نوید شاهد - شهید «محسن جوکار» ششم مردادماه سال۱۳۴۸ در روستای مومن آباد از توابع ازنا در خانواده ای کشاورز و انقلابی کودکی متولد شد که نام او را محسن نهادند. محسن پس از طی دوران کودکی به مدرسه رفت و تا سوم راهنمایی در همان روستا درس خواند و به کار و تلاش پرداخت. پس از آن عضو فعال پایگاه بسیج مومن آباد و دارای سجایای اخلاقی بالایی بود. با شروع جنگ تحمیلی درس را رها کرد و از طریق بسیج به مناطق عملیاتی رهسپار گردید. محسن پس از مدت مدیدی تلاش و ایثار گری سلحشورانه در منطقه عملیاتی شلمچه در تاریخ چهاردهم بهمن ماه سال۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به سر و دست به همراه چهل نفر از دریادلان گردان مالک اشتر ازنا در عملیات عظیم کربلای پنج بدرجه رفیع شهادت نایل گردید. در ادامه فیلمی مصاحبه با خانواده معظم این شهید گرانقدر را می بینید:
Video Player is loading.
Current Time 0:00
/
Duration 0:00
Loaded: 0%
0:00
Progress: 0%
Stream Type LIVE
Remaining Time -0:00
1x
Chapters
descriptions off, selected
captions settings, opens captions settings dialog
captions off, selected
This is a modal window.
The media could not be loaded, either because the server or network failed or because the format is not supported.
Beginning of dialog window. Escape will cancel and close the window.
جانباز «دادخدا حیدری» از نخستین روزهای حضورش در جبهه چنین روایت میکند: پس از آغاز جنگ، وظیفه خود دانستم که به ندای امام خمینی (ره) لبیک بگویم و برای دفاع از میهنم راهی جبهه شوم. در طول هشت سال دفاع مقدس،...
در روزگاری که هنوز نوجوان بود، با دلی پر از عشق به وطن از خانه گریخت تا به جبهه برسد. محرم شرف لی، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس، امروز از خاطرات تلخ و شیرینش میگوید؛ از مجروحیتی که نفس را برایش سخت...
به مناسبت گرامیداشت روز ملی فناوری هسته ای و گرامیداشت شهدای هسته ای، بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و معرفی چهرههای علمی و ملی، مسابقهای فرهنگی از کتاب «تویی که نشناختمت»...
کهگیلویه و بویراحمد- نخستین جشنواره ملی داستاننویسی شهدای غریب در اسارت با هدف روایت ناگفتههای مقاومت در اسارت، به میزبانی استان کهگیلویه و بویراحمد آغاز بهکار کرد.
مادر گرانقدر شهید «علی شالی»، طی مصاحبهای، خاطرات تمیز و کفن کردن پیکر فرزندش را روایت میکند، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
محمد حسنی، جانباز جنگ تحمیلی، در سال ۱۳۶۶ به خدمت اعزام شد و پس از آموزش در بیرجند، راهی غرب کشور شد. او در طول خدمت، شش بار مجروح شد؛ از سر و پا تا فک. در عملیات مرصاد هم شیمیایی شد و هم مجروح. وقتی برای...
زیبا امیدیان پور هنرمند ایلامی پوستری به یاد شهیدان گروهبان یکم «محمدرضا صداقت پور» از نیروهای کادر مرزبانی و سرباز وظیفه «علی کریمی» که در راه حفظ امنیت و حراست از مرزهای کشور در حین پایش نوار مرزی منطقه...
«علی حسن شاهی» در حاشیه برگزاری مسابقات قرآنی بنیاد شهید تهران بزرگ اظهار داشت: آشنایی با آیات قرآن، بهویژه وقتی با معنی همراه باشد، مانند آینهای برای رفتارهای روزمره عمل میکند. هنگام برخورد با خانواده،...
جانباز شیمیایی و آزادهی سرافراز، "سعید خلج بابایی"، کسی است که دردهای تنش با خاکریزهای مهران و میمک گره خورده و زخم دلش با رنجهای اردوگاه تکریت. از عملیات تا اسارت، از کابوسهای شبانه تا خواب...
اسماعیل محمدی زارع، جانباز ۲۵ درصد دفاع مقدس، از روزهایی میگوید که نوجوانیاش در هیاهوی انقلاب گذشت و جوانیاش در کوههای کردستان و جبهههای جنوب. او بینام و نشان، از خیابانهای خونین مشهد تا عملیات...
مادر بزرگوار شهید «علیرضا وهابینجات»، به بیان خاطرهای از فرزندش که به یک پسر خانواده نیازمند کمک میکرد تا به مدرسه برود، پرداخته که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت میکنیم.
جانباز «حسن صابری» از نحوه اعزامش به جبهه چنین روایت میکند: بعد از اینکه سربازیام به اتمام رسید در قالب گروههای مختلف بسیج و مردمی عازم جبهه شدم در عملیاتهای والفجر ۸، مسلم بن عقیل و آزادسازی خرمشهر...
دبیر نوید شاهد البرز به مناسبت ۱۸ فروردین روز بمباران موشکی کرج در یادداشتی نوشت: جنگ فرد عادی و نظامی نمیشناسد. موشکها که میبارند کودکان و زنان بی سلاح را هم در بر میگیرند. اندیشه و گرایش انسانها...
کلیپی که در آن روایتی از خواب درباره جبهه مقاومت از زبان شهید والامقام «سردار زاهدی»، بیان می شود، خوابی که به آیت الله ناصری گفته شد و ایشان برای حل و تعبیر آن از امیرالمومنین (ع) در نجف اشرف کمک گرفتند......
مادر شهید «ابوالقاسم اصلاحی» نقل میکند: «پزشکان تصمیم گرفتند برای جلوگیری از پیشرفت عفونت، پایش را قطع کنند. نمیتوانستم قبول کنم. چقدر اشک ریختم و ائمه را صدا زدم. دکتر آمد و عکس جدیدی را که از پایش...
شهید «مهدی تجر» یکم فروردین ۱۳۴۶، در خان ببین شهری از توابع بخش فندرسک شهرستان رامیان در استان گلستان به دنیا آمد. پدرش موسی و مادرش رقیه نام داشت. وی معلم علوم اجتماعی دبیرستان نمونه دولتی بود. این جانباز...
به مناسبت سالروز ارتش جمهوری اسلامی ایرانی، معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان، مسابقه کتابخوانی «آن دو نفر نیامدند» با روایت مروری بر خاطرات شهیدان غریب در اسارت «ابراهیم...
جانباز «دادخدا حیدری» از نخستین روزهای حضورش در جبهه چنین روایت میکند: پس از آغاز جنگ، وظیفه خود دانستم که به ندای امام خمینی (ره) لبیک بگویم و برای دفاع از میهنم راهی جبهه شوم. در طول هشت سال دفاع مقدس،...
در روزگاری که هنوز نوجوان بود، با دلی پر از عشق به وطن از خانه گریخت تا به جبهه برسد. محرم شرف لی، جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس، امروز از خاطرات تلخ و شیرینش میگوید؛ از مجروحیتی که نفس را برایش سخت...
به مناسبت گرامیداشت روز ملی فناوری هسته ای و گرامیداشت شهدای هسته ای، بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی با هدف ترویج فرهنگ ایثار و معرفی چهرههای علمی و ملی، مسابقهای فرهنگی از کتاب «تویی که نشناختمت»...
کهگیلویه و بویراحمد- نخستین جشنواره ملی داستاننویسی شهدای غریب در اسارت با هدف روایت ناگفتههای مقاومت در اسارت، به میزبانی استان کهگیلویه و بویراحمد آغاز بهکار کرد.
کتاب «عروج از شاخۀ زیتون» روایتهایی درباره زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا اسارت، به قلم «جواد کلاته عربی» نگارش شده و توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسیده است.
سید مرتضی آوینی و آثارش را همۀ کسانی که به انقلاب اسلامی و اندیشه در خصوص آن علاقمند هستند میشناسند. کمتر کسی است که حداقل یکی از نوشتههای او را نخوانده و صدای دلنشینش را به هنگام «روایت فتح» نشنیده باشد.
مصطفی رحیمی نویسنده کتاب «پروازهای بیبازگشت» گفت: سیدمحسن خوشدل دهها تانک و نفربر عراقی را با موشک مایوتکا منهدم کرد اما کسی تاکنون به این سوژه نپرداخته بود، فلذا بر آن شدم که با پرداخت به این سوژه کار بزرگی که ایشان انجام داده بود را روایت کنم.
کتاب «عروج از شاخۀ زیتون» روایتهایی درباره زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا اسارت، به قلم «جواد کلاته عربی» نگارش شده و توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسیده است.
سید مرتضی آوینی و آثارش را همۀ کسانی که به انقلاب اسلامی و اندیشه در خصوص آن علاقمند هستند میشناسند. کمتر کسی است که حداقل یکی از نوشتههای او را نخوانده و صدای دلنشینش را به هنگام «روایت فتح» نشنیده باشد.