دانش آموزان شاهد و ایثارگر در پویش ملی ایثار «من مینویسم» درخشیدند
به گزارش نوید شاهد، نخستین مسابقه پویش ملی ایثار «من می نویسم» از سوی ادارهکل آموزش بنیاد شهید و امورایثارگران و با همکاری وزارت آموزش و پرورش و با هدف کشف استعدادهای برتر دانش آموزان شاهد و ایثارگر در 804 مدرسه شاهد سراسر کشور در مقاطع متوسطه اول و دوم در قالب نشریه دانش آموزی برگزار شد. در این همایش 20 اثر فاخر از میان 18 استان کشور برگزیده شد و با حضور معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش از آثار برگزیده تقدیر شد. خبرنگار نوید شاهد با فرزندان شهدایی که در این پویش ملی درخشیدند، گفت و گو کرد.
دغدغه جامعه و رنج مردم دلیل انتخاب موضوع بود
دل کندن از دختر برای پدر سختترین کار دنیاست ولی گاهی بعضی افراد به دنیا آمدهاند تا سختترین کارها را انجام دهند. «مسلم نصر» هم مصداقی از چنین انسانهایی بود تا در بزنگاه عمل کردن و به میدان آمد، دست از تمام دلبستگیها و وابستگیهایش کشید تا خودش را در میدان نبرد محک بزند. از این شهید والامقام دختری نوجوان به نام «مبینا» به یادگار مانده است که با پشتکار و توانمندی والایش موفق به کسب رتبه برتر در نخستین پویش ملی ایثار (من مینویسم) شده است.
«مبینا نصر» نوجوان 17 ساله، فرزند شهید مدافع حرم «مسلم نصر» که امروز در پایه دوازدهم تحصیل میکند، درباره پدرش بیان کرد: پدرم ستوان دوم پاسدار و از اعضای تیپ هوابرد 33 المهدی بود. پدرم برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) راهی سوریه شد و در 30 مهرماه 1394 نبرد با تروریستهای تکفیری در حومه شهر حلب به شهادت رسید. روزهایی که پدرم تصمیم گرفت برای دفاع از حرم اهل بیت راهی سوریه شود من فقط کودکی 4 ساله بودم. بخاطر سن کمی که داشتم، خاطراتی پدرم با ندارم اما ذکر خیرش را از بقیه شنیدهام. همیشه از پدرم به عنوان مردی معتقد، نماز خوان، آرام و ساکت یاد میکنند. مادرم همیشه میگوید؛ پدرم در منزل انسانی شوخ طبع بوده است.
مبینا نصر درباره موضوعی که برای پویش ملی ایثار انتخاب کرده بود، توضیح داد: از طریق مدرسه مطلع شدیم؛ پویشی با عنوان ایثار در حال برگزاری است. در قالب یک گروه سه نفره در این پویش شرکت کردیم و موفق به کسب رتبه برتر شدیم. محیط زیست موضوعی که به جمعآوری اطلاعات درباره آن پرداختیم و با عنوان «اهدای زمین اراده ما بود» شروع به کار کردیم. دغدغه جامعه و رنج مردم از آلودگی هوا باعث شد تا نظرمان نسبت به تحقیق و بررسی این موضوع جلب شود.
آشنایی و شناخت مواد مخدر میتواند کمک کننده باشد
شهید مدافع حرم «سید محمدرضا علوی» که جز عشق به خدا چیزی در دل نداشت و با همین دلِ عاشق دختر 7 ساله خود را در آغوش مادرش گذاشت و به جنگ با قدرتمندترین ارتش خاورمیانه رفت. امروز که یاسمین زهرا به سن 16سالگی رسیده و باعث سربلندی خانوادهاش شده است؛ در حسرت نبود پدر به سر میبرد. پدری که این روزها میتوانست به داشتن دختر موفقش ببالد.
«نازنین زهرا علوی» درباره پدرش گفت: هفت ساله بودم که از داشتن آغوش و گرمای دستان پدرم محروم شدم. خیلی خوب پدرم را به خاطر ندارم، اما روزهایی که پدرم مرا به مدرسه میبرد و میآورد پررنگترین خاطره در ذهنم است. از اطرافیان درباره اعتقادات، مهربانی، آرامش و ایثار و فداکاری پدرم زیاد میشنوم اما حیف که آنگونه که باید در زندگی او را حس کنم، نکردم.
نازنین زهرا علوی درباره پویش ملی ایثار (من مینویسم) بیان کرد: من در مدرسه ندای فاطمه تحصیل میکنم. یکی از روزها معاون مدرسه، دانشآموزان را از برگزاری پویش ملی ایثار با عنوان من مینویسم مطلع کرد. من به همراه دو نفر دیگر از دوستانم تصمیم گرفتیم تا در این پویش شرکت کنیم. به ما گفتند که باید موضوع را خودمان انتخاب کنیم و تحقیقی جامع و کامل ارائه دهیم. تصمیم بر آن شد تا موضوع «ماشروم اتاق نامختوم» را برای مجله خود انتخاب کنیم. این موضوع برای من و بقیه بچهها هم جذابیت داشت. مواد مخدر و عوارض آن موضوعی که امروز گریبانگیر بیشتر مردم جامعه شده است. احساس کردیم آشنایی در مورد مضرات و شناخت مواد مخدر میتواند بسیار کمککننده باشد.
پیشرفتها و دستاوردهای شاخص کشور که به آنها توجه کمتری شده است
«دنیا عزیزی» فرزند شهید مدافع حرم «حسین عزیزی» نوجوان 17 ساله که در پایه دوازدهم، رشته تجربی در حال تحصیل است، در پویش ملی ایثار(من مینویسم) موفق به کسب رتبه برتر شد. او درباره پدرش گفت: هفت ساله بودم که پدرم به مقام رفیع شهادت نائل آمد. طبق گفتهها و شنیدههای اطرافیان و ذهنیتی که از دوران کودکیام دارم؛ همیشه از پدرم به عنوان الگویی مثال زدنی و انسانی وطن دوست یاد میکنم. او بسیار مهربان و مومن بود و همیشه مرا با نام «خانم دکتر» صدا میزد. بخاطر همین تصمیم گرفتم در رشته تجربی ادامه تحصیل دهم تا شاید بتوانم پدرم را به آرزوی دیرینهاش برسانم.
این نوجوان 17 ساله که در مدرسه «شاهد شهدای شانزده اسفند استان کرمانشاه» تحصیل میکند، روایت کرد: از طریق مدرسه متوجه شدم که پویشی با عنون ایثار در حال برگزاری است. به همراه تعدادی از دوستانم تصمیم گرفتیم تا در این پویش شرکت کنیم. از آنجا که موضوع پویش «من مینویسم» آزاد بود؛ با همفکری دوستانم به دنبال موضوعی جالب، متفاوت و در راستای دغدغه این روزهای جامعه رفتیم. طی تحقیق درباره موضوعات، موردی بیشتر توجهمان را جلب کرد. ما تصمیم گرفتیم زمینه تحقیقات خود را به پیشرفتها و دستاوردهای شاخص کشور در دو سال 1401 و 1402 که از سوی مسئولین مورد توجه قرار نگرفته است، اختصاص دهیم. به طور مثال ورزشکارانی که برای کشور افتخار آفرینی کردهاند، اما نامی از آنها در تاریخ نماینده است و یا موضوعات علمی، اقتصادی، نظامی و .... با کمک دوستانم این کار تحقیقی را با عنوان «دستاوردهای پیشرفت کشور در سال 1401 تا 1402» آغاز کردیم.
توجه به ایثار و فداکاری پزشکان و پرستاران در دوران کرونا ضرورت دارد
یکی از شهدای هوانیروز که در مقابله با تروریستها به شهادت رسیده، شهید «ابوالفضل بیگی نیا» است. امروز تمام مردم عزت، امنیت و اقتدار کشور در منطقه و جهان را مدیون مجاهدتها، رشادتها، صبر و استقامت خانوادههای سرافراز شهداء و ایثارگران کشور هستند.
«محدثه بیگینیا» فرزند شهید «ابوالفضل بیگی نیا» که نوجوانی 18 ساله است و این روزها موجب افتخار و سربلندی خوانوادهاش شده است، درباره پدرش بیان کرد: یازده ساله بودم که پدرم به مقام رفیع شهادت رسید. همیشه به داشتن پدر فداکار و مهربان افتخار میکردم. دلسوزی و علاقه شدید پدر به خانوادهاش زبانزد عام و خاص بود. او رهبری عادل بود و همیشه درستترین مسیر را انتخاب میکرد. پدرم یکی از بهترین مهندسان پرواز بود و در هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران کار میکرد. او در حادثه سقوط بالگرد 214 ارتش که درحال تست و بازبینی بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی ادامه داد: پدرم در طول زندگی موفقیتهای زیادی کسب کرده بود. او دقیقا یک هفته قبل از شهادتش در یکی از پروژههای مهم، پیروز شد. آن روز یکی از بهترین روزهای زندگی ما بود.
محدثه بیگینیا درباره موضوع مجله خود توضیح داد: «پروانههای سوخته» عنوانی بود که برای این مجله انتخاب کردیم. در این موضوع کوشیدیم تا ایثار پرستاران دوران کرونا را به درستی به تصویر بکشیم. احساس کردیم، پزشکان و پرستاران در خط مقدم ایثار و فداکاری هستند اما همیشه توجه کمتری به آنها میشود.
بررسی موضوع اعتیاد بین جوانان امری مهم است
دلتنگیها و خاطرات فراموش نشدنی یک دختر در روزهایی که پدرش همراهمش بود، تمامی ندارد. دختری که آرزوی تشویق پدر برای موفقیتش در تمام عرصههای زندگی تا پایان بر دلش میماند. دختری که این روزها در هوای پدر به سر میبرد و بیشتر از هر زمان دیگری جای خالیاش را احساس میکند. یکی از این دختران نوجوان یادگار شهید مدافع حرم «محمدرئوف رفیعی» است.
«ملیکا رفیعی» که در نخستین پویش ملی ایثار (من مینویسم) شرکت کرد و موفق به کسب رتبه برتر شد اما پدرش را نداشت تا دخترش را در آغوش بکشد و به او افتخار کند. ملیکا درباره پدرش تعریف کرد: هفت ساله بودم که از گرمای آغوش پدر محروم شدم. ما ابتدا در دبی زندگی میکردیم. اما به دلیل شرایط شغلی پدر مجبور شدیم به سوریه مهاجرت کنیم. پس از پنج سال زندگی در سوریه، جنگ آغاز شد. با شروع جنگ، پدرم از سوی دفتر مقام معظم رهبری به جنگ رفت. فداکاری، گذشت و شجاعت از خصوصیات اخلاقی پدرم بود. اگر در جمله خلاصه بخواهم بگویم، شهادت برازنده پدرم بود و من همیشه به پدرم افتخار میکنم.
«ملیکا رفیعی» درباره موضوع مجلهاش که از آثار برتر در پویش ملی ایثار بود، توضیح داد: موضوع این پویش آزاد بود. از آنجا که اعتیاد به مواد مخدر جزو یکی از غلط ترین عادتهای زندگی است و امروز در جامعه بسیار رایج شده است و میتواند زندگی فرد مبتلا به مصرف مواد مخدر و حتی اطرافیانش را به شدت تحت تأثیر قرار بدهد. من با همفکری دوستانم در مدرسه تصمیم گرفتیم «ماشروم اتاق نامختوم» را به عنوان موضوع مورد بررسی انتخاب کنیم. متأسفانه این عادت غلط هر روز بیشتر در جامعه رشد میکند و بیشترین افرادی که در دام اعتیاد میافتند قشر جوان هستند. از آنجایی که جوانان و نوجوانان در حساسترین و آسیب پذیرترین دوران زندگی خود قرار دارند به راحتی ممکن است دچار اعتیاد شوند. بخاطر همین انتخاب و بررسی این موضوع را ضروری دیدم.
در همین زمینه بخوانید:
گزارش مشروح نوید شاهد از اولین مسابقه پویش ملی ایثار «من می نویسم»
انتهای پیام/