گفتگو با همسر شهید «ابراهیم بابایی»؛
همسر شهید «ابراهیم بابایی» می گوید: سال 1359 اوایل انقلاب، ضد انقلابیون به روستای ما حمله کردند و همه را به خاک و خون کشیدند. ابراهیم گفت: چرا باید اجازه بدهیم دشمن به این راحتی وارد خاک ما شود، مردم را آواره کند و به خاک و خون بکشد. به عضویت بسیج درآمد و وقتی این تصمیم را گرفت، من هم خیلی خوشحال بودم از اینکه همسرم همچون جوانان غیور وطن، پا به پای آنان برای دفاع از کشورش می جنگد.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، مادران شهدا شاهداني بي ‌‌ادعا هستند كه با الهام از مكتب حضرت زهرا (س) با خدا معامله كردند و فرزندانشان را در راه حق و حقيقت راهي جبهه هاي نبرد با كفر كردند، چنين مادراني مقام و جايگاهي ارزشمند نزد خدا دارند.

ابراهیم، با همه وجود از عزت و استقلال کشور دفاع می کرد

در همین راستا و به مناسبت سالروز شهادت حضرت ام البنین (س) و نامگذاری این روز به نام تکریم از مادران و همسران شهدا گفتگویی را با همسر شهید «ابراهیم بابایی» انجام دادیم که در ادامه تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد.

نوید شاهد کرمانشاه: لطفاً خود را معرفی بفرمایید.

همسر شهید: زینت فتاحی، همسر شهید ابراهیم بابایی هستم.                           

نوید شاهد کرمانشاه: شهید در کجا و در چه سالی متولد شد؟

همسر شهید: ابراهیم دوم مهر 1346 در روستای قلقله از توابع شهرستان ثلاث بابا جانی به دنیا آمد.                    

نوید شاهد کرمانشاه: چرا شهید به مقابله با دشمن پرداخت عکس العمل شما در مقابل ایشان چه بود؟

همسر شهید: سال 1359 اوایل انقلاب، ضد انقلابیون به روستای ما حمله کردند و همه  را به خاک و خون کشیدند و خانه ها را آتش زدند مردم آواره کوه ها شدند ابراهیم گفت: چرا باید اجازه بدهیم دشمن به این راحتی وارد خاک ما شود مردم را آواره کند و به خاک و خون بکشد. به عضویت بسیج درآمد و وقتی این تصمیم را گرفت من هم خیلی خوشحال بودم از اینکه همسرم همچون جوانان غیور وطن پا به پای آنان برای دفاع از کشورش می جنگد.

نوید شاهدکرمانشاه: شهید با اطرافیان چطور برخورد می کرد؟

همسر شهید: ابراهیم بسیار خوش برخورد، خونگرم و مهربان بود.

نوید شاهد کرمانشاه: از خاطرات شهید بابایی بگویید.

همسر شهید: به یاد دارم که ابراهیم یک بار به مرخصی آمده بود یک ساعت مچی برای خودش خریده بود و من هم با شوخی به او گفتم: چه ساعت زیبایی برای من هم بگیر من چون سواد نداشتم خندید و گفت: اگر همین حالا بگویی ساعت چند است برات می خرم. الکی گفتم ساعت 9 و واقعا ساعت 9 شب بود ایشان با صدای بلند خندید و گفت: بله تو بردی حتماً برای شما هم یک ساعت می گیرم.

نوید شاهد کرمانشاه: از آخرین دیدار برایمان بگویید؟

همسر شهید: دخترم تازه به دنیا آمده بود برای دیدن فرزندش یک روز مرخصی گرفته بود که من ناراحت شدم و گفتم فقط یک روز می خواهی بمانی که برگشت و گفت: اگر من برنگردم همرزمانم نمی توانند به مرخصی بروند یک هفته دیگر برمی گردم نگران نباش. آخرین باری که می خواست به خانه برگردد در بین راه به شهادت می رسد.

نوید شاهدکرمانشاه: شهید در کجا و چطور به شهادت رسید؟

همسر شهید: یکم بهمن 1362 درثلاث باباجانی بین کانی رش و تازه آباد بر اثر اصابت گلوله دشمن به شهادت رسید و در گلزار شهدای قلقله به خاک سپرده شد.

نوید شاهد کرمانشاه: در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید ؟

همسر شهید: سخن دیگری جز آرزوی طول عمر پر برکت برای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سربلندی و سرافرازی کشورم را ندارم امیدواریم همه ما به خصوص فرزندان شهدا بتوانیم در حفظ و نگهداری این انقلاب نهایت تلاشمان را بکنیم.  

تهیه و تنظیم: شهرزاد سهیلی

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده