داستان «آن مرد در باران رفت» شنیدنی شد
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، کتاب «آن مرد در باران رفت» نوشته شهرام شفیعی و از تولیدات «نشر شاهد» است که به کوشش مشترک نشر شاهد و پایگاه جامع کتاب گویای «ایرانصدا» در قالب کتاب صوتی منتشر شد.
در این کتاب سرگذشت پرفراز و نشیب سمیرا و خواهران و برادرانش بعد از دست دادن پدر و مادرشان در نتیجه حمله هوایی رژیم بعث و بمباران شهرها و روستاهای بیدفاع خرمآباد روایت میشود.
در بخشی از کتاب «آن مرد در باران رفت» میخوانیم: «هوا گرگ و میش بود که با صدای انفجار از خواب پریدیم. در آن تاریکی، هر دو با وحشت چشم گشودیم و اولین چیزی که دیدیم، چشمان وحشتزده یکدیگر بود. پدرم سراسیمه دوید داخل اتاق تا من و بهزاد را که مثل بید میلرزیدیم، آرام کند. بهزاد سرش را به سینه پدرم میفشرد و اشک میریخت. انفجارها، لحظه به لحظه شدت میگرفت. آتش ضد هوایی و روشنایی منور در آسمان دیده میشد. من مات و مبهوت در رختخوابم نشسته بودم. قلبم به شدت میکوبید و گوشهایم از شدت انفجارها سوت میکشید. مادر خودش را به من رساند و در حالی که به پهنای صورتش اشک میریخت، مرا تکان داد و گفت: «چرا ماتت برده پسرکم؟ گریه کن. گریه کن خسرو.»
مادر فراموش کرده بود من نمیتوانم گریه کنم. بغض داشت خفهام میکرد، اما حتی قطرهای اشک نریختم. مادر ضربهای به صورتم زد، اما بیفایده بود. هنوز گوشم سوت میکشید. بهزاد در آغوش پدر بود و من در آغوش مادرم. نگاهی به هم انداختیم. چه ساده آرزوهای شب قبلمان نقش بر آب شد. آن روز حقیقت تلخی برایمان آشکار شد. آری جنگ ادامه داشت. همچنان جدی، سرسخت و بیرحم...»
پایگاه جامع کتاب گویای «ایرانصدا» کتاب «آن مرد در باران رفت» را در قالب نمایشنامه رادیویی و 6 فصل (7 فایل)، با هنرمندی صداپیشگانی چون احمد گنجی، افسانه محمدی، بهناز بستاندوست، بیوک میرزایی، راضیه مرمیوند، رضا عمرانی، رویا فلاحی، زهره مجابی، سعیده فرضی، سلمان خطی، سیما خوشچشم و 14 هنرمند دیگر منتشر کرده است.
نشر شاهد کتاب «آن مرد در باران رفت» را در سال 1379 با شمارگان سههزار نسخه، قطع رقعی، 146 صفحه منتشر کرده بود این کتاب در سال 1398 با 174 صفحه تجدید چاپ شد. برای دانلود این کتاب صوتی اینجا کلیک کنید.