در گفتگو با نوید شاهد:

زندگی و شهادت سید علی با قرآن آمیخته بود/شهادت فرزندم برای همه روشن‌تر از خورشید بود

چهارشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۱۲
مادر شهید قرآنی سید علی محمودیان با تاکید بر اینکه زندگی سید علی با قرآن آمیخته بود، گفت: زمانی که علی در حین تلاوت قرآن بود ترکش خمپاره به حنجره اش خورد و شهید شد. در واقع شهادت از وجود فرزندم می بارید، آنقدر برای همه ما شهادتش محرز بود که گویی روشنتر از خورشید بود.

زندگی سید علی با قرآن آمیخته بود/ شهادت فرزندم برای همه روشن‌تر از خورشید بود

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ قاری شهید سیدعلی محمودیان سال ۱۳۴۷ در تهران به دنیا آمد و ۱۸ فروردین ۱۳۶۶ حین تلاوت قرآن کریم در عملیات کربلای ۸ به شهادت رسید. او از شاگردان سیدمحسن موسوی‌بلده، پیشکسوت قرآنی بود. سیدعلی یکی از هسته‌های اصلی تشکیل جلسه مجمع نشر قرآن کریم بود. این مجمع برای تدریس، تعلیم افراد، آشنا کردن جوانان با اسلام و قرآن و برگزاری مسابقات قرآن برای آقایان در بسیج و مسجد راه‌اندازی شده بود. در ادامه به بهانه روز شهید و همزمانی آن با ماه بهار قرآن به سراغ زهرا مزرعه سفیدی مادر بزرگوار این شهید والامقام رفته ایم تا از دریچه نگاه مادرانه او؛ فرزند شهیدش را بیشتر بشناسیم. 

در ابتدا پس از معرفی خودتان بفرمایید سیدعلی فرزند چندم شما بودند؟
من زهرا مزرعه سفیدی مادر شهید سیدعلی محمودیان هستم. علی بعد از سه خواهر در سال ۴۷ به دنیا آمد.

در جایی می خواندم که سید علی ممکن بود مرده به دنیا بیاید، چند و چون آن چگونه بود؟
زمانی که سید علی را باردار شدم درست وقتی بود که دچار بیماری قلبی شده بودم و پزشکان مرا از بارداری منع کرده بودند چراکه باید ابتدا قلبم را معالجه میکردم، پس از این موضوع دکتر به من گفت که بیش از سه ماه نمی‌توانی او را نگهداری کنی و باید هرچه سریعتر سقط شود، من این موضوع را نپذیرفتم و نذر سفره حضرت ابوالفضل (ع) و آجیل مشکل گشا کردم که این بلا از سر من و فرزندم رفع شود بنابراین به پزشک دیگری مراجعه کردم و ایشان پس از معاینه گفت هیچ مشکل و عارضه قلبی ندارید و بدانید خدایی که این بچه را در شکم شما گذاشته است خودش مراقب او و شما خواهد بود. این موضوع گذشت تا سید علی به دنیا آمد و حتی برای دنیا امدن او من متحمل کوچکترین سختی نشدم و پزشک معالجم از دین زیبایی و سلامت بچه متحیر مانده بود. 

زندگی و شهادت سید علی با قرآن آمیخته بود/شهادت فرزندم برای همه روشن‌تر از خورشید بود

نام سید علی را شما انتخاب کردید یا پدرشان؟ 
من خودم نام علی را برایشان انتخاب  کردم وپدرش نیز موافقت کرد. 

از کودکی سید علی برایمان بگویید. 
علی بسیار آرام، دوست‌داشتنی و مهربان بود، روابط بسیار خوبی با خواهر و برادرانش داشت. بسیار درس خوان و اهل قرآن بود.

چگونه با قرآن آشنا شد؟ 
در زمان قبل از انقلاب قرار بر این شد که با تعدادی از همسایه ها کلاس قران برگزار کنیم و در آن هر کسی به اندازه وسع خود به دیگری آموزش دهد. یک استادی به نام آقای آهنی هم گاهی در کلاسها برای آموزش حضور داشت. بالاخره همه فرزندانم قرآن را یاد گرفتند تا اینکه ما از آن محله رفتیم و کلاسها همچنان برقرار بود در همین حین سیدعلی به همراه یکی از استادانش به نام آقای نجفی در کلاسهای قرآن در خیابان ایران شرکت میکرد این کلاسها صبح جمعه برگزار می شد و پس از آن نیز در نماز جمعه شرکت می کردند. این جریان ادامه داشت تا اینکه سید علی راهی جبهه شد. در واقع تمام زندگی اش با  قرآن آمیخته بود. 

تعداد بازدید : 7

زمانی که میخواست عازم جبهه شود چند سالش بود؟ 
سید علی زمانی که اولین بار میخواست به جبهه برود کلاس یازدهم و در ایام تعطیلات مدارس بود. زمانی که برگشت به او گفتم مادر تو درست را تمام کن و بعد عازم شو چون دلم نمی‌خواهد تصور کنند برای فرار از مدرسه رفتن به جبهه را انتخاب کرده ای، بنابراین سیدعلی دیپلمش را گرفت و همان زمان در رشته برق دانشگاه شیراز به صورت همزمان پذیرفته شد. در واقع سیدعلی زمانی که کنکور داد عازم جبهه شد تا اینکه نام پذیرفته شدگان را اعلام کردند و از ما خواستند تا برای ثبت نام به دانشگاه مراجعه کند و زمانی که این موضوع را با او مطرح کردم سیدعلی پاسخ داد که مادر دانشگاه همینجاست و امام خمینی دستور داده اند که جبهه ها را حفظ کنیم من همینجا میمانم.  تا اینکه در عملیات کربلای ۵ مجروح شد، پس از آن به خانه برگشت اما حتی صبر نکرد تا بخیه هایش کشیده شود. رفت و در عملیات کربلای ۸ شهید شد.

زندگی و شهادت سید علی با قرآن آمیخته بود/شهادت فرزندم برای همه روشن‌تر از خورشید بود


 
مادر بفرمایید که آیا سیدعلی راجع‌به شهادت صحبت می‌کرد و آیا تصور می کردید شهید شود؟
باید به شما بگویم در واقع شهادت از وجودش می بارید و نیازی به گفتن نبود. زمانی که برای بار آخر به مرخصی آمد عمه سید علی که خود مادر دو شهید است همزمان که سیدعلی با او احوالپرسی میکرد عمه اش قربان صدقه او میرفت و می‌گفت عمه جان چگونه شهادت و تن بی سر تو را ببینم؟! با غم محمد و رحمت الله و تو چگونه کنار بیایم. اینها یعنی اینکه شهادت سیدعلی برای خودش و برای ما روشنتر از خورشید بود. 

زندگی و شهادت سید علی با قرآن آمیخته بود/شهادت فرزندم برای همه روشن‌تر از خورشید بود

سیدعلی چگونه به شهادت رسید؟
همرزم او برایم تعریف میکرد که سید علی فرمانده گردان بود و وقتیکه ما را در سنگر جا داد خودش دم سنگر نشست و شروع کرد به قرآن خواندن و همزمان که سیدعلی قرآن میخواند ناگهان یک ترکش از خمپاره به گلوی او اصابت کرد و زمانی که گلویش مجروح شد قرآن خواندن را تمام کرد و شروع به خواندن دعا کرد تا زمانی که شهید شد. زندگی علی با قرآن آمیخته شده بود و همه استادانش به او علاقه داشتند. 


بعنوان مادر شهید اگر بخواهید به مناسبت هفته شهید ما را به نصیحتی میهمان کنید، آن چیست؟ 
میخواهم بگویم در همه حال پشت و پناه رهبری و ولی فقیه باشید این چیزی است که سیدعلی همیشه بر آن تاکید می‌کرد و در زمانی که در کنکور هم پذیرفته شد؛ برای انتخاب میان حضور در جبهه و تحصیل حرف امام را ملاک قرار داد.

انتهای پیام/ 

 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده