دوشنبه, ۰۷ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۴۰
مادر شهید «فتحعلی آل‌حکمت» نقل می‌کند: «بهش گفتم: نمی‌خوای زن بگیری؟ گفت: کدوم جوونیه که نخواد زن بگیره. الآن دفاع از اسلام واجب تره. دعا کن عاقبت به خیر بشم. اگه این اتفاق بیفته هم بهم زن می‌دن و هم می‌تونم هفتاد تا از شما رو شفاعت کنم.»

ط

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید فتحعلی آل‌حکمت بیست و ششم شهریور ۱۳۴۱ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش اسدالله، سرایدار مدرسه بود و مادرش معصومه نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته انسانی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نوزدهم اسفند ۱۳۶۲ با سمت فرمانده گروهان در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای فردوس‏ رضای زادگاهش قرار دارد.

شفاعت هفتاد نفره!

- نمی‌خوای زن بگیری مادر؟

- کدوم جوونیه که نخواد زن بگیره؟

- پس تا مرخصیات تموم نشده، بله رو بگو که برات آستین بالا بزنیم.

- الآن دفاع از اسلام واجب تره. دعا کن عاقبت به خیر بشم. اگه این اتفاق بیفته هم بهم زن می‌دن و هم می‌تونم هفتاد تا از شما رو شفاعت کنم. معامله خوبیه نه؟

(به نقل از مادر شهید)

دست‌هایش به آسمان و شانه‌هایش می‌لرزد

دوزانو روی سجاده نشسته است. دست‌هایش به آسمان است و شانه‌هایش می‌لرزد. صدای هق‌هق گریه‌اش از بیرون هم شنیده می‌شود. خواهر سعی می‌کند، بدون این که توجه او را جلب کند وارد اتاقش شود.

چشمانش بسته است. خواهر را هنگام گذر از جلوی خود نمی‌بیند، اما خواهر با دقت جریان اشک را بر گونه برادر تماشا می‌کند. گفت: «خدایا! من که نمی‌دونم فتحعلی از تو چی می‌خواد، هر دعایی می‌کنه مستجاب کن.»

خواهر نمی‌داند که برادر از اسارت پرنده در قفس به تنگ آمده است. بدون این که چیزی بپرسد و یا کاری کند که او بفهمد، از اتاق خارج می‌شود.

(به نقل از خواهر شهید)

 

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده