حکایت پری حروسی از رنج های خونین شهر؛
نوید شاهد - «یک روز فراموش نشدنی، روزی که بعد از 575 روز تصرف شهرم آزاد شد، وقتی خبر را از رادیو شنیدم تمامی وجودم شوق بود و شور.... اما نگران بودم و ناراحت! ناراحت از نبودن رزمنده ها و مردمی که خونشان سنگ فرش خرمشهر شده بود، خون رزمندگانی که خرمشهر را به خونین شهر مبدل کرد و چقدر جایشان خالی بود.» آنچه خواندید بخشی از سخنان «پری حورسی» اولین بانوی جانباز خرمشهر در گفتگو با نوید شاهد است، شما را به خواندن متن کامل این گفتگو دعوت می کنیم.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، هزار مثنوی از مقاومت مردم خرمشهر بنویسند یا هزار روایت و خاطره از آن روزگار بگویند باز هم حماسه خرمشهری ‌ها شنیدنی است. در خرمشهر در مسجد، کنار شط، کوت شیخ، جنت آباد و ... هر جایی از شهر، هزاران هزار خاطره در دلها نهفته است؛ حماسه خرمشهری ‌ها روایت پرشور مبارزه و ایستادگی در برابر دشمنی است که می‌خواست سه روزه خرمشهر را فتح کند! خیال خامی که با فداکاری و استقامت مردان و زنانی مثل پری حورسی رنگ واقعیت نگرفت.

به گواه تاریخ سرزمین هزاران ساله ایران زنان قهرمان بسیاری را پروریده که برخی از آنان پرآوازه و نامور شده و بعضی نیز نا‌شناخته مانده‌اند و بی‌گمان جنگ هشت ساله ایران و عراق یکی از کارزارهایی است که زنان دلیرانه برای ماندگاری سرزمین خویش دوشادوش مردان به پیکار با دشمن برخاستند.

پری حورسی نمونه بارز این زنان است؛ اولین بانوی جانباز 50 درصدی خرمشهری كه پیش از آغاز دفاع مقدس جانباز شده بود؛ او چشم راستش را 73 روز قبل از شروع رسمی جنگ ایران و عراق، در بحبوحه پیروزی انقلاب و درگیری ‌های آن روزها از دست می ‌دهد و سالهاست كه زادگاهش را تنها با یك چشم می بیند، با این حال شهرش را در روزهای جنگ و مبارزه ترک نمی‌کند. او همچنان عاشق است عاشق شهری که برای خاکش جان می دهد.

اولین بانوی جانباز خرمشهر معتقد است «خرمشهر هنوز خرمشهر سابق نیست و باید مسئولین برای بازسازی آن همتی مضاعف داشته باشند». او خرمشهر را یک نماد می داند؛ نمادی برای آیندگان. پس باید به یاری شهر همت گمارد و ستون هایش را محکم کنند که قصه های مردمانش همیشه بر زبان ها بماند. مقاوم ترین مردم از یاد نروند و مسجدجامعش همیشه تاریخ از شهدایش بگوید تا خرمشهر در تاریخ بماند.

 به بهانه روزهایی كه متعلق به دفاع و جنگ است با پری حورسی به گفتگو نشسته ایم:

نوید شاهد خوزستان: لطفاخودتان را معرفی کنید؟

پری حورسی: من پری حورسی هستم اصالتاً بوشهری، اما در خرمشهر به دنیا آمده ام، بزرگ شدم و اگر زمان مرگ ما فرارسد در همین خرمشهر فوت خواهم کرد.

نوید شاهد خوزستان: خانم حورسی گویی عاشق خرمشهرید؟

پری حورسی: بله. من با تمام وجود به خرمشهر عشق می‌ورزم؛ من در تمام فصول زندگیم با او بوده‌ام. روزهای قشنگش را دیدم. مقاومت مردان و زنان را، شهادت ساکنانش را، به اسارت رفتنش را و دوباره آزاد گشتنش را. گویی مقاومت و ایستادگی با تک تک ساکنانش معنا می شود.

نوید شاهد خوزستان: شما قبل از شروع جنگ جانباز شده‌اید، از این اتفاق بگوئید؟

پری حورسی: بله سال ۵۸ مدتی از انقلاب گذشته بود و خرابکارها تصمیم به جدایی خرمشهر از کشور گرفته بودند در این راستا همه مردم در مسجد جامع خرمشهر برای اعتراض جمع شده بودند که با پرتاب نارنجک به میان مردم از سوی یک خرابکار و اصابت ترکش آن به چشم و کتفم زخمی شدم و پس از مدتی دکترها مجبور به تخلیه چشم راستم شدند.

نوید شاهد خوزستان: درچند سالگی؟

پری حورسی: در ۱۷ سالگی

نوید شاهد خوزستان: برای شما این اتفاق آن هم در دوران جوانی سخت بود؟

پری حورسی: به یقین بله، سخت بود اما من یاد گرفته بودم که با مشکلات سازگاری داشته باشم. بعد از مدتی نیز جنگ شروع شد.

نوید شاهد خوزستان: از شروع جنگ در خرمشهر برایمان بگویید، چگونه در جریان قرار گرفتید؟

پری حورسی: ۳۱ شهریور ۵۹ از زیارت اهل قبور درحال برگشت بودم که صدای انفجار وحشتناکی خرمشهر را لرزاند، همه مردم که در کنارم بودند از این صدا هراسان شدند؛ آمبولانس با آژیر بلند درحال گذشتن از کنارم بود، جلویش پریدم و علت را جویا شدم و راننده با صدای محزون گفت: «عراق به ما حمله کرده است»، به او گفتم: «من پایان دوره امدادگری دارم، مرا با خود برای کمک ببرید» و بدون شنیدن جواب سریعا سوار شدم. آمبولانس به سوی بیمارستان ولیعصر (عج) خرمشهر رفت و در آنجا با مردمی زخمی، آه و ناله های زنان، کودکان و صحنه هایی بسیار زجرآور روبرو شدم و من خیلی سریع مشغول به خدمت شدم آن روز اولین روز کاری من بود که 8 سال ادامه داشت.

نوید شاهد خوزستان: عکس‌العمل مردم در آن روز چگونه بود؟

پری حورسی: همه شروع به فعالیت کرده بودند؛ در واقع می‌توانم بگویم همه مقاومت را شروع کرده بودند، هرکس به طریقی کاری را انجام می‌داد، یادم می‌آید اوایل آبان بود که اعلام کردند شهر باید تخلیه شود، اما من و خانواده‌ام و تعدادی دیگر ماندیم، خرمشهر خانه ما بود، خانه‌ایی که دشمن می‌خواست تصرفش کند و ما حتی به قیمت جانمان نمی‌خواستیم تحویلش دهیم و در این مدت من زخمی شدم، زانوهایم مشکل پیدا کرد اما دوباره ادامه میدادم. تقریباً تا آخرین روزهای سقوط، عراقی ها به ما نزدیک شده بودند. دیگر برای ما امنیت وجود نداشت حضور ما رزمندگان را دلواپس میکرد و مجبور به گرفتن تصمیمی شدیم که هنوز که  فکرش را می کنم بدنم می لزرد.  ترک خانه، ترک شهر ... .

نوید شاهد خوزستان: اگر به آن روزها و زمانها برگردید آیا دوباره همین فعالیت را انجام می دهید؟

پری حورسی: بله، چون ما به خاطر دفاع از اسلام، ناموس و خاکمان مبارزه کردیم.

نوید شاهد خوزستان: و سوم خرداد برای پری حورسی، چه رویدادی است؟

پری حورسی: یک روز فراموش نشدنی، روزی که بعد از 575 روز تصرف شهرم آزاد شد، وقتی خبر را از رادیو شنیدم تمامی وجودم شوق بود و شور.... اما نگران بودم و ناراحت! ناراحت از نبودن رزمنده ها و مردمی که خونشان سنگ فرش خرمشهر شده بود، خون رزمندگانی که خرمشهر را به خونین شهر مبدل کرد و چقدر جایشان خالی بود.

نوید شاهد خوزستان: آیا سخنی با مسئولین دارید؟

پری حورسی: من جانباز ۵۰ درصد هستم همانند من نیز زنان و مردان بسیاری به درجه جانبازی رسیده اند همانطور که می‌دانید سن ما که بالا می‌رود، دردها گویی نمایان‌تر می‌شوند و ما برای پیگیری امور درمانی باید به اهواز بیاییم ان‌شاءالله با همت مسئولین کلینیکی در خرمشهر افتتاح شود که ما را از مشقت رها سازد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده