خاطره‌نگاری جانباز سرافراز
جانباز اسرافراز «غلامرضا رحمتی» می‌گوید: «به مدت سه ماه شبانه روز در زاغه نگهبانی می‌دادیم. چون سن کم و جسته‌ی ریزی داشتم به عنوان نیروی مخابرات و تلفنچی خدمت می‌کردم.»

به گزارش نوید شاهد، جانباز اسرافراز «غلامرضا رحمتی» یادگار «حسن» سال 1345 در منطقه خاوران استان تهران دیده به جهان گشود. این جانباز سرافراز که وظیفه میهنی و انسانی خود دانست تا به جبهه برود، با عضویت در بسیج به خط مقدم اعزام شد. این جوان انقلابی دیروز و جانباز سرافراز امروز درباره نحوه مجروح شدن روایت می‌کند. در ادامه خاطرات و روایت‌هایی از این جانباز 35 درصد را در قالب خاطرات شفاهی می‌بینید:

سن کمم باعث شد تا به عنوان نیروی تلفنچی در جبهه خدمت کنم

جانباز اسرافراز «غلامرضا رحمتی» گفت: سال 1361 زمانی که نوجوانی 16 ساله بودم. صدام به خاک ایران حمله کرد. در آن روزها همه به فکر جبهه و هجوم صدام به مرزهای ایران بودند. من هم بچه مذهبی بودم و خیلی مسجد می‌رفتم. همان روزها متوجه شدم، مسجد برای حفاظت از زاغه مهمات به دنبال نیرو می‌گردد. به عنوان نیروی داوطلب برای نخستین بار از سوی مسجد به منطقه رستم‌پور اعزام شدیم. به مدت سه ماه شبانه روز در زاغه نگهبانی می‌دادیم. چون سن کم و جسته‌ی ریزی داشتم به عنوان نیروی مخابرات و تلفنچی خدمت می‌کردم. 75 ماه سابقه ایثارگری دارم.

غلامرضا رحمتی در این ویدیو از تعدادی از دوستان شهیدش یاد کرد و درباره خاطرات شیرین و سخت روزهای جبهه برای مخاطبان ما روایت می‌کند.

در ادامه این خاطرات را می‌شنوید:

آمار بازدید : 1

 

 

 

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده