شهید صدوق گلپایگانی، خورشیدی درخشان در میان طلاب بود
آشنایی با شهید
من در مدرسه حاج محمود ابراهیم مشغول به تحصیل بودم و مرحوم شهید محمدصادق صدوق گلپایگانی در مدرسه آقا ضیاء اشتغال به تحصیل علوم حوزوی داشت.بسیار فرد دوست داشتنی بود. من با شهید محمدصادق صدوق گلپایگانی، دوست صمیمی بودیم و در چند سالی که در اراک بودند رفت و آمد داشتیم.محل تحصیل ما با اینکه جدا از هم بود و فاصله داشت اما همیشه به دنبال فرصت مناسبی میگشتم تا خدمت ایشان باشم و با ایشان به گفتگو و بحث بپردازم. شهید صدوق گلپایگانی، فردی بسیار باهوش و طلبه ای تیز هوش بود.
انتقادات تند علیه شاه
شهید صدوق گلپایگانی خیلی مبارز بود، شجاع و نترس بود. انتقادات تندی علیه طاغوت می کرد. خاطرم است زمانی که در کلاس آیت الله بروجردی بود و ایشان از کلاس آیت الله بروجردی اشکال میگرفت و در همان کلاس ها نیز بر علیه طاغوت سخن میگفت. کلمات در ذهنم باقی نمانده است ولی آن لحظات را به یاد دارم. خاطرم است در همین کلاس ها به طاغوت اعتراض کرد که آیت الله بروجردی خطاب به صدوق گلپایگانی، دستور آرامش داد و گفت که خداوند ما را پیروز میکند، ناراحت نباشید و شما هم عاقبت به خیر میشوید.در آن ایام خفقان بسیار شجاع بود. هیچ کس جرأت نمیکرد علیه شاه مطلبی بگوید حتی ما هم می ترسیدیم در آن ایام چیزی بگوییم و اگر کوچکترین صحبتی می شد دستگیر میکردند و زندانهای طولانی مدت و شکنجههای فراوانی به همراه داشت، اما ایشان بدون ترس حرفش را میزد.شهید صدوق گلپایگانی همانند خورشیدی درخشان بود در میان ما طلاب.
شهید آیت الله محمدصادق صدوق گلپایگانی
شهادت شهید صدوق گلپایگانی
خبر شهادت ایشان تأثیر غم انگیزی در روحیه اساتید و شاگردان شهید و مردم داشت.خبر شهادت ایشان با مخفی کاری ساواک توسط بستگان شهید به حوزه علمیه اعلام شد.امنیتی که اکنون در کشورمان داریم مرهون خون شهداست. این شهدا با شجاعتی که از خودشان نشان دادند و ترس آمریکا به خاطر همین شهداست. تمام کشورهای همسایه تحت سلطه آمریکا هستند اما ایران سربلند و مستقل است و این مرهون خون شهداست. شهدایی که دلسوز نظام و مردم بودند و از روی دلسوزی به مبارزه علیه طاغوت شتافتند.
توصیه به فرزندان شهید
من سالهای پیش، زمانی که مطلع شدم به دنبال معرفی شهید هستند به فرزند شهید صدوق گلپایگانی گفتم" که من حسادت میکنم به شهید صدوق گلپایگانی که چنین فرزندانی دارد که بعد از سالها اقدام به معرفی شهید کرده اند".
آیت الله گرکانی و یادی از فرزندشهیدشان
فرزندم شهید محسن گرگانی متولد 1342 بود و در سال 1361 در عملیات محرم شهید شد. بسیجی های ما خصوصیات مهم شان این بود که فقط خداوند را می دیدند و اگر فقط خداوند را ببینیم از های و هوی فراری بوده و برای خداوند کار میکنیم و کسی که برای خداوند کار کند فقط خدا را میبیند. شهید محسن چون در راه خداوند قرار گرفته بود قلبش روشن شده بود. با اینکه تحصیلات حوزوی نداشت اما بسیار با خداوند ارتباط خوبی داشت. روحیه بسیار پاکی داشت و بسیار شجاع و بصیر بود و با عشق و علاقه به جبهه رفت. زمانی که از تصمیمش مطلع شدم خواستم تا فرصتی بدهد تا با مسئولین صحبت کنم اما نپذیرفتند و خواستند گمنام به جبهه بروند.
محسن خیلی اشتیاق به شهادت داشت. زمانی که برای آخرین بار از هم خداحافظی می کردیم، دعای سفر به گوشش خواندم! معنایش را فهمید و گفت شما دعا می خوانید که من برگردم! من آرزوی شهادت دارم. من هم گفتم ان شاالله با پیروزی برگردیده این هم سعادتی است که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: که بسیجیان به جبهه بروند و با پیروزی برگردند که مایه شادکامی است". اشک در چشمان من جمع شد و گفت از زحماتی که شما برایم کشیده اید و من به این سن و سال رسیده ام از شما تشکر میکنم و دعا کنید که خداوند عاقبت به خیرم کند. در همان ماه صفر هم شهید شدند.
قداست شهید از زبان آیت الله گرکانی
از آنجایی که شهادت تبدیل کردن عمر به بهترین شکل از دنیا رفتن است. منشأ قداست شهید در همین است، تنها کشته شدن و از دنیا رفتن نیست. مرگی که با شهادت همراه است، کشته شدنی که در راه خدا میباشد، مقتول فی سبیل الله آگاهانه از آن استقبال میکند. یاران حضرت سیدالشهداء در کربلا به اذن آن حضرت موقع رفتن به میدان، قداست شهادت را برای خودشان فوز عظیم می دانستند. روحانی شهید،آیت الله صدوق گلپایگانی از زمره شهیدان پر افتخار و اولین شهیدان انقلاب اسلامی بود. امام حسین علیه السلام آگاهانه در برابر یزید مقاومت کرد. یزید از آن بزرگوار و یارانش میخواست که خلافت فاسد و غیر مشروع او را قبول کنند و با یزید بیعت کنند ولی شهادت را ترجیح داد . تمام کسانی که به بشریت به نحوی خدمت کردهاند حقی به بشریّت دارند. شهداء فضای جامعه را امنیت میبخشند و مساعد برای کار و اشتغال می کنند. شهید مانند شمع است که با سوختن، فضای اطراف و زندگی مردم را روشن میکند. مرحوم شهید مطهری میگوید: شهدا شمع محفل بشریتند، اگر محفل تاریک باشد هیچ کاری نمیتوان انجام داد بدن هر مسلمانی که از دنیا میرود غسل و کفن باید گردد و نماز بر او خوانده شود امّا بدن شهید فقط نماز و دفن دارد با همان لباس که در میدان جنگ شهید شده دفن می گردد. گویا شهادت در بدن شهید و لباس شهید قداست بخشیده و هاله ای از نور آن را فرا گرفته است.انسان نمیتواند اینگونه فرض کند و بگوید اگر شهید نشوم و در دنیا عمر کنم کار مهمتر از شهادت انجام میدهم. کسی نمیتواند بگویید من آرزوی شهادت در راه خدا را ندارم برای اینکه به جای شهادت کار بالاتری در این دنیا میخواهم انجام بدهم که از شهادت با ارزش تر است چرا که پیامبر خدا (ص) فرمود کار مهمتر و با ارزش تری از شهادت وجود ندارد.به این ترتیب با وجود شهادت، دیگر طول عمر خواستن برای انجام کار خیر منفعتی ندارد. در روایت آمده که اولیاء الله همیشه مرگ همراه با شهادت را آرزو میکنند. امیرالمومنین علیه السلام در این باره میفرماید: اگر مرگ با هزار ضربت شمشیر بر من فرود آید و شهید شوم آن را بر مرگ در بستر ترجیح میدهم.
در نهج البلاغه میخوانیم: پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله به امیر المومنین فرمود یا علی مرگ تو به صورت شهادت است و تو شهید از دنیا میروی، علی علیه السلام میفرماید هنگامی که در جنگ احد هفتاد نفر از مسلمین شهید شدند و من از شهادت محروم شدم غمناک گردیدم، ببینید حضرت علی در آن زمان یک جوان کمتر از 30 ساله است و بیش از یکسال از ازدواجش نگذشته است و فرزند خردسال در خانه دارد با در نظر گرفتن این شواهد، حضرت گفت رفتم خدمت رسول اکرم (ص) و عرض کردم یا رسول الله آیا شما به من نفرمودید که من شهید خواهم شد؟ پس چرا شهید نشدم؟ فرمود یا علی تو شهید خواهی شد و شهادت برای تو مقدر است و تو با شهادت از دنیا می روی. سپس پیامبر خدا فرمود: یا علی شکیبایی تو در شهادت چگونه است؟ امیرالمومنین عرض کرد: جایگاه شهادت خیلی با صفا است. اینجا جای صبر نیست، صبر امر مکروه است شهادت آرزوی من و محبوب من است و عطیه الهی است.
شهید به خون خودش ارزش میدهد. یک نفر به ثروت خودش ارزش میدهد، دیگری به علم و فکر خودش ارزش می دهد، کتاب مفید تالیف می کند. دیگری صنعتی را در اختیار بشر قرار میدهد. شهید به خون خودش ارزش میدهد کدام یک بیشتر ارزش دارد؟! هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت بیشمار خدمت نکرده است. آنها هستند که برای بشر عدالت می آورند و فضای جامعه را آهنین می کنند و آزادی میآورند.