شهیدی که قبل از شهادت همسایه بهشتی اش را شناخت
به گزارش نوید شاهد به نقل از خبرگزاری فارس، در خیابان ایران محله میدان شهدا زندگی میکرد. بارها پای درس استاد اخلاق آیتالله ضیاء آبادی در مسجد علی بن موسی الرضا (ع) نشسته بود. از ۱۳ سالگی نماز شب، قرائت زیارت عاشورا در صبح و غسل روز جمعهاش قطع نمیشد.
سمش منوچهر بود، اما بعدها اسم احمد را برای خودش انتخاب کرد. در عنفوان جوانی فرمانده آرپی چی زنهای گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) شد. بارها به جبهه رفت. وقتی خبر شهادت هممحلهایهایش را میشنید، در مراسم تشییعشان شرکت میکرد و معمولاً با دست خودش پیکر شهدا را در قبر میگذاشت.
روی قبرم بنویسید امام دوستت دارم
شش سال از زمان آغاز جنگ گذشته بود که وصیتنامهاش را در روز ظهر عاشورا مصادف با ۲۴ شهریور سال ۶۵ نوشت. حتی نوشته روی سنگ قبرش را انتخاب کرده بود که فقط یک بخش از آن نوشته روی مزارش حک شد: بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید امام دوستت دارم و التماس دعا دارم که میدانم بر سر قبرم میآید.
علاقه زیادی به زیارت امام رضا (ع) داشت. حتی در آخرین اعزام به منطقه باز هم به پابوس امام رئوف رفت. یک روز صبح، با تب و لرز از خواب بیدار شد. صبر کرد که کمی حالش بهتر شود. همراه با دوستانش به بهشت رضا (ع) رفتند. دنبال چیزی میگشت. از دوستانش کمی فاصله گرفت، ناگهان چیزی توجهاش را جلب کرد.
قبل از شهادت همسایه بهشتیاش را دید
نشست و آرام شروع به صحبت کردن با صاحب قبر کرد. تا دوستانش را دید، زود بلند شد و چیزی نگفت تا اینکه وقتی به تهران رسیدند. یکی از دوستانش طاقت نیاورد و اصل ماجرا را از او پرسید. منوچهر از دوستش قول گرفت تا قبل از شهادتش ماجرا را برای کسی بازگو نکند و در حالی که به چشمان دوستش نگاه میکرد، گفت: «وقتی در حسینیه بودیم در خواب، شهیدی را دیدم که مرا به دشتی سرسبز برد و میگفت اینجا بهشت است و اینجا هم جایگاه تو است. قرار است همسایه بهشتی من باشی! پرسیدم: الان تو کجا هستی؟ گفت: در بهشت رضا (ع). برای همین آن روز توی بهشت رضا (ع) دنبال آن شهید میگشتم.
درباره شهید
منوچهر پلارک فرزند عباس در خانواده ای مذهبی و با اصالت تبریزی روز هفتم اردیبهشت سال ۴۴ دیده به جهان گشود و در ۲۲ فروردین سال ۶۶ در عملیات کربلای ۸ در شلمچه به شهادت رسید. مزارش در بهشت زهرای تهران در قطعه ۲۶ ردیف ۳۲ قرار دارد.
انتهای پیام/