فرزندانم نیز موفق شدند تحصیلات خود را تا مقاطع عالی ادامه دهند و اکنون هرکدام زندگی مستقلی دارند.
تمام این سالها، بار اصلی زندگی بر دوش همسر فداکارم بوده است. او نهتنها پرستار زخمهایم، بلکه ستون استوار خانهمان بوده است. از صمیم قلب از خداوند بزرگ، برای همسرم و تمام همسران جانبازان، بهویژه آنان که در سنین بالا همچنان با ایثار و صبوری در کنار همسرانشان ایستادهاند، طلب سلامتی و عافیت دارم.
امیدوارم دنیا و آخرت، برای این عزیزان، آکنده از خیر و برکت باشد؛ چرا که بدون همراهی آنان، بسیاری از ما جانبازان قادر به ادامه این مسیر دشوار نبودیم.
در ادامه فیلم گفت و گو را ببینید:
انتهای پیام/