يکشنبه, ۰۸ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۰۸
«حرص عجیبی به جانش می‌افتاد وقتی رزمنده‌ای را می دید که خاکی و خسته از جبهه برمی‌گردد او در این لحظات می گفت: «من مثل اموال سپاه بایگانی شده ام.» اگر چه با ماندن در شهر، شهادت را در فاصله ای دور از خود تصور می کرد اما امید به رحمت الهی را هیچگاه از خود دور نپنداشت...» در ادامه متن خاطره این شهید والامقام را از زبان خانواده اش در نویدشاهد بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید مصدق طاهری در سي ام خرداد 1333، در روستاي نفت سفيد از توابع شهرستان رامهرمز به دنيا آمد. پدرش زلفعلي (فوت 1362) پارچه فروش بود و مادرش كوكب نام داشت. تا پايان دوره كارشناسي درس خواند. سال 1360 ازدواج كرد و صاحب دو پسر و يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. در هجدهم بهمن 1365، در اهواز بر اثر اصابت تركش به سر و شكم، شهيد شد. پيكر او را در گلزار شهداي همان شهرستان به خاك سپردند.

متن خاطره:

مهندس کشاورزی بود و در روستای نفت سفید به دنیا آمده بود. کار و کارگری با گوشت و پوستش عجین شده بود. کودکی را با تابستانهای گرم و در ساختمانی آغاز کرده و تحصیلش را تا رشته خاکشناسی در دانشگاه اهواز در سال ۵۳ ادامه داده بود.

انجمن اسلامی - ستاد انقلاب فرهنگی دانشگاه - سرپرستی بسیج منطقه ۶ اهواز- روابط عمومی و شورای فرماندهی سپاه اهواز - تبلیغات ستاد منطقه ۸ سپاه - ستاد سپاه اهواز و فرماندهی سپاه خرمشهر میدانهای نبردی بودند که او سنگردارشان بود.

بعد از شهادت محمد جهان آرا و شهید عبدالرضا موسوی فرماندهان سپاه خرمشهر، او بود که در جایشان نشست و در عملیات طریق القدس - فتح المبین - بیت المقدس والفجر مقدماتی - خیبر و والفجر ۸، شرکت نمود.

در عملیات بدر وقتی چشمها و صورتش شیمیائی شد پشت جبهه نشین شد و این بیشترین رنجی بود که او را آزار می داد حتی بیش از مواد سمی شیمیایی که هر بار درونش را به غلیان در می آورد، این را خودش بارها میگفت. در عملیات کربلای ۴ و ۵ با نهایت درخواست، به التماس افتاد تا فرماندهان او را اجازه ورود به جبهه دهند اما به قول خودش تنها به جرم نیاز بیشترش در پشت جبهه محکوم به ماندن در شهر شده بود. لذا به کار اعزام نیرو به جبهه پرداخت.

حرص عجیبی به جانش می افتاد وقتی رزمنده ای را می دید که خاکی و خسته از جبهه بر می گردد او در این لحظات می گفت:«من مثل اموال سپاه بایگانی شده ام.»

اگر چه با ماندن در شهر، شهادت را در فاصله ای دور از خود تصور می کرد اما امید به رحمت الهی را هیچگاه از خود دور نپنداشت و همین امید بود که او را به شهدای عملیات کربلای ۵، عملیاتی که مانع از حضور او در جبهه ها شد، پیوند داد.

وی در هجده ام بهمن ماه 1365 در منزل شخصی خود بر اثر انفجار گلوله عمل نشده توپهای ضد هوائی نقش زمین شد و پس از چند ساعت در بیمارستان شهر به لقای خدای خویش نائل آمد او جوان رشید، شهید مصدق طاهری بود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده