دل‌نوشته‌ای پدرانه به بهانه سالروز شهادت شهید خبرنگار علیرضا افشار:
پنجشنبه, ۱۵ آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۳۵
پدر شهید علیرضا افشار به بهانه فرارسیدن نوزدهمین سالروز شهادت فرزندش دل‌نوشته‌ای منتشر کرد که در ادامه آن را می خوانیم.

هنوز هم من و مادرت شبکه خبر را می‌بینیم تا گزارش تو پخش شود

به گزارش نوید شاهد؛ شهید علیرضا افشار در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۸۴ هنگامی که برای تهیه گزارش مانور پیروان ولایت از تهران عازم چابهار بود با دیگر همکاران عرصه خبر بر اثر سانحه سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ نیروی هوایی به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرای تهران آرام گرفت.

هنوز هم من و مادرت شبکه خبر را می‌بینیم تا گزارش تو پخش شود

«غلامعلی افشار» پدر شهید علیرضا افشار به بهانه فرارسیدن سالروز شهادت فرزندش دل‌نوشته ای را به پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران برای انتشار ارسال نموده است که در ادامه بازنشر می شود:

 

«19 سال گذشت؛ آن روز که زیر تابوت تو آمدم هرگز گمان نمی‌کردم من را دوامی بر تحمل این درد سنگین باشد. امیدم را، پسرم را به خاک سپرده بودم. می‌گویند خاک سرد است اما خاک هم داغم را سردتر نکرد و من مانده بودم، نه، ما مانده بودیم با خاطرات «علیرضا».

تمام ایران داغدار مهاجران خبر بودند و تمام من زیر خاک. تو آرزوهای بزرگی داشتی و عاشق خبر بودی. مگر می‌شد خبر باشد، دوربین باشد، میکروفون باشد و تو نباشی! نه، تو بودی زیرا من بودم. برخاستم، ایستادم و ادامه دادم. در هر قدمم، کلامم و نیتم، تو را دیدم شهید زنده‌ام. چه برازنده پسری بودی و چه برازنده پسری هستی و در تمام زندگی‌ام جریان داری.

هنوز هم من و مادرت شبکه خبر را می‌بینیم تا گزارش تو پخش شود

اصلا من آمده‌ام که تو بمانی که مانده‌ای در خاطره و قلب یک ملت. هنوز هم وقتی نام «علیرضا افشار» می‌آید، همه از خبرنگاری جسور و آگاه سخن می‌گویند؛ جوانی بلند بالا اما متواضع و کنجکاو و من هنوز هم با مادرت شبکه خبر را می‌بینیم و منتظریم تا گزارش تو را ببینیم و می‌بینیم خبرنگاران بعد از تو را که چه خوب از شما آموخته اند و جا پای شما گذاشته‌اند. من پدرم! پدر یک شهید خبرنگار و رسالتم زنده نگه داشتن نام و مرام شهدای رسانه.

هنوز هم من و مادرت شبکه خبر را می‌بینیم تا گزارش تو پخش شود



۱۵ آذر ۱۳۸۴ آن هنگام که سرنشینان سی ۱۳۰ از آسمان به آسمان رفتند، نفس ما در اینجا به شماره افتاد. با هزاران امید و دعا تکه‌ای از وجودمان را راهی سفر کردیم اما آن راه را دیگر برگشتی نبود. آنها برگشتند اما با پیکرهای سوخته که جان ما را سوزاند. باید زمان می‌گذشت تا درک کنیم که شهدا زنده‌اند که به واقع زنده‌اند. دیری نپایید که روح آزادشان قرین تنهایی‌ها و دلشکستگی‌هایمان شد. اینک تمام قد ایستاده‌ایم و سر تعظیم فرود می‌آوریم بر آستان شهدای عرصه خبر که این گونه آرام خفته‌اند و نظاره‌گر جهان پرتلاطم ما هستند.

«روحشان شاد و یادشان گرامی»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده