کد خبر : ۵۹۸۹۳۵
۱۰:۳۰

۱۴۰۴/۰۶/۲۲
قسمت هشتم خاطره روزنوشت شهید «درویش زارع»

بازسازی سنگرهای تخریب شده

شهید «درویش زارع» در دفترچه خاطرات خود می‌نویسد: «آن شب باران زیادی بارید و ما را خیس کرد و ساعت ۷ صبح به روستای زیویه رسیدیم و در آن جا تنور‌ها را آتش کردیم و خودمان را گرم کردیم...» قسمت هشتم خاطره روزنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.


باران شدید در جبهه

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «درویش زارع» ۱۷  تیر سال ۱۳۴۹ در روستای بیزجان شهرستان کامفیروز دیده به جهان گشود. دوران کودکی را گذراند و هفت‌سالگی راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوم راهنمایی بود که جنگ شروع شد و با دست‌بردن در شناسنامه راهی جبهه شد. وی سرانجام ۲۷ شهریور ۱۳۶۵ به شهادت رسید. پیکر پاکش در گلزار شهدای بیزجان علیا به خاک سپرده شد.

خاطره روزنوشت قسمت «8» :

بسم الله الرحمن الرحيم شب پنج شنبه به تاريخ هفتم آذرماه 1364بود که شب رأس ساعت 3:30 دقیقه نیمه شب بود که ما را بيدار کردند و به سوی روستای زیویه حرکت کرديم. آن شب باران زيادی باريد و ما را خيس کرد و ساعت 7 صبح به روستای زیویه رسيديم و در آن جا تنورها را آتش کرديم و خودمان را گرم کرديم. والسلام.

شب 8 آذرماه 1364 بود که ما در سنگر با برادران روزگار، زارع و شريفی نشسته بوديم و سنگرهایی را که خراب کرده بودند، می‌ساختند. والسلام.

بسم الله الرحمن الرحيم در مورخه 10 آذرماه 1364 با برادر شريفی برای آب آوردن با کلمن به سرچشمه رفتيم و آب رودخانه‌ای که بغل چشمه بود، خيلی زياد بود و ما با چکمه به داخل رودخانه رفتيم و چکمه‌های ما پر از آب شد و آب می‌خواست ما را ببرد. والسلام.

بسم الله الرحمن الرحيم روز 12 آذرماه 1364 بود که من ساعت 6  صبح که برای نماز صبح بلند شدم، ديدم که کوه‌ها و تپه‌ها از برف سفيد شده است خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار. والسلام

انتهای متن/


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه