سردار شهید مهدی شرع پسند؛ شهیدی که پرچم پیروزی اسلام را بر مناره مسجد جامع خرمشهر برافراشت
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، دوم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۵ و در محور چنگوله، سرداری از سجاده خاک خونین جبهه، به نماز شهادت نشست و پرواز سرخ خود به آنسوی بیکرانگی آغاز کرد، که همه عمرش، مثل قنوت نماز آخرش، لبیک به ندای ارجعی پروردگارش بود. آن نفس مطمئنه، سبکبال و سرخ جامه، گویی که الهامی از عالم غیب، دریافته باشد، با خواندن آخرین آیات سوره فجر، و تکرار آن، گویی همه را به رازی شگفت آگاه ساخت. او فجر خود را در شهادت یافته بود و غلتان بخون خویش، فرمان: فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی دوست را عاشقانه اجابت کرد... سردار شهید مهدی شرع پسند، فرمانده عملیات سپاه کرج، مسئول محورهای عملیاتی جبهه غرب، از آوزین و گیلانغرب تا قصر شیرین و... در سمت معاون عملیات تیپ ۲۹ نبی اکرم (ص) در عملیات والفجر ۵ حضور یافت و سرانجام در همین عملیات به شهادت رسید. او کسی است که در لحظه ورود فاتحانه قبیله توحید به خاک خونین و مقدس خرمشهر قهرمان و مظلوم، اولین پرچم پیروزی قافله عشق را بر ماذنه و مناره مسجد جامع خرمشهر، که نماد مظلومیت و پایداری یک ملت بود، برافراشته کرد. حیات او، تصویری است نمادین، از سیمای پرفروغ سردارانی که پیش از معرکه جنگ، در معرکه درون، فاتح شدند و روایت فتحشان، فتح الفتوح قبیله عاشقانی فجرآفرین بود.
از محله کارخانه قند کرج تا زندانهای شاه
در بیستم آذر ۱۳۳۹ در محله کارخانه قند شهر کرج دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۵۲ مدرک فوق دیپلم خود را گرفت و همان سال به سربازی اعزام شد. در طول سربازی، احساسات مذهبی و تقید او نسبت به ادای فرایض و انجام تکالیف دینی، موجب بی مهری از سوی عوامل سرسپرده ارتش نسبت به او شده بود و او در آن محیط، منزوی و تحت نظر بود. از طرفی مهدی در مدت دوران سربازی، ماهیت ظالمانه رژیم ستمشاهی را بیشتر شناخت. او در سال دوم سربازی، از هر فرصت و فراغتی که به دست می آورد، به مطالعه و تقویت بنیه فکری و عقیدتی خود می پرداخت و از جهت سیاسی نیز به حقایق کشور، آگاهی کاملتری می یافت. پس از پایان سربازی نیز مدت دو سال بصورت پیگیر و جدی، به مطالعه کتابهای عقیدتی و سیاسی پرداخت و پس از آن برای دستیابی به سرچشمه علوم دینی، به «قم» عزیمت کرد. او همزمان با فراگیری معارف دینی، الفبای مبارزات سیاسی را نیز فرا گرفت و همراه با قیام مردم، به صف انقلابیون پیوست. مهدی بخاطر فعالیت های انقلابی اش و همچنین ارتباط با روحانیت انقلابی و بزرگانی چون مرحوم آیت الله مشکینی، توسط عوامل رژیم دستگیر و به مدت دو هفته بازداشت و تمام کتاب هایش نیز مصادره شد. پس ازآزادی، جدی تر از گذشته، به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد. او اعلامیههای امام و آیات عظام را به کرج می آورد، تکثیر میکرد و این، موجب بارها دستگیر و زندان رفتنش شد. او در این فصل از زندگی خود، یک انقلابی تمام وقت و تمام عیار بود.
اولین فرمانده سپاه کرج، فاتح شهر سنندج
با پیروزی انقلاب، بعد از مدتی فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه پاسداران شد و همزمان، مسئولیت بسیج شهرستان کرج را نیز به عهده گرفت. با تشدید غائله کردستان و اقدامات خائنانه و توطئه های تجزیه طلبانه گروهکهای مسلح و مخارب ضد انقلابی به تحریک دشمن خارجی، مهدی با اولین گروه اعزامی از کرج به کردستان اعزام شد. این گروه، در پاکسازی شهر سنندج و شکستن محاصره معروف باشگاه افسران و پادگان ارتش، حماسه ها آفرید و بعنوان فرمانده این گروه، نقش تعیین کننده ای ایفا کرد.
مسئول محور عملیاتی غرب، فاتح ارتفاعات استراتژیک چغالوند
در دی ماه ۵۹ فرماندهی گروه اعزامی سپاه کرج به جبهه های گیلانغرب را بعهده گرفت و بعنوان مسئول محور آوزین گیلانغرب مشغول انجام وظیفه شد. او طی دو عملیات ایذایی، فرماندهی نیروها را بعهده داشت. نتیجه این دو عملیات، آزادسازی قله استراتژیک چغالوند بود که در پی آن، شهر گیلانغرب از دید و تیر مستقیم دشمن خارج شد. او مجددا در سال ۶۰ به همان منطقه اعزام شده و در عملیات سراسری شهید رجایی و باهنر در محور سرپل ذهاب (تپه های کوره موش) که پس از شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی توسط عوامل نفاق و طراحی اولین عملیات متمرکز پس از حذف فرماندهی نیروی لیبرال و معارض خط امام و پاکسازی مدیریت سیاسی و نظامی کشور در شهریور سال ۶۰ ، حضوری فعال داشت و در این عملیات به افتخار جانبازی نائل آمد.
از فرماندهی گردان تا فرماندهی طرح و عملیات محور غرب
در پاییز سال ۶۰ در عملیات طریق القدس (آزاد سازی شهر بستان) که اولین عملیات بزرگ سراسری و اولین پیروزی و دستاورد عمده ایران پس از دوسال رکود و توقف ناشی از عدم تمرکز فرماندهی جنگ بود، به عنوان فرمانده گردان و در سال ۶۱ در عملیات فتح المبین و عملیات بیت المقدس (آزاد سازی خرمشهر) و عملیات رمضان، حضور موثری داشت و بعنوان فرمانده گردان انجام وظیفه کرد.
در عملیات رمضان از ناحیه دست مجروح شد و در عملیات والفجر مقدماتی بعنوان فرمانده تیپ عملیاتی سلمان فارسی از لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) شرکت داشت. او در این عملیات نیز از ناحیه پا مجروح شد و علیرغم مجروحیت های زیاد و متوالی لحظه ای از حضور در جبهه ها غفلت نکرد. در اوائل سال ۶۲ با تشکیل تیپ نبی اکرم(ص) در کرمانشاه به درخواست فرمانده وقت این تیپ، به غرب کشور اعزام شد و بعنوان فرمانده طرح و عملیات تیپ مشغول به کار شد.
توی مملکت خودمان هم نمی توانیم ایستاده نمازمان را بخوانیم؟!
حاج علی کرمی از فرماندهان ارشد لشکر ۱۰ سیدالشهدا و همرزم و هنراه شهید روایتی از نماز خواندن راست قامت و ایستاده ی شهید دارد در زیر رگبار گلوله دوشکاهای دشمن:
مهدی را دیدم روی تخته سنگی نشسته و پوتین خود را در آورد و با قمقمه خود مشغول گرفتن وضو شد و بعد از آن بلند شد و روی همان تخته سنگ ایستاد و مشغول نماز خواندن شد جایی كه ایستاده بود كاملاً در دید دشمن از تپه های مقابل بود و به صورت پراكنده هم آتش دوشكا شلیك می شد. وقتی نماز آقا مهدی تمام شد، پرسیدم: چرا ایستاده نماز می خوانی مگر نمیبینی كه دشمن روی ما آتش دارد آقا مهدی جواب دادند برادر توی مملكت خودمان هم نمی توانیم راست راست راه برویم و ایستاده نماز بخوانیم؟! نماز آقا مهدی، ما را متوجه او كرد. من چنان عرفان و چنان خضوع و خشوعی در كسی به اندازه او تا آن روز ندیده بودم. قنوت آقا مهدی انسان را به خدا وصل می كرد و همچنین ركوع و سجود طولانی او در آن وضعیت به انسان درس شجاعت و وارستگی در این دنیا را می داد.
پرچم پرافتخار پیروزی را بر بلندای مسجد جامع خرمشهر، برافراشت
سردار شهید شرع پسند، از ستونهای اتکای عملیات بیتالمقدس بود. او در علمیات آزادسازی خرمشهر نقش مهم و موثری داشت. در روز آزادسازی خرمشهر و در اولین لحظات ورود فاتحانه رزمندگان اسلام و مدافعان ایران به خاک خونرنگ و مقدس این شهر مقاوم و مظلوم، این شهید بزرگوار، اولین کسی بود که از مناره مسجد جامع این شهر بالا رفت و پرچم پیروزی را بر بلندای آن به اهتزاز درآورد.
یکی از محبوبترین فرماندهان جنگ، بین بچه های جبهه
سردار شهید مهدی شرع پسند، یکی از اسوه های اخلاق و تهذیب نفس و معنویت و یکی از نمادهای خلوص و خودسازی و خداجویی در دفاع مقدس بود. او از محبوبیت شدیدی بین بچه های جبهه برخوردار بود که همه را مجذوب اخلاق و سلوک معنوی و عارفانه این انسان پاکباخته و مخلص می ساخت. به روایت یکی از همرزمان و دوستان این شهید:
ایشان بین بچههای رزمنده فوقالعاده محبوب بودند. من اگر بخواهم خصوصیات خاص شهید شرعپسند را بشمارم باید بگویم که آقامهدی واقعاً آدم صبوری بودند. خیلی هم با قرآن مأنوس و محشور بود. خب کسی که با قرآن مأنوس باشد، پشت بندش صفات حسنه دیگر هم میآید. من کمتر کسی را دیدم که مثل شهید شرعپسند آن همه بین نیروهایش محبوب باشد. بدون اغراق میتوانم بگویم که نیروهای آقامهدی عاشقانه او را دوست داشتند. مثل یک سمبل و الگو برای بچههای سپاه و بسیج بود. به عنوان نمونه بگویم وقتی که ایشان به عنوان معاون عملیات تیپ نبیاکرم (ص) مشغول شد، در قصرشیرین خط تحویل گرفت و آنجا خودش پا به پای بچهها سنگر درست میکرد، زمین میکند، گونیها را پر میکرد، کول میگرفت و جابهجا میکرد. هیچ فرقی بین خودش و دیگر بچهها قائل نبود. خیلی هم روی کارهای فرهنگی و اخلاقی تأکید داشت. برای بچهها کلاسهای قرآن دایر میکرد یا برای اینکه جسمشان آماده باشد، بینشان مسابقه کشتی راه میانداخت. خودش هم با آنها کشتی میگرفت. همه اینها باعث شده بود نیروهای آقامهدی او را از خودش بدانند، این رفتارها انس و الفت ایجاد میکند و باعث میشود در یک یگانی بچهها همدیگر و البته مسئولشان را دوست داشته باشند و همه این اتفاقها برای آقامهدی و بچههایش افتاده بود.
در قنوت آخرین نماز، آیه ارجعی الی ربک را خواند و راهی شد...
و روایت شگفت نماز آخر، قبل از شهادت: نمازی که در قنوتش، آقا مهدی این آیات آخر سوره فجر را دوبار تکرار کرد: یا ایتها النفس المطمئنه! ارجعی الی ربک..... گویی آن نفس مطمئنه، ندای ارجعی ربش را با گوش جان شنیده بود که اینگونه، شوق و شتاب رفتن داشت. از یکی از یاران و همراهان شهید
بشنویم:
در این عملیات، بچههای ما توانستند ارتفاعات مورد نظر را به تصرف درآورند. شهید شرعپسند روز شهادتش، نماز صبح را در مقر ماقبل خط مقدم میخواند و بعد به سمت خط میرود. بچههایی که آن روز شاهد نماز شرعپسند بودند، میگفتند که ایشان در قنوت نماز دو بار آیات آخر سوره فجر را میخواند و بعد راهی میشود. معنی آیات این است: «تو اى روح آرام یافته! به سوى پروردگارت بازگرد. در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است. پس در سلک بندگانم در آى؛ و در بهشتم وارد شو!» گویی به آقامهدی وحی شده بود که اینبار به شهادت خواهد رسید. شهید شرعپسند یک حالات معنوی داشت.
در نامههایی که ایشان برای خانوادهاش فرستاده و هنوز موجود است، این حالات و روحیه معنوی را میبینیم. خلاصه آن روز آقا مهدی، نمازش را میخواند و به خط مقدم میرود. در پاتک دشمن، ایشان ترکش میخورد و به شهادت میرسد. وقتی من خبر شهادتش را شنیدم، شهید میررضی (از بچههای قدیمی و پیشکسوت سپاه کرج) همان لحظه از جبهه جنوب رسید. موضوع را به میررضی گفتم و با هم به سمت محل شهادت آقا مهدی رفتیم. به آنجا که رسیدیم، پاتک دشمن در حال قطع شدن بود. بچهها گفتند که پیکر آقامهدی را تازه از منطقه به عقب منتقل کردهاند. حدود سه ربع یا یک ساعت دیگر پاتک دشمن طول کشید و ما در همان منطقه ماندیم تا بچهها را هدایت کنیم. اوضاع که آرام شد غروب به مقرمان برگشتیم.
شهادت، آسانترین راه رستگاری است...
و اینک، وصیتنامه این سردار شهید بزرگ از خیل حماسه سازان قافله نور
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از خواندن وصیت نامه برادر شهید مسعود اخوندی که براستی از صالحین بود به این فکر افتادم که حتما وصیت نامه ای بنویسم. در دفعات قبلی هرگز موفق به این امر نشده بودم و همین توفیق کنونی را در نوشتن به فال نیک گرفته و از خدای خویش طلب شهادت می نمایم که براستی آسان ترین راه برای رسیدن به رستگاری و فلاح است. شهادت می دهم به یگانگی قادر متعال که پروردگار عالمیان است و نیز شهادت می دهم به حقانیت تمامی پیامبرانی که از طرف او برای هدایت بشر آمده اند و نیز به دنباله همه پیامبران به ختمیت حضرت محمد (ص) که هدف خلقت جهان و اقرب موجودات به خداوند متعال بود. شهادت می دهم که امامان شیعه برحق اند و جانشینان امام عصر (عج) که فقهای عادل متقی باشند برحق اند و یقین دارم که خداوند عادل است و بنابراین عدل بایستی عالمگیر باشد و بی عدالتی در همه وجوهش محکوم و مذموم است. معاد و قیامت حق است و لازمه عدل خداوندی است. در همین جا فرصت را مغتنم شمرده و با یادآوری تعاریفی که در قرآن از قیامت شده به رحمت خداوند پناه برده و طلب بخشش گناهان خود رامی نمایم که از همه مهربانان، مهربانتر است.
و اما در مورد خانواده:
اولا از پدر و مادرم کمال سپاسگزاری را دارم به خاطر زحماتی که برای من کشیده اند و تربیتی که مرا نموده اند و سپس از برادران و خواهرانم که الحق برادران و خواهران نیکویی بودند و من از آنها مداوم درس می گرفتم و بعد همسر فداکار و با ایثار که دنیا را که سخت به او روی آورده و در برابر چشمش خودنمایی می کرد، به خاطر اسلام ترک گفت. من ضمن طلب بخشش از همه آنها توصیه می نمایم که به اسلام و نیز رهبزی فعلی آن امام خمینی و رهبران بعدی سخت وفادار و نسبت به دنیا بی اعتنا باشند. چند تن از برادرانم بوده اند که نسبت به من سمت معلمی داشته اند و تا این کاغذ را بخوانند می دانند که منظورم آنهایند، از خداوند برای آنها توفیق در راه خدا نسبت به اسلام و مسلمین می طلبم. به برادران بسیج که من بسیار مشتاق و حریص در خدمتگزاری به آنها بوده و هستم، توصیه می نمایم به اینکه خود را به اخلاق اسلامی بیارایند و با مردم و با خود تواضع و مهربانی و صداقت و اخلاص و... رفتار نموده و بسیار مطالعه کنند. قرآن و نهج البلاغه و کتب حدیث و تاریخ زیاد بخوانند. در تعهدی که با خداوند متعال بسته اند پابرجا باشند و نسبت به امام با تمام توان وفادار باشند و این انقلاب را به ثمر برسانند که چشم تمامی انبیاء و اولیاء، تمامی شهیدان و بخصوص سیدالشهداء(ع) و چشم تمام مردمان مستضعف روی زمین و چشم نسل های آینده و بالاتر از همه نظر خداوند متعال به دستهای ضعیف است که چگونه عمل می کنیم؟ حرف های بسیار هست که می خواهم بنویسم ولی فرصت کم است اگر شهادت به تأخیر افتاد در فرصت های بعدی خواهم نوشت. ان شاءالله
مهدی شرع پسند
فرمانده تیپ نبی اکرم (ص)
مرداد ۱۳۶۰- گیلانغرب