توسط نشر شاهد منتشر شد
کتاب «عارفانه مصطفی شد» داستانی از زندگی شهید «مصطفی (بایرام دردی) کریمی» که از زبان مادر شهید و برادر شهید روایت شده و به قلم «عفت نیستانی» از سوی «نشر شاهد» روانه بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «عارفانه مصطفی شد» به قلم «عفت نیستانی»، از سوی نشر شاهد منتشر شد. این کتاب زندگی و خاطراتی از شهید «مصطفی (بایرام دردی) کریمی» است که از زبان برادر و مادر شهید نقل شده است. 

روایت داستانی از زندگی شهید مصطفی کریمی در «عارفانه مصطفی شد» خواندنی شد

کتاب «عارفانه مصطفی شد» در ۱۳۰ صفحه، با شمارگان یک هزار نسخه، در قطع رقعی، به بهای ۱۲۰ هزار تومان از سوی نشر شاهد روانه بازار نشر شده است.

 این کتاب در ۶ فصل از زبان برادر و مادر شهید والامقام مصطفی (بایرام دردی) کریمی روایت شده است.

«انجی»، «دردی‌هایم به دنیا آمدند»، «چه زود مدیر شدی»، «هر روز مشتاق‌تر از دیروز»، «عزیزم! چه دیر آمدی؟» و «قدر! زندگی بی تو سخت است» عنوانی از فصل‌های این کتاب هستند. پنج صفحه پایانی این کتاب به تصاویری از شهید «مصطفی (بایرام دردی) کریمی» اختصاص داده شده است.

سردار شهید مصطفی کریمی که با انقلابی درونی شیعه شده بود فرمانده گردان نصرالله و متوسل به قرآن کریم و اهل‌بیت (ع) بود. وی هفتم آذر 1346 در روستای باغلق از توابع شهرستان بجنورد به دنیا آمد.

پدر و مادرش در ابتدا نامش را «بایرام دردی» گذاشتند، بایرام دردی تحصیلات دوران متوسطه را آغاز می‌کند، برای همه لحظه‌های زندگی طرح و برنامه دارد، مطالعاتش دامنه‌دار است و فعالیت‌های مذهبی و ورزشی چشمگیری دارد. محبوب‌ترین دانش‌آموز هنرستان است، در شهر سرشناس شده و سال چهارم رشته برق را می‌خواند. دلش بی‌قرار میدان‌های نبرد است و از طرفی خود را آماده یک رقابت علمی و سرنوشت‌ساز کرده است.

بایرام، مصمم است که پس از قبولی در دانشگاه مرزهای آتشین کشور را مسکن و مأوای خود سازد و تا دفع فتنه دشمن، از درس، مدرسه و ورزش فاصله بگیرد اما لهیب فتنه جنگ و عشق به آرمان‌های امام و انقلاب قرار و آرام بایرام را می‌گیرد و با خواهش و استدلال، مادر مهربان و پدر سخت کوشش را برای اعزام شدن به جبهه راضی می‌کند.

به‌یقین عشق مولا علی (ع) از همان آغاز توسط دستان خیبرگشای مولا به او سپرده‌شده که بعدها شیعه حضرتش می‌شود و بر مظلومیت او و فرزندان پیامبر (ص) به‌راحتی می‌گرید.

عشق به مولای عارفان و مطالعه عمیق آثار دانشمندان مسلمان و مطالعه در آثار شهید مطهری و سیره ائمه معصومین (ع) چنان روح بایرام دردی را متحول کرده است که زندگی‌اش را بانام حضرت پیامبر (ص) مزین می‌کند و نامش را از "بایرام دردی" به مصطفی تغییر می‌دهد و به‌صورت گمنام همراه دوستان وارد جبهه می‌شود.

زمان زیادی از حضورش در جبهه نگذشته بود که به عنوان یکی از بهترین رزمنده‌های میدان نبرد، فرماندهی یکی از گروهان‌های گردان نصرالله شد. وی درنهایت بیست و پنجم دی‌ماه 1366 در شب عملیات بیت‌المقدس (2)، منطقه عملیاتی ماووت با برخورد خمپاره به‌صورت خلعت سرخ شهادت می‌پوشد و روح ابدی‌اش به پرواز در می‌آید.

پیکر پاکش را بنا به وصیتش در کنار مرقد امام‌زاده سید عباس ابن موسی ابن جعفر (ع)، در معصوم زاده بجنورد و در جوار شهیدان سرافراز به خاک می‌سپارند.

در فصل چهارم این کتاب با عنوان «هر روز مشتاق‌تر از دیروز» آمده است: اول فکر میکردم مصطفی بچه است؛ چند بار که به جبهه برود کم کم هیجان رفتن به جبهه در او فروکش می‌کند اما هر بار که از جبهه برگشت مشتاق‌تر از قبل برای رفتن به جبهه بود. هیچ وقت رفتن به جبهه او را از درس خواندن باز نداشت. فرمانده‌اش «رجبعلی محمدزاده» به دانش‌آموزانی که در جبهه بودند مرخصی داد تا برای کنکور آماده شوند. مصطفی هم بزای شرمت در کنکور برگشت و ثبت‌نام کرد. فکر می‌کردم او فرصتی در جبهه پیدا نمی‌کند که درس بخواند برای همین شاید در دانشگاه قبول نشود. وقتی نتایج دانشگاه آمد او با رتبه ۱۰۰در دانشگاه فردوسی مشهد قبول شده بود. بعضی از دانش‌آموزان دیگر که با او برگشته بودند هم با رتبه خوب قبول شده بودند؛ مثل سید نرتضی نظم بجنوردی که رتبه ۱۶ را کسب کرده بود.

 

انتهای پیام/

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده