نقش شهید «مظاهری» در حماسه سی مهر ۱۳۵۷ همدان+ فیلم و تصاویر
به گزارش نویدشاهد به نقل از دفاعپرس، «حبیب الله مظاهری» دوم خرداد سال 1341 در یکی از شهرهای استان همدان به نام «مریانج» متولد شد. او در خانوادهای چشم بر جهان گشود که نورانیت قرآن و عشق و ارادت به اهل بیت پیامبر (ص) در آن متجلی بود. حبیبلله پس از 16 سال چشم انتظاری پدر و مادرش متولد شده بود و این انتظار طولانی، مبارکیِ میلاد حبیبالله را صد چندان میکرد.
مادرش میگوید: «دو ساله بود که چشمدرد سختی گرفت. مدام از چشمش اشک میریخت. خیلی خرج دوا دکتر کردیم، اما خوب نشد. کم کم داشت نابینا میشد. یک شب دلم بدجوری شکست. متوسل شدم به امام حسین (ع) و گفتم: آقا شما یک کاری کنید این بچه شفا بگیرد. همان شب خواب دیدم آقایی نورانی آمد دستی به سر و روی حبیب کشید و گفت: چشم بچهات خوب شد. صبح که پا شدم، دیدم دارد در گهواره بازی میکند و چشمهای قشنگش برایم میخندد. عزیزدردانه بود. روزهای اول مدرسه، خودم میبردمش تا درِ کلاس، ظهر هم میرفتم دنبالش.»
به مادرش گفته بود: «من خودم میخواهم بروم مدرسه، دوست ندارم کسی مرا ببرد. همهی بچههای کلاس یک طرف حبیب یک طرف.» تحصیلاتش را تا دورهی متوسطه در مریانج طی کرد. تازه روزهای کودکی را پشت سر گذاشته بود که با انقلاب اسلامی و معمار بزرگ آن، امام خمینی (ره) آشنا شد، از آن پس بود که دل در گرو مولای خویش نهاد و به صف مجاهدان راه خدا پیوست.
روزی که مردم جشن پیروزی انقلاب اسلامی را گرفته بودند، حبیب الله ۱۶ ساله شده بود. او با سن کمی که داشت، کارهای بزرگی در راه پیروزی انقلاب اسلامی و براندازی نظام ظلم و تباهی سلطنت در ایران انجام داد و از پیشگامان این مبارزه مقدس بود.
دوستانش تعریف میکنند: «رستاخیزیها آمدند دبیرستان. یکی از آنها سر صف سخنرانی کرد و گفت که بیایید عضو حزب رستاخیز شوید». فرم عضویت را توزیع کردند و گفتند فردا صبح بیاورید. زنگ تفریح، حبیب و دو سه نفر دیگر رفتند گوشه حیاط و فرمها را پاره کردند که داشت کار به جاهای باریک میکشید، رئیس دبیرستان داد و هوار میکرد که «اخراجتون میکنم؛ زندانیتون میکنم.»
در روزهای سخت مبارزه، روزی دانش آموزان دور حیاط دبیرستان چرخ میزدند و شعار میدادند. رفت روی پلهها، فریاد زد: «اینجا فایده نداره بریم تو خیابون. حماسه سی مهر ۱۳۵۷ در همدان اینجوری شروع شد.» با تحقق آمال مستضعفین عالم و برقراری نظام عدالت محور اسلامی، خود را در متن مبارزات انقلاب با گروههای فاسد و ضد انقلاب قرار داد. با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه دیگر یارانش سپاه را در همدان بنیانگذاری کرد. شروع جنگ تحمیلی، شعلههای همیت و شجاعت را در درونش بیش از پیش شعلهور ساخت و حضور در دفاع مقدس را بزرگترین و اولین وظیفه خود دانست.
حبیب الله مظاهری در جبهه هم مسئولیتپذیر و پیشگام بود، مدتی از حضورش در جبههها میگذشت که به فرماندهی گردان مسلم بن عقیل (س) در لشکر 27 محمد رسول الله (ص) منصوب شد. «این گردان در آزادسازی خرمشهر و عملیات بیتالمقدس، نقش برجستهای داشت و توانست بخشی از ارتفاعات حساس و مهم منطقه دهلران را حفظ کند. به گفته رزمندگان دوران دفاع مقدس در آن لحظات سخت که همه جا غرق در آتش و خون بود، حاج احمد متوسلیان چشم امید به حبیب دوخته و حضور این فرمانده جوان برایش قوت قلب بود. حبیب پس از رزمی طولانی در خرمشهر زخمی شده و پیکرش روی زمین باقی ماند. همه فکر میکردند شهید شده و برایش مراسم ختم گرفته و سنگی به نشان یادبود بر مزاری خالی گذاشتند.
نزدیک بیست روز بعد وقتی رزمندگان برای خواندن نماز صبح به نمازخانه سپاه همدان رفتند؛ چهره آرام و مهربان حبیب را دیدند که دست به قنوت بلند کرده بود. شور و نشاط همه جا را فرا گرفت. گفتند: «فکر کردیم شهید شدی.» گفت: «هنوز وقتش نرسیده.» حبیب فرمانده محجوب و دوست داشتنی لشکر انصار آمده بود تا حماسه بزرگ دیگری را رقم زند. حماسهای که در تاریخ ماندگار شد و نام شیرمردان تیپ 32 انصار بر تارک آن میدرخشد.
رمضان سال 1361 بود که عملیات رمضان در منطقه بیابانی «کوشک» و غرب جاده اهواز ـ خرمشهر رقم خورد. تابستان، عطش و گرمای 50 درجه بیابان «کوشک» همگی دست به دست هم داده بود تا سختی رزم چند برابر شود. عملیات رمضان با مشارکت تیپ 32 انصارالحسین (ع) استان همدان و تیپ 41 ثارالله (ع) به فرماندهی سپهبد شهید قاسم سلیمانی با رمز «یا صاحب الزمان (عج)» انجام شد.
انتهای پیام/ م