گفت و گو با «ناصر ابوشریف» نماینده جنبش جهاد اسلامی در ایران:
سه‌شنبه, ۱۳ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۵۴
حضور 16 ساله‌اش در مقام نماینده جنبش جهاد اسلامی در ایران وی را به یکی از چهره‌های رسانه‌ای مورد توجه محافل سیاسی در حوزه مسائل غرب آسیا مبدل کرده است. ابوشریف با تاکید بر اینکه «طوفان الاقصی» یک عملیات فلسطینی است که از اکتبر 2023 آغاز نشده، بلکه در نوامبر 1917 آغاز شده است معتقد است؛ هرکس حماس یا مردم فلسطین را مسئول این وضعیت بداند، یا تاریخ را نمی‌داند یا می‌خواهد از تمام این تاریخ غم‌انگیز بر ضد مردم فلسطین استفاده کند. تاریخی که در آن  جهان غرب علیه مردم فلسطین توطئه کردند تا آنها را از سرزمینشان بیرون کنند و به یهودیان داخل فلسطین قدرت بدهند.

نوید شاهد: نماینده جنبش جهاد اسلامی در گفتگویی تفصیلی با شاهد یاران به زوایای مختلف مسئله فلسطین و تحلیل تاریخی مبارزات مردم آن کشور بر علیه اشغالگران و بررسی اهداف و دستاوردهای طوفان الاقصی پرداخته است که در ادامه می‌آید.

طوفان الأقصی عملیاتی برای بیداری «وجدان بشری»

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، برای ورود به گفتگو  خودتان را  بیشتر معرفی کنید و از سوابق فعالیت های مبارزاتی و سیاسی تان بگویید.

«بسم الله الرحمن الرحیم»، «ناصر ابوشریف»، نماینده جنبش جهاد اسلامی در ایران و عضو مکتب سیاسی جنبش هستم. متولد 1966 در شهر طولکرمِ کرانه باختری  هستم. دبیرستان را در مدرسه «فاضلیه» گذراندم و سپس وارد دانشکده فیزیک دانشگاه بیرزیت در رام الله شدم. از سال دوم تحصیل در دانشگاه دستگیر و مدت 13 سال در زندان‌های اسراییلی اسیر بودم. بعد از آن به اردن تبعید شدم، در آنجا تحصیلاتم را در زمینه فقه و اصول ادامه دادم. سه سال پس از آن به عراق رفتم و تحصیلات تکمیلی ادامه دادم و از دانشگاه اسلامی بغداد فارغ التحصیل شدم. بعد از آن به سوریه رفتم. تابستان سال 2007 (1386ش) تا کنون نزدیک به 17 سال به عنوان «نماینده جنبش جهاد اسلامی» در جمهوری اسلامی ایران مشغول به فعالیت هستم.

فعالیت دیپلماتیک ما در ایران در زمینه ارتباط بین مقاومت فلسطین و جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین حامی جنبش آزادی‌بخش منطقه در برابر رژیم غاصب صهیونیستی و غربی‌ها است، جمهوری اسلامی ایران همواره بزرگترین پشتیبان جنبش مقاومت بوده و در نتیجه ما به وظیفه اصلی خودمان که برقراری ارتباط بین ملت فلسطین و جمهوری اسلامی است می‌پردازیم.

 اگر بخواهید مروری تاریخی بر حضور رژیم صهیونسیتی در سرزمین‌های اشغالی و  مسئله مقاومت فلسطین‌ داشته باشید به چه فرازها مهمی اشاره  می‌کنید؟

مبارزه فلسطینی از سال 1917 و از زمان اشغال فلسطین توسط  انگلیس که عده زیادی از مردم امروز آن را به یاد نمی‌آورند، شروع شده است. تاریخ مبارزه مردم فلسطین 75 ساله نیست و پیش از برپایی رژیم غاصب صهیونیستی وجود داشته است. مبارزه از بدو ورود اشغالگران آغاز شد. آن اولین اشغالگری انگلیسی منفور بود که باعث این نتیجه‌ای شد که الان در فلسطین مشاهده می‌کنیم؛ کشوری که این باندها و نیروها را تشکیل داد و آنها را با سلاح حمایت کرد. انگلستان در دسامبر سال 1917 فلسطین و قدس شریف را اشغال کرد و 26 هزار فلسطینی در دفاع از فلسطین شهید شدند. آنها کسانی بودند که  باندهای صهیونیستی را فعال کردند، آنها بودند که مهاجرت صهیونیست‌ها را به فلسطین ممکن کردند، آنها در اجرای بیانیه بالفور که در سال 1917 در همان سال اشغال اعلام کردند، از تأسیس یک میهن ملی برای صهیونیست‌ها حمایت نمودند.

لذا مقاومت فلسطین با این اشغالگری آغاز شد، قیام‌های زیادی در سال 1921 وجود داشت، قیام بُراق سال 1929 آغاز شد. هفت سال بعد اعتصاب بزرگ و مشهوری در سال 1936 ایجاد شد. قیام «القسام» در1935 شروع شد و تا 1939 ادامه داشت؛ قیام بزرگی در داخل فلسطین و مشخصاً بر ضد انگلیس بود و ضد موجودیت صهیونیستی‌ای که در حال ظهور  و توسعه اراضی فلسطین بود.

در سال 1948 حدود 60 هزار صهیونیست جدید مسلح شدند و 60 هزار نفر دیگر قادر به حمل سلاح بودند. اما مردم فلسطین اگر یک گلوله در اختیار داشتند، توسط انگلیسی‌ها اعدام می‌شدند، اگر عملیاتی در نزدیکی یکی از روستاها رخ می‌داد، همه مردان روستا را پس از گرفتن آنها به صلیب می‌کشیدند و آنها را در مقابل چشمان خانواده‌هایشان تیرباران می‌کردند.

در سال 1948 که باندهای صهیونیستی قوی‌تر شدند، انگلیس تصمیم به عقب نشینی گرفت و در نهایت فلسطین را به گروهک‌های یهودی سپرد که البته همه آنها رهبرانی داشتند که گویی فرماندهان ارتش انگلیس و برخی کشورهای دیگر بودند. در طی یکسری کشتارها  بیش از دو سوم مردم فلسطین از طریق قتل عام در بزرگترین فرآیند پاکسازی قومی که تاکنون توسط بسیاری از مورخان فلسطینی و دیگران ثبت شده است اخراج شدند.

منابع مکتوب و اسنادی درباره این دوران از اشغالگری در دسترس عموم مردم قرار دارد؟

بله. یکی از بهترین کتاب‌ها در این زمینه توسط یک تاریخ نگار ترقی خواه یهودی به نام ایلان بابی در کتابی به نام «پاکسازی قومی در فلسطین» که به عبری و انگلیسی است و به عربی و فارسی هم ترجمه شده است. بسیاری از جنایات دشمن در سرزمین های اشغالی ثبت شده و دارای اسناد و آرشیو صهیونیستی است. دو سوم ملت فلسطین از کشور خود اخراج شدند و ده ها قتل عام در این زمان رخ داد. فلسطین ویران شد، بیش از 559 شهر و روستا در راستای تلاش برای محو تاریخ و تمدن فلسطینی نابود شدند، اموال مردم فلسطین غارت و املاک و اموال مردم به شکلی زننده و کثیف غارت شد. یکی از مورخین یهودی به نام «آدام راز» جدیدا کتابی با عنوان «سرقت اموال مردم فلسطین» نوشته که به عربی هم ترجمه شده و  تصریح می‌کند که سرقت اموال فلسطینیان جزیی از روند بنا گذاشتن دولت اشغالگر بوده است.

 اما در این میان مردم فلسطین تسلیم نشدند مبارزه ادامه داشت. مردم فلسطین رویارویی با رژیم صهیونیستی را به عهده گرفتند. در قیامی که شاید بزرگترین قیام تاریخ بشریت باشد.

صهیونیست ها در سال1967، در نبرد معروف شش روزه علیه کشورهای عربی، بقیه سرزمین‌های فلسطین، کرانه باختری، نوار غزه، سینا، جولان و برخی از سرزمین‌های لبنان از جمله مزارع شبعا و غیره را اشغال کردند. اما در سال 1965 مرحله جدیدی از مبارزات مردم فلسطین آغاز شد و به آن «انقلاب مدرن فلسطینی» اطلاق شد.

جنبش فتح شکل گرفت و بعد از پیروزی در نبرد «الکرامه» تاثیر زیادی داشت، سال 1970 انقلاب فلسطین پس از درگیری با ارتش اردن، به لبنان کشیده شده و در آنجا از جایگاه، قدرت و حمایت بسیار خوبی برخوردار شد. اما توطئه‌های بیرونی و داخلی منجر به خروج آن از لبنان در سال 1982 شد.

در نتیجه تأثیرات آن جنبش‌های اسلامی، مقاومت اسلامی، حزب‌الله لبنان و بقیه جناح‌ها در فلسطین به وجود آمدند. در سال 1987 مرحله جدیدی از مبارزه بوجود آمد که مبارزه مردمی در داخل فلسطین بود و این بار خارج از فلسطین نبود. در سال 2000 انتفاضه دوم اتفاق افتاد که شخصیتی مردمی و مسلح به خود گرفت.

با فشار ناشی از انتفاضه سال 2005 اشغالگران مجبور به خروج از غزه شدند. ولی در حصار خارج غزه ماندند و نوار غزه و کرانه باختری تبدیل به زندانی بزرگ شد که صهیونیست‌ها بر آن کنترل داشتند. علاوه بر آن بیش از 280 شهرک صهیونیست نشین در داخل کرانه باختری وجود دارند و راه های ارتباطی آن به دلیل وجود راه های فرعی قطع شده و سیطره کامل صهیونی وجود دارد و آنجا هم زندانی بزرگ است.

مبارزه فلسطینی هرگز متوقف نشد و آخرین حلقه این مبارزه عملیات طوفان الأقصی بود که قبل از آن نبرد سال 2008، سال 2012، سال 2014، و بسیاری از مواجهات فردی مثل جنبش جهاد اسلامی در سال 2011 و در سالهای 2019، ۲۰۲۱، 2022 و 2023 جنگ با رژیم صهیونسیتی وجود داشت.

شما با این بیانات به خوبی زمینه‌هایی وقوع طوفان الاقصی را هم تشریح کردید. درباره این نبرد پیروزمندانه و ابعاد مختلف آن چه نکات برجسته‌ای را مورد توجه قرار می‌دهید؟

تاکید می‌کنم؛ «طوفان الاقصی» یک عملیات فلسطینی است که از  اکتبر 2023 آغاز نشد، بلکه در نوامبر 1917 آغاز شد.  بنابراین، هرکس حماس یا مردم فلسطین را مسئول این وضعیت بداند، یا تاریخ را نمی‌داند یا می‌خواهد از تمام این تاریخ غم‌انگیز بر ضد مردم فلسطین استفاده کند. تاریخی که در آن  جهان غرب علیه مردم فلسطین توطئه کردند تا آنها را از سرزمینشان بیرون کنند و به یهودیان داخل فلسطین قدرت بدهند.

 بنابراین7 اکتبر یک حلقه از حلقه‌های مبارزه ملت فلسطین است. کرانه باختری یهودی سازی شد و بر سر آن معامله قرن انجام گرفت که همه دنیا آن را شنید که می‌خواستند بخش بزرگی از کرانه باختری را به رژیم صهیونسیتی ضمیمه کنند، علاوه بر یهودی سازی قدس و افزودن آن به طور کامل به رژیم صهیونسیتی و سیطره بر مسجد الاقصی که طبعا در حصار کامل است.

یکی دیگر از تبعات این طوفان عظیم این است که موضوع فلسطین در منطقه تبدیل به قضیه اول شد و پس از آن مذاکرات برای سازش، عادی سازی با رژیم صهیونیستی، پیوند دادن همه کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی و انحلال مسئله فلسطین به یک موضوع حاشیه ای تبدیل شدند.

7  اکتبر عملیاتی منظم و بزرگ بود که هدف آن برهم زدن وضع موجود و برگرداندن آرمان فلسطین به جایگاه خودش بود. ما ملت فلسطین بیش از 15 میلیون نفر هستیم که در دنیا زندگی می‌کنیم.

7.5 میلیون فلسطینی در داخل فلسطین تاریخی زندگی می‌کنند. طبعا تعداد فلسطینی‌ها بسیار بیشتر از این‌هاست ولی برخی از آنها از مدت‌ها قبل دارای ملیت‌های دیگری هستند ولی الان کسانی که با عنوان فلسطینی ثبت شده اند بیش از 15.5 میلیون نفر هستند که بیش از نیمی از آنها خارج از فلسطین تاریخی زندگی می‌کنند و حق بازگشت به فلسطین را ندارند در حالی که هر یهودی‌ای در دنیا می‌تواند در فرودگاه بن گوریون به ملیت اسراییلی دست بیایبد.

فلسطینی در سازمان ملل قطعنامه 194 را دارند. اين قطعنامه اساس حقوقی «حق بازگشت» فلسطینی‌ها است. این قطعنامه سازمان ملل متحد است، قطعنامه‌ای هرگز که اجرا نشده و هیچ یک از کشورهای بزرگ به دنبال اجرای آن نبوده اند، هرچند که این قطعنامه توسط بزرگترین نهاد بین المللی صادر شده است. ما در پرتو این بی‌توجهی به حقوق ملت فلسطین و انکار آن  قرار داریم. در پرتو این توطئه علیه آرمان فلسطین و مردم آن، مردم فلسطین هیچ وسیله‌ای جز مقاومت نمی‌یابند.

ظلم جهانی و ظلم دولت‌های بزرگ که سیاست یک بام و دو هوا دارند و با مردم به صورت یکسان برخورد نمی‌کنند این مقاومت را واجب کرد. نزد آنها حقوق مردم فلسطین هیچ ارزشی ندارد و حقوق یهودی ارزش والایی دارد. ممکن است کل دولت‌های عربی به صورت کامل برای منفعت این رژیم صهیونسیتی نابود شوند.

بنابراین طوفان الأقصی عملیاتی برای بیداری «وجدان بشری» هم بود و برای برگرداندن آرمان فلسطین به جایگاه خودش به عنوان مسئله اصلی نه فقط در سطح عربی و بلکه در سطح جهانی. الان آرمان فلسطین بزرگترین محرک در کل دنیاست، همه محافل سیاسی درگیر اتفاقاتی هستند که در فلسطین می‌گذرد و این نشان دهنده اهمیت آن است. لازم است این موضوع به صورت عادلانه حل شود. حقوق مردم فلسطین که بیش از 107 سال نادیده گرفته شده است، در نظر گرفته شوند.

نبرد 7 اکتبر چه ویژگی‌های میدانی دارد؟

طوفان الاقصی یک عملیات سازمان یافته بود که آمادگی برای آن مدت زمان زیادی نیاز داشت. اما به لطف خدا غیبت اسرائیل نیز وجود داشت. علی رغم اینکه یک حصار الکترونیکی در اطراف کل نوار غزه وجود دارد. مانیتورینگ ۲۴ ساعته وجود دارد.

هواپیماهای بدون سرنشین 24 ساعته آسمان غزه را ترک نمی‌کنند. تلفن همراه و ضبط شدن تماس‌ها طبیعی است، زیرا تمام سیم کارت‌ها اسرائیلی هستند اما این عملیات در لحظه‌ای انجام شد که دستگاه‌های امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی در خواب بودند. و دشمنان پس از این ضربه ساعت ها بعد بیدار شدند.

چه در سطح سیاسی و در سطح نظامی. افسران آنها با لباس خواب با نیروهای مقاومت روبرو شدند. اسراییل بعد ساعت‌ها بیدار شد. هر کس در میان آنها بیدار میشد می‌خواست اسرائیلی‌ها را قبل از فلسطینی‌ها بزند. بسیاری از شهرک‌ها ویران شد و شهرک نشینانی که کشته شدند، توسط خود اسرائیلی‌ها کشته شدند نه توسط رزمندگان ما. آنها بوسیله پرنده‌ها و تانک‌های اسراییلی کشته شدند. هر کدام بیدار می‌شدند انگار در خواب بودند و شروع به تیراندازی به صورت تصادفی و غیر دقیق می‌کردند، آنهایی که در این میهمانی بودند مورد حمله هلیکوپتر اسرائیلی قرار گرفتند و اکنون همه تحقیقات در این زمینه مشخص است.

آنها بطور شتاب زده و با یک پویش برای بی‌اعتبار کردن شدید جنبش‌های مقاومت شروع کردند و نام حماس را به داعش ربط دادند. با وجود اینکه داعش به اعتراف ترامپ و هیلاری کلینتون ساخته آمریکاست، اما سعی کردند نام حماس را با نام داعش پیوند بزنند تا آن را جرم انگاری کنند و نسبت به آن کینه ایجاد کنند.

حماس را به کشتن کودکان و زنان، تجاوز به زنان و غیره متهم کردند اما همه اینها دروغ پردازی بود و بعد از آن آشکار شد ولی با تاسف بسیار دنیای غرب اینگونه است.

بایدن دروغ گفت و عذرخواهی نکرد و خطاهایش را تصحیح نکرد. به کل عالم در تلویزیون دروغ گفت و از این اکاذیب عذرخواهی نکرد. تمام ایستگاه‌های تلویزیونی و رسانه های غربی دروغ گفتند و عذرخواهی نکردند ولی الان این چیزی است که در نوار غزه در جریان است، بیش از 10 هزار کودک و زن در این معرکه شهیده شده اند و تعداد گمشده ها طبعا بیش از اینهاست، بیش از ۳5 هزار شهید که دو سوم آنها زنان و کودکان هستند، 80 درصد نوار غزه ویران شده است. و با تاسف بسیار دنیا این همه جنایت را نمی‌بیند و رسانه های غربی که کاملاً نسبت به رژیم صهیونیستی و روایت صهیونیستی تعصب دارند اینها را نمی‌بینند و حتی تسلیم نهادهای صهیونی جهانی هستند.

 

نکته مهم این است که ۷ اکتبر آرمان فلسطین را به جایگاه طبیعی خودش بازکرداند و وجهه بازدارنده رژیم صهیونسیتی را درهم شکست.

 

به عنوان نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران میان آرمان های انقلاب اسلامی و آرمان فلسطین چه ارتباطی برقرار می کنید؟

انقلاب اسلامی در مسئله فلسطین و در کل مسائل امت اسلامی تأثیر زیادی دارد. در سال ۱۹۷۹، پروژه عربی سقوط کرد. یک پروژه ملی عربی با تمام ملاحظاتی که در مورد آن وجود داشت. اما در نهایت پیشنهاد نوعی آزادی و آزادی فلسطین و حملات معروف خارطوم علیه رژیم صهیونیستی و علیه سیاست های غرب را مطرح کرد. ولی سال ۱۹۷۹ مصر این پروژه را ترک کرده و به موجودیت اسراییل اعتراف کرد و پای سند «کمپ دیوید» را امضا کرد، طبیعتا شاه ایران نقش بزرگی در این معاهده با مصر داشت، او رابطه ای قوی با سادات و برخی از پادشاهان منطقه داشت، او در روابط مصر با رژیم صهیونسیتی نقش داشت، اگر ایران در زمان شاه باقی می‌ماند و مصر با اسراییل در سازش باقی می ماند، بسیاری از پادشاهان عرب منتظر بودند چون به صورت پنهانی با رژیم صهیونسیتی رابطه داشتند و وضع بسیار غم انگیز می شد و آرمان فلسطین تبدیل به مسئله ای حاشیه ای می شد.

‌ انقلاب اسلامی بار دیگر آرمان فلسطین را به جایگاه خودش بازگرداند و تبدیل شد به یک نیروی منطقه ای حامی حقوق ملت فلسطین و حقوق کل مظلومین چه در منطقه و چه در عالم. پیروزی ای که در ایران رخ داد نیز از سوی مردم به عنوان نمونه ای عالی از پیروزی به تصویر کشیده شد.

پس از چندین سال، مردم فلسطین قیامی مشابه آنچه در خیابان های ایران رخ داد، برپا کردند. انقلاب فلسطین در انتفاضه اول بیش از هفت سال به طول انجامید و در رویارویی همه جانبه ای با نیروهای رژیم صهیونیستی بود، بیش از ۱۲۷ هزار سرباز در کرانه باختری و نوار غزه در رویارویی با مردم فلسطین خدمت می کردند.

 اینها همه تأثیرات جمهوری اسلامی است. بیداری اسلامی بزرگی در فلسطین تاریخی رخ داد. حتی فلسطینی هایی که در سرزمین های ۱۹۴۸ زندگی می کردند و تحت کنترل فرهنگی اسرائیل بودند، همگی به اسلام و انقلاب گرویدند. در چندین شهر فلسطین، به عنوان مثال، ام الفحم، اسلامگرایان ۸۵ درصد آرا را به دست آوردند. كفر قاسم که با قتل عام معروف همراه شد به سمت اسلام گروید و بسیاری دیگر از روستاها و شهرها همینطور شد. تغییری عمده در فلسطین به سمت اسلام بوجود آمد.

ظهور جهاد اسلامی آغاز شد. حماس در سال ۱۹۶۷ از درون اخوان المسلمین شروع به کار کرد.  انقلاب اسلامی در تغییر الگوی رویارویی با رژیم صهیونیستی و همچنین در زمینه ای که ما بر آن ایستاده ایم که هویت اسلامی ماست، نقش اساسی داشت.

ممکن نیست کسی بتواند نقش انقلاب اسلامی را در این قضایا انکار کند، بعد از آن پشتیبانی سیاسی و معنوی و آموزش و تسلیح نوار غزه بعد از سال ۲۰۰۰ به شدت شروع شد و بعد از انتفاضه دوم و بعد از خروج اشغالگران از نوار غزه مرحله جدیدی از راهنمایی مقاومت و حمایت آن با امکاناتی که متناسب با شرایط نوار غزه بود و علاوه بر آن پشتیبانی جنبش های مقاومت در منطقه و مخصوصا در جنوب لبنان، حزب الله که تبدیل به پدیده ای متمایز و مؤثر در کل منطقه شد و نقش آن در مبارزه بر ضد اشغالگرای صهیونیستی در لبنان نقش بزرگی بود و او بود که اشغالگران را در سال ۲۰۰۰ بدون هیچ قید و شرطی از جنوب لبنان اخراج کرد.

همه اینها نقش بزرگ ایران در پشتیبانی آرمان فلسطین و بقای آن و پایداری آن در مقابل همه توطئه های جهانی و محلی هستند.

 

در ادامه همین بحث میان قدرت نرم و سخت جمهوری اسلامی و نبرد حماس در طوفان الأقصی چه پیوندی برقرار می کنید؟

اولا حماس دفتر عمومی خود و روابط رسمی اش با ایران را در سال ۱۹۹۱ افتتاح و آغاز کرد. طبعا روابط شخصی زیادی در کشورهای عربی مثل سوریه و غیره آن وجود داشت ولی روابط رسمی از این سال آغاز شد‌.

پشتیبانی ایران از آرمان فلسطین قدیمی است و امام خمینی (ره) دائما بر موضوع فلسطین بعنوان قضیه حق و عدل و قضیه اشغال سرزمین اسلامی و اشغال مهمترین مقدسات اسلامی و ایجاد یک رژیم دشمن امت اسلامی در منطقه بر این قضیه تمرکز می‌کردند،

بنابراین موضع جمهوری اسلامی در قضیه فلسطین موضعی تعیین کننده بود، در ابتدا تلاش کرد سازمان رهایی بخش فلسطین و جنبش فتح را پشتیبانی کند و ابوعمار اولین کسی بود که به ایران آمد و سفارت اسراییل را با عنوان سفارت دولت فلسطین به او تحویل دادند و به صورت پیوسته سازمان آزادی بخش فلسطین را پشتیبانی کردند.

ولی بعد از حوادث سال ۸۲ و بعدتر و با تحولات داخلی فلسطین به سمت جنبش های مقاومت اسلامی، حماس و جهاد اسلامی که تا سال ۱۹۹۰ جنبش هایی محلی در داخل فلسطین بودند و بعد از خروج رهبران آنها به سوی لبنان و سوریه، دیدارهای اولیه با جمهوری اسلامی انجام شد که شروع کرده بود به پشتیبانی معنوی و سیاسی و بیش از آن پشتیبانی نظامی و مالی و غیره. ولی پروژه حقیقی مقاومت در سال ۲۰۰۵ به شکلی جدی و وسیع آغاز شد. اشغالگران از نوار غزه خارج شدند و عملیات توسعه مقاومت با وسایل ساده که مناسب واقعیات داخل غزه بودند آغاز شد.

هیچکس اعتقاد نداشت و تصور نمی کرد که نوار غزه با این شرایط حداقلی بتواند تا این حد متحول شود ولی رهبران داخلی و خارجی به آن ایمان داشتند. فلسطینی ها ملتی قوی و شجاع هستند. آنها از دهه ۹۰ تا کنون در داخل و اعماق زمین حفره هایی کنده اند، نوار غزه زمینی هموار و نامناسب برای رویارویی نظامی است و از نظر نظامی ضعیف است. بلندترین ارتفاع در نوار غزه از ۸۰ متر تجاوز نمی‌کند و بنابراین مواجهه با هیچ دشمنی در این زمین هموار و مساخت جغرافیایی خیلی کوچک ممکن نیست. این تونل ها از دهه نود در دست اقدام بوده است ولی بعد از سال ۲۰۰۵ بسیار توسعه یافته و جزیی از مواجهه با رژیم صهیونسیتی شده است.

ایران نقش بزرگی در پیشرفت، در آماده سازی مجاهدین، در آموزش آنها، در انتقال تجربیات به آنها چه صنعتی چه تاکتیکی چه آموزشی یا نظامی داشته است، تجربیات بسیاری از ایران و حزب الله و بقیه جنبش های مقاومت به ما منتقل شد و ما خود نیز خلاقیت هایی به خرج داده ایم. تجربیات رویارویی نیز نواقص را به ما نشان داد و قدرت بر رویارویی را به ما عطا کرد. سال ۲۰۰۰، ما با رژیم صهیونیستی مقابله و در مقابل آن ایستادگی کردیم. در سال ۲۰۱۲ برای اولین بار تل آویو مورد اصابت موشک قرار گرفت و این حمله باعث توقف جنگ در آن زمان شد. این شاهدی بر پیشرفت مقاومت است.

سال ۲۰۱۴ درگیری ۵۱ روزه ای با رژیم صهیونسیتی درگرفت و نتوانست از طریق زمینی وارد نوار غزه شود با اینکه به او برای انحلال و پاکسازی مقاومت چراغ سبز نشان داده بودند مثل همانی که الان هست. با وجود چراغ سبز آمریکایی و غربی و متاسفانه عربی، رژیم صهیونسیتی نتوانست مقاومت را از بین ببرد.

 بعد از سال ۲۰۱۴ مقاومت به صورت وسیعی پیشرفت کرد. جهاد اسلامی به تنهایی حملاتی را علیه رژیم صهیونسیتی انجام داد. سال ۲۰۲۱ «سیف الکُز المقاومه» بود که بعد از تجاوز به مسجد الاقصی به رژیم صهیونسیتی ضربه زد. پیشرفت های جدید به صورت روزانه چه در سطح سلاح چه تجربیات چه تاکتیکی انجام می شد، عملیات طوفان الاقصی ثمره همه این تجربیات نظامی بود، آموزش های زیادی برای آن انجام شد، نخبه های نظامی برای ورود به نوار غزه و زمین های مجاور و هموار آموزش دیدند و گروه های تخصصی برای زمینه های زیادی آماده شدند.

این آمادگی در ساحتهای مختلف و در گروههای تخصصی از قبیل اطلاعاتی و سایبری و یگانهای موشکی و پروازی و یگانهای حاضر در تونل ها انجام گرفت. 

در نهایت این یگانها به بیش از ۵۰ پایگاه رژیم صهیونیستی وارد شدند، به مهمات و اطلاعات بسیار مهمی دستیابی پیدا کردند و ضمن گرفتن تعداد زیادی اسیر از نظامیانِ صهیونیستی ، تعداد بسیاری از آنها را در حین عملیات به هلاکت رساندند.

البته در همان هنگام ، همانطور که اشاره کردم ، توفیقِ الهی و خواب رژیم صهیونیستی این رخداد را رقم زد. بسیاری از مردم غیر نظامی فلسطینی وارد زمینهای اشغال شده شدند و هر آنچه میتوانستند برای کمک با خود آوردند که این ناشی از خلأ پیش آمده پس از غافلگیری و ضربه ی شدید به رژیم امکان یافت.

همه اینها علی رغم حضور پررنگ نظامی در اطراف غزه و دیواری که بیش از یک میلیارد دلار هزینه ساختش بود. صرفا همین دیوار چندین متر زیر زمین عمق داشت تا از نفوذ تونلها جلوگیری کند. موانع دیگری مانند شنود ۲۴ ساعته تمامی ارتباطات تلفنی و رصد دائمی توسط هواپیماهای تجسسی و دوبینهای نظارتی ، که همه اینها با صرف نظر تمام کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتیِ آمریکا و دولتهای غربی و حتی بعضی از دولتهای عربی ، موجب می شود عملیاتی در این سطح و با این عمق غیر ممکن به نظر برسد. قطعا محرمانه نگهداشتنِ آمادگی برای این عملیات کارِ بسیار عظیمی بود و اجرای آن با موفقیتِ قطعی موجب خرسندی جبهه مقاومت و مستضعفین جهان شد.

 

تحلیل شما از نوع مواجه رسانه های بین المللی نسبت به این عملیات چیست؟

متأسفانه رسانه های غربی به شدت در این میدان سقوط کردند و مشخص شد که به هیچ وجه از اخلاق حرفه ای برخوردار نیستند. دوگانگی شدیدی که این رسانه ها اعمال می کنند به شیوه ای است که اصول حرفه ایِ کار رسانه ای را در مواردی که سوگیری سیاسی دارند نادیده می گیرند و با توجه به جهت گیری هایِ دولتهای بزرگ عمل می کنند.

اغلب این رسانه ها کاملا پیروِ رژیم صهیونیستی هستند. بسیاری تبعیت سازمانی و اداری از موسسات صهیونیستی دارند و حتی تعداد زیادی از سردبیرها و اعضای هیئات تحریریه و خبرنگاران ارشد آنها اسرائیلی هستند و در ارتش اسرائیل خدمت نظامی کرده اند.

به همین دلیل بسیاری از رسانه ها و پایگاه های خبری بزرگ در امتحانِ طوفان الاقصی شکست خوردند. در ابتدا دروغ هایی فارغ از حقیقت را بدون اطلاع کافی، صرفا به دلیل ادعاها و تبلیغاتیِ برخی از منابعِ تبلیغی منتشر می کردند. در انتشار این اخبار توجهی به اعتبارسنجی نمی کردند و به گونه ای با تبلیغاتِ واهی برخورد می کردند که گویا خبرهایی موثق هستند و هیچ دلیل و نشانه و سندی برای این ادعاها ارائه نمی کردند. بسیاری از این موارد اکنون اثبات شده که دروغی بیش نبوده اند اما این رسانه ها کوچکترین اصلاحی در این خصوص انجام نداده اند.

عملکرد رسانه های داخلیِ اسرائیل که مستقیما تحت کنترلِ مدیریت سیاسی و نظامی صهیونیستهاست بسیار بهتر از CNN و BBC و بسیاری از پایگاه های خارجیِ بزرگ بوده است.

متاسفانه علی رغمِ پوشش مناسب رسانه هایی مانند الجزیرة ، بسیاری از شبکه های خبریِ بزرگ عرببی مانند «العربیة» و حتی بسیاری از سیاسیون عرب همسو با روایت رژیم عمل می کردند و تبلیغات آنها را منتشر می کردند.

این جریان در خطِ رسانه ای خود از ابتدا شروع به تحریف حقایق و نشر اکاذیب کرد تا آسیبی که به آن وارد شده بود را کم جلوه دهد و مقاومت فلسطینی را نزد جهانیان منفور سازد. حتی کار به جایی رسید که روزنامه هاآرتص و نیویورم تایمز در گزارشهایی در خصوص دروغ های رسانه ایِ منتشر شده از سوی جبهه صهیونیستی پرداختند که البته منجر به اصلاح و تصحیح گزارش از سوی رسانه های  جریان اصلی نشد. روایت دروغین اسرائیل از سوی نتانیاهو به بایدن القا شد و بایدن علی رغم بیانیه رسمی کاخ سفید در برخی موارد اظهار اطلاع و جهت گیری های مغرضانه داشت.

 

خوشبختانه علی رغم همه این تلاشها، روایت صحیح توانسته به نحوی توسط رسانه های ساده و کوچک و در شبکه های اجتماعی گسترش یابد و قاطعانه در جهان بر روایتِ دروغین صهیونیستی غلبه پیدا کرده است. این ها همه در حالی است که روایت صحیح و مبتنی بر واقعیت زیر ممنوعیت شدید در اصلی ترین شبکه های اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک و واتسپ قرار دارد و محتوا و حتی حسابهای کاربری حاویِ حمایت از این جریان به سرعت محدود و بسته می شوند.

 این روایتِ مظلومیت و حقانیت در تمام جهان و به ویژه در آمریکا و به ویژه در میان جوانان حقیقت جو به خوبی گسترش یافته است و روز به روز بیشتر برتری می یابد و نظر بسیاری از این جوانان تحول یافته و از ملت فلسطین حمایت می کنند.

 

رژیم های عربی در کجای این معرکه نبرد قرار دارند؟

جمعیت مسلمانان بیش از ۲ میلیارد است و ۵۷ کشور اسلامی داریم که نتوانسته اند حتی یک کاسه آب به باریکه غزه برسانند. حتی موضع گیری مشخصی از سوی این دولتها انجام نپذیرفته است. البته ما می دانیم که تصمیمات برخی از این کشورها بر اساس تصمیمات آمریکا اخذ می شود. اما پشتیبانی ملت ها میتواند راهگشا باشد. کشوری مانند آفریقای جنوبی که حتی کشوری اسلامی و یا همسایه ما نیست ، صرفا به دلیل رنجی که از آپارتاید و تبعیض نژادی تجربه کرده است در کنار ملت فلسطین ایستاده است. بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در کنار ما ایستاده اند و به مقاومت کمک می کنند. اما بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی متأسفانه بسیار ضعیف عمل کردند.

بخش عظیمی از امت اسلامی به وظیفه ی دینی و انسانی خود در قبال مقاومت عمل نکرده اند. بایدمتوجه باشیم که پیروزی مقاومت، پیروزیِ همه امت اسلامی است.

امروز امنیت ایران از قصر شیرین آغاز نمی شود بلکه تا عمق غزه امتداد دارد. امنیت مصر و اردن از مرزهایشان شروع نمی شود و به امنیت کرانه باختری بستگی دارد. پس همه باید کمک کنند و نگذارند که مقاومت در غزه شکست بخورد. جهاد اسلامی و حماس حداقل ۵۰ درصد از ملت فلسطین را تشکیل میدهند. بیش از ۹۱ درصد ملت فلسطین جنبشها و عملیاتهای فعلی مقاومت را تایید می کنند. ۹۸ درصد از ملت «مقاومت» را به صورت کلی مورد تأیید قرار می دهند. این مقاومت اعم از فتح و جهاد و گردان های قسام است که اکثریت غالب ملت فلسطینی را در برگرفته است. نه حسین الشیخ و امثال او که دنبال پستهای سیاسی هستند و غرب میخواهد آنها را به ملت تحمیل کند. در خصوص مسئله فلسطین تنها و تنها فلسطینی ها تصمیم گیرنده هستند نه فتح و نه حماس و نه جهاد و نه خارج از فلسطین، بلکه ملت فلسطین همانی است که تصمیم می گیرد و در میان ما مردم سالاری جاریست.

 

به عنوان سئوال پایانی مبارزه تاریخی مردم فلسطین بعد از طوفان الاقصی در چه مرحله ای به سر می برد؟

این نبرد محدود به این مرزها نیست. حتی اگر اشغال کامل صورت گیرد و حتی اگر آمریکا لشکرکشی گسترده کند، نابودی جهاد اسلامی و حماس غیر ممکن است . البته باید گفت که نیروهای آمریکایی در کنار مزدورهایی از دیگر کشورها در حال جنگیدن به نفع اسرائیل هستند و روزانه به هلاکت می رسند اما اعلام رسمی در خصوص صورت نمی گیرد.

قطعا پیروزیِ نهایی از آن مردم فلسطین و مقاومت اسلامی است. اما ما از کشورهای اسلامی و امت مسلمان گله مندیم. در طرفِ مقابل ما یکدستی و پشتیبانی کامل از یکدیگر وجود دارد. لابیِ صهیونیستی عروسک گردانِ بایدن و بلینکن است. کشورهای اروپایی بزرگ حمایتهای بسیاری از اسرائیل کرده اند. اما ما به اندازه ای که نیاز بوده و ظرفیت وجود داشته است حمایت نشده ایم.

قطعا بخشی از امت مسلمان حمایتِ مناسبی داشته اند. مانند انصار الله که در یمن شاهرگهای تجارت جهانی را بر روی اسرائیل و هر کس که قصد کمک به او را داشته باشد به خوبی بست. وحزب الله که از هشتم اکتبر وارد درگیری مستقیم با اسرائیل شده است و روزانه عملیات می کند. مقاومت اسلامی در عراق بیش از ۱۵۰ عملیات علیه پایگاههای هوایی آمریکایی انجام داده است.

 

پایان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده