برای نجات اسلام از خطر به جبهه رفتم
به گزارش نوید شاهد، شهید «سید غلامرضا آبفروش» فرزند «سید حسین»، 1 فروردینماه 1343 در تهران دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 25 خرداد ماه 1361 در عملیات بیتالمقدس منطقه عملیاتی گیلانغرب به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه بخشهایی از وصیت نامه شهید آبفروش را میخوانیم.
بسم الله الرحمن الرحيم
اذا جاء نصر الله و الفتح، و رايت الناس يدخلون فی دين الله افواجا، فسبح بحمد ربک و استغفره انه كان توابا
به نام خداوند بخشاينده مهربان
از خدای خود میشود گفت كه وقت آن رسيده كه چون ايران كه يک عمر در خواب غفلت بوده و در گمراهی به سر میبرده و اجانب او را در استثمار و استعمار نگاه داشته بودند و نمیتوانستند با خدای خود آنچنان كه گفته است راز و نياز كنند و امام(ره) و رهبر انقلاب، اين مرد بزرگ آمد و به ایران كه سالها در استعمار بود، زندگی كردن خداپسند آموخت. با ياری خداوند متعال چون او آمد استعمارگران ديگر ديدند منافعشان درخطر است، با ايران و ايرانی دشمن شدند. البته مردم عراق نيستند كه با ايران میجنگند؛ بلكه اين حكومتهای شرق و غرب هستند كه با ايران میجنگند.
پدر و مادر عزيز! من كه ديدم كه اسلام و مسلمين درخطر است به جبهه جنگ عازم شدم و به خدای خود گفتم شايد كه شما از دوری من ناراحت باشيد؛ ولی اين را برای شما بگويم كه زندگی برای خدا و اسلام كردن بهترين زندگیهاست. ببخشيد مرا كه نتوانستم برای شما كاری بكنم، خيلی شرمندهام. انشاءالله كه مرا میبخشيد و برايم طلب مغفرت میكنيد. از شما میخواهم كه اگر من كشته شدم هيچگونه ناراحتی نشان ندهيد و جز شادی، خوشرويی، مهربانی، صبر و شكيبايی از خود چيز ديگری نشان ندهید. از امام امت دوری نكنيد و امام(ره) و اين مردم را دعا كنيد.