میرزا رضا کرمانی؛ از تولد تا شهادت
نوید شاهد: «میرزا محمدرضا کرمانی» فرزند «ملاحسین عقدایی» در کرمان زاده شد. ماجرای قتل ناصرالدین شاه از آنجا شروع شد که میرزا رضا کرمانی که برای شکایت از حاکم کرمان به تهران آمده بود، در جریان این کار مورد آزار نایبالسلطنه وقت یعنی کامران میرزا قرار گرفت و مدتی در زندان محبوس شد.
پس از آزادی جزء مریدان «سیدجمالالدین اسدآبادی» شد و به شدت تحت تأثیر تعلیمات وی قرار گرفت. میرزا رضا که به قصد کشتن کامران میرزا یک پنج لول روسی خریده بود، مدتی بعد قصدش را تغییر داد و تصمیم گرفت کسی را که فکر میکرد ریشه تمام ستمهاست از میان بردارد.
میرزا رضا هنگام ورود شاه به حرم حضرت عبدالعظیم، در داخل حرم نماز میخواند. شاه از سمت راست دور ضریح میپیچد و میرزا رضا از طرف چپ دم در امامزاده، پاکتی به وی میدهد، زیر پاکت تپانچه داشت و درست مقابل سینه شاه شلیک میکند.
میرزا رضا کرمانی در بازجویی درباره انگیزه قتل ناصرالدین شاه میگوید : چهار سال و چهار ماه در زنجیر بودم و حال آنکه بهخیال خودم خیر دولت و ملت را خواستم و خدمت کردم. پادشاهی که پنجاه سال سلطنت کرده باشد، هنوز امور را به اشتباه به عرض او برسانند و تحقیق نفرمایند و بعد از چندین سال سلطنت ثمر آن درخت، وکیلالدوله، آقای عزیزالسلطان، آقای امینالخاقان و این اراذل و اوباش که ثمر این شجره شدهاند و بلای جان عموم مسلمین گشته باشند، چنین شجره را باید قطع کرد که دیگر این نوع ثمر ندهد.
وی در بازجویی میافزاید: همعقیده من در این شهر و مملکت بسیار است. در میان علما بسیار، در میان وزرا بسیار، در میان اُمرا بسیار، در میان تُجار و کسبه بسیار، در میان جمیع طبقات بسیار هستند. شما میدانید وقتی که سیدجمالالدین در این شهر آمد، تمام مردم از هر دسته و طبقه چه در تهران و چه در حضرت عبدالعظیم(ع) به زیارت و ملاقات او رفتند و مقالات او را شنیدند؛ چون هرچه میگفت لله و محض خیر عامه مردم بود همه کس شیفته مقالات او شدند و تخم این خیالات بلند را در مزارع قلوب پاشید. مردم بیدار بودند، هوشیار شدند و حالا همه با من همعقیده هستند.
میرزا رضا در سحرگاه روز پنجشنبه 22 مرداد ماه 1275(در برخی از اسناد 21 مرداد ماه) در میدان مشق تهران به دار آویخته شد. بعد از اعدام وی، «شیخ هادی نجمآبادی» از علمای معروف تهران و از پیشگامان نهضت مقابله با استبداد پادشاهان قاجار، برای او مراسم چهلم و سالگرد برگزار کرد که افراد بسیار معدودی در آن شرکت کردند.