زندگی شهید دهه هفتادی در کتاب «نسیم به سوی من وزید»
به گزارش نوید شاهد؛ این کتاب، زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم سیدسجاد خلیلی جوانی دهه هفتادی و کوچکترین شهید مدافع حرم استان مازندران است. جوانی پر از شور و هیجان اما مملو از حس وطندوستی و نوع دوستی.
«نسیم به سوی من وزید» با روایت دوران نوجوانی شهید خلیلی آغاز میشود و به مرور خاطرات و شیطنتهای کودکی و در ادامه به دوران نوجوانی و دانشگاه او میپردازد. در دو فصل اول کتاب، خواننده به دور از فضای جنگ و جبهه با شخصیت اصلی سجاد همراه میشود و با او انس میگیرد.
به گفته نویسنده اثر چون شهید خلیلی قصد داشته خودش زندگینامهاش را بنویسد بنابراین اسدی تمام اتفاقات کتاب را از زبان خود شهید نقل کرده است و چون لازم بوده زبان و نگاه بیش از هفتاد نفر را به یک زبان و نگاه متمرکز کند باید احتیاط زیادی در واقعی بودن و صحت متن روایتها میکرده است.
نویسنده با حدود ۷۵ نفر از دوستان، آشنایان، همرزمان و اعضای خانواده شهید برای نگارش کتاب به گفت وگو نشسته و برای اینکار با توجه به ویژگیهای شخصیتی و شغلی و تحصیلی شهید به بیشتر شهرهای کشور سفر کرده است.
با توجه به اینکه زهره اسدی و شهید خلیلی هر دو از اهالی مازندران هستند ضربالمثلها و اصطلاحات این خطه در کتاب گنجانده شده که برای مردم استانهای مازندران، گلستان و گیلان جذاب و خواندنی است که البته همه این قسمتها به صورت کاملاً شفاف و روان ترجمه شده است.
«نسیم به سوی من وزید» علاوه بر مقدمه، در ۵ فصل با عناوین «اسمت برای من»، «بنبست بهار»، «پرواز یک قاصدک»، «بوسه برخاک» و «اسمم برای تو» تهیه و تدوین شده است.
شهید سید سجاد خلیلی پانزدهم آذرماه ۱۳۷۰ در روستای متکازین از توابع شهرستان بهشهر متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود. تا مقطع کاردانی در رسته پیاده در دانشکده امام حسین علیهالسلام تحصیل کرد و مدرک لیسانس خود را از دانشگاه علوم و فنون زمینی امیرالمؤمنین علیهالسلام اخذ کرد. در تاریخ یکم آبان ۱۳۸۹ به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد و در لشکر ۲۵ کربلا به خدمت پرداخت. این شهید در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ هجری شمسی در منطقه خان طومان سوریه به فیض شهادت نائل آمد و سپس در گلزار شهدای بهشت فاطمه بهشهر به خاک سپرده شد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«نقشه کشیدیم یک تشییع جنازۀ سوری هم راه بیندازیم. چون قبرستان خارج از روستا بود و راه خوبی برای فرار. یک تابوت میخواستیم و میت. من هم کم نیاوردم. رفتم مسجد و لباس روحانی را برای چند ساعتی امانت گرفتم. پیچاندن عمامه را از آقاجون یاد گرفته بودم. هیچوقت فکرش را نمیکردم اینجا بهدردم بخورد. قشنگ پیچش دادم و روی سرم گذاشتم. برگشتم بین بچهها. کسی نمیتوانست به من شک کند. یکهو انگشتی کمرم را سوراخ کرد. سرم را چرخاندم. یک خانوم چادری بود. هاجوواج نگاهش میکردم که …»
«نسیم به سوی من وزید» با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه در ۳۵۲ صفحه و با قیمت ۲۹۰ هزار تومان در کتابفروشیها و سایت انتشارات سورهمهر قابل دریافت است.
انتهای پیام/