در گفتگو با مادر شهید رضا بابائی نژاد می خوانید؛
سه‌شنبه, ۰۵ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۵
نوید شاهد _ در مصاحبه مادر شهید بابائی نژاد چنین می خوانیم: « همیشه می گفت بعد از شهادتم نباید گریه کنی و به عنوان مادر شهید باید استقامت زیادی از خودت نشان دهی و مهمترین توصیه اش اطاعت از امام (ره) و ادامه دادن راه ایشان و شهدا انقلاب بود.» در ادامه متن کامل این گفتگو را می خوانید.

نوید شاهد خراسان شمالی؛ مادران شهدا شاهدانی بی ‌‌ادعا هستند كه با الهام از مكتب حضرت زهرا (س) با خدا معامله كردند و فرزندانشان را در راه حق و حقيقت راهی جبهه های نبرد با كفر كردند، چنين مادرانی مقام و جايگاهی ارزشمند نزد خدا دارند. يكی از اين مادران كه خود را نيز كنيز فرزندان حضرت زهرا (س) می دانست، "گلدسته باقری" مادر شهید "رضا بابائی نژاد" است. نوید شاهد خراسان شمالی گفتگویی از این بانوی بزرگوار را در ادامه برای مخاطبان خود منتشر کرده است که در ادامه می خوانید.  

 

مهمترین  توصیه رضا  اطاعت از امام (ره) و ادامه دادن راه ایشان و شهداء انقلاب بود
 
نوید شاهد خراسان شمالی: لطفا خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید.

مادر شهید : گلدسته باقری هستم مادر شهید رضا بابائی نژاد از شهرگرمه

نوید شاهد خراسان شمالی: شهید در چه سالی و در کجا متولد شدند؟

 مادر شهید: در یکی از روزهای پایانی تابستان سال 1346 در شهر گرمه بدنیا آمد و زندگی مان را شیرین کرد.

 

مهمترین  توصیه رضا  اطاعت از امام (ره) و ادامه دادن راه ایشان و شهداء انقلاب بود

نوید شاهد خراسان شمالی: دلیل نامگذاری ایشان به رضا چه بود؟

 مادر شهید: به یمن نام مبارک حضرت علی بن موسی الرضا نام رضا را برای فرزندم انتخاب کردیم.

نوید شاهد خراسان شمالی: تحصیلات ایشان چقدر بود؟

مادر شهید: ابتدا مدتی به مکتب رفت سپس تحصیلاتش را در مدرسه آغاز کرد و تا سوم راهنمایی درس خواند.

نوید شاهد خراسان شمالی: پس از ترک تحصیل به چه کاری مشغول شد؟

مادر شهید: پدرش راننده بودم  و شهید نیز در کنار پدرش مشغول به کار شد.

نوید شاهد خراسان شمالی: لطفا ازخصوصیات اخلاقی و اعتقادی ایشان برایمان تعریف کنید.

مادر  شهید: پسری بسیار با اخلاق و مهربان بود و به نماز خیلی اهمیت می داد و اعتقادات دینی در درون او طوری جا افتاده بود که هیچ نیازی به توصیه ما نداشت، نماز صبح اش هیچگاه قضا نمی شد.

نوید شاهد خراسان شمالی :آیا شما با حضور ایشان در جبهه موافق بودید؟

 مادر شهید: من رضایت داشتم اما پدرش مخالف بود ، اما عشق به امام و شهادت باعث شد تا اصرارهای او نتیجه بدهد و بالاخره پدرش نیز راضی شد.

نوید شاهد خراسان شمالی : آیا ایشان در فعالیتهای سیاسی زمان انقلاب شرکت می کرد؟

 مادر شهید: در این زمینه بسیار فعال بود و عکس ها و اعلامیه های امام (ره) را به خانه می آورد و زیر خرمن های کاه مخفی می کرد و شبانه آنها را بین مردم پخش می کرد تا آنها نیز از رهنمودهای امام خمینی آگاه شوند.

نوید شاهد خراسان شمالی:نحوه اعزام ایشان به جبهه چگونه بود؟

مادر شهید: از طریق بسیح اقدام کرد و روزی که می خواست به جبهه برود کمی نان برایش پختم و خواستم او را تا پای مینی بوس همراهی کنم اما گفت:« شما لازم نیست تا پای مینی بوس برای بدرقه ام بیایید، من خودم می روم اگر بیایید ریا می شود»من هم نان ها را به یکی از دوستانش دادم و به خانه برگشتم.

نوید شاهد خراسان شمالی : مسئولیت ایشان در جبهه چه بود؟

 مادر شهید: در مدت شش ماه حضورش در جبهه به عنوان دژبان خدمت می کرد.

نوید شاهد خراسان شمالی: آیا شهید اهل مطالعه نیز بودند؟

مادر شهید: بسیار مطالعه می کرد ، اکثراً کتابهای شهید مطهری و آیت الله دستغیب را می خواند.

نوید شاهد خراسان شمالی: آیا ایشان در تیم های ورزشی فعالیت می کردند؟
 مادر شهید: با گروهی از همسالانشان تیم فوتبال تشکیل داده بودند که بعد از شهادت رضا ، دوستانش فعالیتهای تیم را همچنان ادامه دادند.
 
نوید شاهد خراسان شمالی : آیا در مدت حضورشان در جبهه دچار مجروحیت نیز شدند؟

 مادر شهید: در اولین مرخصی اش که آمد پایش مجروح بود و قرار براین بود که تا پایان بهبودی پایش در مرخصی بماند ولی عشق به جبهه او را آرام نگذاشت و دوباره به آبادان بازگشت.

نوید شاهد خراسان شمالی: در آخرین مرخصی شان چه توصیه ای به شما داشتند؟

 مادر شهید: می گفت بعد از شهادتم نباید گریه کنی و به عنوان مادر شهید باید استقامت زیادی از خودت نشان دهی و مهمترین توصیه اش اطاعت از امام (ره) و ادامه دادن راه ایشان و شهداء انقلاب بود.

نوید شاهد خراسان شمالی: لطفااز نحوه شهادت ایشان بگویید.

 مادر شهید: در عملیات والفجر8 در آبادان در تاریخ 5/12/64 در اثر اصابت ترکش به تمام بدنش به سوی معبود شتافت.

نوید شاهد خراسان شمالی: آیا تا به حال خواب ایشان را دیده اید؟

مادر شهید: خودم خیر ، اما پدر یکی از شهداء خوابش را دیده بود ، بعد از آخرین مرخصی اش به مرقد امامزاده ای که بین شهر ایور و درق مدفون است رفتیم  و نذر کردم اگر رضا سالم برگردد چادر سرم را به امامزاده اهدا کنم ، مدتی بعد رضا به فیض شهادت نائل شد و چون سالم برنگشته بود من نیز چادرم را به امامزاده ندادم ، روزی پدر یکی از شهداء به منزلمان آمد و گفت : به مادرم بگو :« چادرش را به امامزاده بدهد»  .من نیز بعد از صحبت ها ی ایشان نذرم را ادا کردم تا روح فرزندم در آرامش باشد.به راستی که سلامتی رضا در شهادتش بود.


منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیادشهید و امور ایثارگران استان
تنظیم :مریم سلاخی

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده