چهلمین سالگرد شهادت قهرمانی که دو مزار دارد/ خرده روایت هایی از شهید «حسین خلعتبری»
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، اول فروردین 1364، جشن روز اول وصال و عید آسمانی شدن دلیرمردی است که بلندای آسمان، جایگاهش بود و گسترههای بیمرز بیکرانگی، افق نگاهش. نوروز سیمرغ آسمانی تبار نیروی هوایی پیروزمند و پرصلابت ما، طلعت جمال یار بود و نوبهارش دیدار روی دلدار در سراپرده قرب و لقای نورالانوار. امیر سرلشکر خلبان شهید «حسین خلعتبری» یکی از آن اسوه های شجاعت و پایمردی است که صدای یک ملت را در طنین پرشهامت خود انعکاس داد و ماندگار ساخت: «تاریخ بنویسد و آیندگان بدانند که ما در اوج مظلومیت جنگیدیم و هیچ باکى نیست اگر یک میلیون نفر از ما شهید شوند. اگر خود و فرزندان مان هم کشته شویم بازهم تسلیم نمىشویم تا دنیا بفهمد ایرانى با غیرت هرگز در مقابل تجاوز سکوت نمىکند و تا نابودى متجاوز دست از دفاع نمىکشد.»
این امیر سرافراز، از بزرگترین خلبانان نیروی هوایی ارتش و تاریخ دفاع مقدس است که نماینده ایران در دادگاه بین المللی لاهه نیز بود. شرح افتخارات و قهرمانی های او از ایران به همه جهان رسید و پس از شهادتش، در مجلههاى جنگى آمریکا بارها از این شهید به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد. مدارج علمی و افتخارات نظامی یک «نابغه جنگی» حسین خلعتبری مکرم در سال ۱۳۲۸ در روستای بصل کوه شهرستان رامسر، دیده به جهان گشود.
دوران کودکی و جوانی را در رامسر سپری کرد و بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۳۴۹ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از گذراندن دوران سربازی، در سال ۱۳۵۱ به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و بعد از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت طی نمودن دوره پیشرفته به کشور آمریکا اعزام شد. حسین خلعتبری در آمریکا ابتدا دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد.
استعداد خیره کننده او در یادگیری و در پی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را تمامی اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند. حسین خلعتبری مکرم در همین حین به خاطر مهارت خاصی که در خلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن میتوان انواع شناورها را هدف قرار داد، را با موفقیت طی کرد. سرانجام دوره خلبانی حسین خلعتبری پایان مییابد و او با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف ۴ به ایران بازمیگردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستوان دومی مشغول به خدمت میشود. نام حسین خلعتبری به عنوان یکى از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیرى علوم خلبانى اف ۴ طى دوران آموزشش، در مصاحبهها و گفتگوهاى اساتید این دانشگاه برده شده است.
همچنین در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا ویژهنامهاى در مورد مهارتهاى پروازى و ابتکار عملها و خلاقیتهاى شهید خلعتبرى منتشر کرد. مادر! تمام حقوق ماهیانه مرا را خرج نیازمندان کن حسین از سالهای نوجوانی و جوانی، مراتب کمال اخلاقی را طی کرده و انسانی معتقد، مومن و متصف به ارزشها و فضیلتهای اخلاقی بود. به رعایت مسائل اعتقادی و شرعی بسیار مقید بود، تا جایی که میگفت «نام من «حسین» است و باید حرمت این نام حفظ شود» و در دورانی که برای کسب دانش خلبانی به کشوری خارجی سفر کرده بود، همواره تذهیب نفس برایش همواره در رفع گرفتاری افراد نیازمند اطرافش سعی و کوشش داشت و نسبت به درد و رنج و مشکل انسانها بی تفاوت نبود. او پیش از سفر به آمریکا، به دیدار خانواده میشتابد و به مادرش وکالت میدهد که: «مادر! تمام حقوق ماهیانهام را براى رفع مشکلات نیازمندان هزینه کن.» قهرمان «عملیات مروارید» در اوایل آذر ماه سال ۱۳۵۹، طبق برنامههایی که توسط نیروهای هوایی و دریایی ارتش ایران صورت گرفته بود، تصمیم گرفته شد که در روز ۷ آذر، حملهای به دو اسکلهٔ البکر و الامیه انجام شود. برای این عملیات، حسین خلعتبری همراه با چندین خلبان دیگر از نیروی هوایی انتخاب شدند، از جمله عباس دوران، علیرضا نمکی، سید علیرضا یاسینی و حسین زندی. این تیم خلبانان در حین عملیات، تعدادی از ناوچههای عراقی را به غرقی کشاندند، که این عملیات باعث نابودی بخش عظیمی از نیروی دریایی عراق شد، شامل ۲۳ فروند کشتی مینروب، ناوچه و قایق موشکانداز اوزا. در این عملیات، حسین خلعتبری به همراه همکارانش بیش از ۲۵ سورتی پرواز عملیاتی انجام دادند. «حسین ماوریک»!
به نقل از امیر سرتیپ دوم خلبان «مشیری»: «حسین از لحاظ هوش و استعداد جزو افراد نخبه بود. در زمان پیش از انقلاب به تعداد زیادی موشک ماوریک خریداری شده بود. ماوریک یک کلمه انگلیسی است که معنی آن گوساله وحشی میشود. این موشک هوا به سطح است. تصمیم گرفته شد که این موشک ها بر روی هلیکوپتر وصل شود. از آنجایی که نیروی دریایی 2 رقم از این موشک ها را داشت، این موشکها در اختیار هوا نیروز قرار داده شد. پروژه این کار به حسین خلعتبری سپرده شد. این پروژه به خوبی پیش رفت و تحولی در سطح جهان ایجاد کرد. از آن پس به حسین لقب «حسین ماوریک» داده شد. همچنین پس از پایان عملیات مروارید، به دلیل توانایی و مهارت خاص حسین خلعتبری در شلیک موشک ماوریک، او با لقبهایی چون «شکارچی اوزا» یا «حسین ماوریک» شناخته شد. سپس او به هوانیروز فرستاده شد تا خلبانان بالگرد جنگندهٔ کبرا را برای استفاده از موشک ماوریک آموزش دهد. نماینده ایران در دادگاه بین المللی لاهه پس از مدتی، حسین خلعتبری به عنوان نمایندهٔ ویژهٔ ایران در دیوان کیفری بینالمللی در لاهه، هلند حضور یافت تا از حقوق ایران در جنگ دفاع کند. با ابتکار و تلاشهایی که در این دیوان انجام داد، حقانیت ایران در جنگ را به ثابت کرد اگرچه مدت زمان مأموریتش در دیوان کیفری بینالمللی تنها دو ماه بود، اما او پس از اتمام آن کار را به نمایندهٔ ایران در سوئیس واگذار کرد و به کشور بازگشت.
در پاسخ به سؤالی که چرا تا پایان مأموریت در آنجا ماند، او گفت: «نمیتوانم در آرامش در سوئیس زندگی کنم درحالیکه هموطنانم دارند با دشمن میجنگند.» عقاب «البرز» یکی از مهمترین عملیات هایی که شهید خلعتبری در آن نقش داشت، عملیات البرز بود. عملیات البرز در مهرماه سال ۱۳۵۹ انجام شد. در این عملیات، نیروی هوایی ایران با حمله به پایگاه هوایی الولید در عراق، این پایگاه را بمباران و منهدم کرد شهید خلعتبری در این عملیات به عنوان خلبان یکی از فانتومهای نیروی هوایی، نقش مهمی در بمباران و انهدام پایگاه هوایی «الولید» عراق، ایفا کرد. به طور خلاصه، نقش شهید خلعتبری در عملیات البرز را می توان در موارد زیر خلاصه کرد: 1 - هدایت و رهبری یکی از گروه های پروازی 2 - بمباران دقیق و مؤثر اهداف تعیین شده 3 - انهدام بخش های مهمی از پایگاه هوایی الولید 4 - ایجاد روحیه و انگیزه در بین دیگر خلبانان عملیات البرز یکی از موفق ترین عملیات های نیروی هوایی ایران در طول جنگ ایران و عراق بود و شهید خلعتبری نقشی اساسی در موفقیت این عملیات داشت. فرمانده اولین حماسه بزرگ نیروی هوایی در اولین روز جنگ عملیات کمان 99 در اولین روز مهرماه سال 1359 انجام شد. در این عملیات، نیروی هوایی ایران با حمله به 140 فروند هواپیما به پایگاه های هوایی عراق، اولین پاسخ کوبنده خود را به تجاوز رژیم بعثی عراق به خاک ایران داد شهید خلعتبری در این عملیات به عنوان فرمانده یک دسته 8 فروندی از فانتوم های نیروی هوایی، نقش مهمی در حمله به بغداد، پایتخت عراق ایفا کرد.
به طور خلاصه، نقش شهید خلعتبری در عملیات «کمان 99» را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1 - فرماندهی یک دسته 8 فروندی از فانتوم های نیروی هوایی 2 - هدایت و رهبری خلبانان جوان در این عملیات 3 - حمله دقیق و مؤثر به اهداف تعیین شده در بغداد 4 - ایجاد روحیه و انگیزه در بین دیگر خلبانان عملیات کمان 99 یکی از موفق ترین عملیات های نیروی هوایی ایران در طول جنگ ایران و عراق بود و شهید خلعتبری نقشی اساسی در موفقیت این عملیات داشت. فاتح عملیات قهرمانانه «حمله به اچ 3» در اواخر سال 1359 با توجه به این که عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعـه پایگاههای الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد که این پایگاهها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد. طرح اولیه آماده می شود و تعدادی از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب می شوند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را منهدم کنند. پس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها نام حسین خلعتبری نیز به چشم می خورد. سرانجام روز پانزدهم فروردین ماه سال 1360 تعداد 8 فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز در آمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر 1000 کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند. نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود. در هنگام رسیدن به یکی از پایگاهها، حسین خلعتبری ارتفاع را زیاد میکند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی تمامی بمب های خود را بر روی اهداف فرو میریزد و افتخار دیگری برای خود و این سرزمین میآفریند. از «بیت المقدس» تا «والفجر 8» این خلبان شجاع و شایسته، در عملیات «بیت المقدس» که منتهی به فتح خرمشهر شد و در عملیات والفجر 8 که به سقوط منطقه استراتژیک فاو انجامید، نقش مهمی ایفا کرد و در پشتیبانی هوایی از رزمندگان در خطوط مقدم جبهه، بمباران مواضع و انهدام تجهیزات و نفرات دشمن، شناسایی مواضع دشمن و ارسال اطلاعات به فرماندهی، ایجاد روحیه و انگیزه در میان رزمندگان و کمک در تصرف شبه جزیره فاو، نقش موثری داشت. گفت بی غیرت؟! تو خلبان مایی؟ بگیر! از زبان شهید بشنویم آرمان مقدس او را در دفاع از حریم این میهن: «یادم نمی رود در دزفول بودم. زن لری جنازه بچه سوختهاش را گذاشت بغل من و گفت: بی غیرت! تو خلبان مایی؟ بگیر! خواستم به او بگویم مادر! ما بی غیرت نیستیم. ولی اسلام به ما اجــازه چنین کارهایی را نمیدهد. اما دیدم آن زن، خیلی عصبانی است. هنگامی که خبر سقوط خرمشهر را شنیدم، و مطلع شدم که به پیرها و بچهها هم رحم نکرده و به زنها هم تجاوز کردهاند، به خدای لایزال و به شرفم قسم خوردم که این بار اگر وارد خاک عراق شدم، شهرک «صفوان» را درهم بکوبم ولی وقتی وارد خاک عراق شدم، ابتدای شهر یک مدرسه بود. با چشم خود دیدم مادری بچه اش را در زیر شکم گرفت و روی بچه خوابید در همان لحظه به خود آمدم و بمب هایم را رها نکردم. وقتی رد شدم از شدت خشم چند فشنگ هوائی خالی کردم و به سمت گمرک صفوان پرواز کردم و کامیون های حامل مهمات را منهدم نمودم. با این که بیش از هفتاد مرتبه به خاک عراق حمله کرده ام، ولی قانع نیستم. من باید بجنگم و مرگ برای من افتخار است. در وصیت نامه ام هم ذکر کرده ام که در ولایت خودمان «شیرود» کوهی است که می گویند «میرزا کوچک خان» در آن جا علیه روسیه می جنگیده است. اگر افتخار شهادت پیدا کردم، آن چه از من باقی ماند حتی اگر ذره ای از گوشت بدنم باشد، را در کنار قله آن کوه دفن کنید تا روح من هم پاسدار این مرزوبوم باشد.» بلند آسمان، جایگاه تو بود... در تعطیلات نوروز سال ۱۳۶۴ وی به زادگاهش رامسر نمیرود. در جواب دوستانش هم که میگویند چرا به دیدن خانواده نمیروی؟ میگوید: «در این شرایط بحرانی مردم هر لحظه به کمک ما نیاز دارند. وجدانم اجازه نمیدهد که این مردم را تنها بگذارم.» روز یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۴، خلعتبری و ستوان محمدزاده به عنوان شیفت پایگاه سوم شکاری همدان بودند. ناگهان صدای آژیر بلند میشود و در پایگاه اعلام حالت آماده باش میشود حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان «عیسی محمدزاده عروس محله» یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز در میآید. در کرمانشاه در منطقه سنقر با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر میشود. سریعاً به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه میدهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگهای ۲۳ را مورد هدف قرار میدهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم میشود. در همین حین از ایستگاههای رادار زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری میرسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنها میباشد. میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-۴۰ میکند موشک با فانتوم برخورد میکند. ستوان محمدزاده موفق میشود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب میبیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا میکند؛ ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمیکند و شهید میشود. تلویزیون عراق با اعلام این خبر اعلام کرد که موفق شده یکی از بهترین خلبانان ایرانی را از بین ببرد... دوست دارم مثل امام حسین (ع) به شهادت برسم... به روایت امیر مشیری دوست و همدوره و همرزم شهید: «همسر شهید خلعتبری معلم بود. آنها بسیار مهماننواز بودند. معمولا خانهشان مهمان داشتند. روز اول عید سال 64 حدود 20 نفر در منزل شهید خلعتبری مهمان بودند. آن روز خسرو غفاری فرمانده گردان به منزل حسین تماس گرفت و اعلام کرد که دو فروند هواپیمای دشمن در حال ورود به آسمان کشور ما هستند، و من به جای شما به عملیات میروم. حسین خلعتبری مخالفت کرد و گفت که خودم این عملیات را میروم. در آن عملیات حسین یک فروند از هواپیماهای دشمن را منهدم میکند و هواپیمای دیگر دشمن موشکی به هواپیمای حسین میزند. خلبان کابین عقب هواپیمای خلعتبری ریجکت میکند اما خلعتبری در آن عملیات به شهادت میرسد. محمود انصاری روایت کرده است که روزی حسین خلعتبری به او میگوید که دوست دارم مثل امام حسین (ع) شهید شوم. این اتفاق هم افتاد. داستان سری که از پیکر، جدا ماند! «تیم بررسی سانحه، پیکر و تکههای هواپیمای شهید خلعتبری را جمع میکند. پیکر شهید خلعتبری با شکوه تشییع و به خاک سپرده شد. حدود دو هفته بعد از شهادت خلعتبری، چوپانی خبر میدهد که کلاهی پیدا شده است. تیم بررسی میرود و در حالی کلاه را پیدا میکند که سر شهید خلعتبری در آن بوده است. ابتدا تصمیم داشتند که سر را به باقی پیکر اضافه کنند اما با مخالفت مردم روستا مواجه میشوند. از این رو سر شهید خلعتبری در یکی از روستاهای کرمانشاه به خاک سپرده میشود. در حال حاضر نمیدانم که آن مزار در کجا است.» و سرانجام این اسطوره دلیرمردی و اعجوبه جنگ، جاودانه شد در حالی که این سخنش در وصیتنامه، هنوز هم سرشار از شور حماسی و روح غیرت و غرور است: « اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن میشویم و مرگ در این راه را افتخار می دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می کردم...».