میثم نیلی: باید تئوری ها در زمینه «صد برابری شدن آثار دفاع مقدس را بسط دهیم
يکشنبه, ۰۹ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۰۸
نوید شاهد - مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی گفت: اگر قرار باشد آثار دفاع مقدس را صد برابر کنیم، باید فکر کنیم این مضاعفشدن با چه تئوریها و راهبردهایی امکانپذیر میشود و این تئوریها را بسط دهیم.
به گزارش نوید شاهد به نقل از منانشر، اکنون نزدیک به دو سال از مطالبۀ رهبر معظم انقلاب دربارۀ صدبرابریشدن آثار دفاع مقدس میگذرد. در آستانۀ دوسالهشدن این مطالبه، پای صحبتهای میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی نشستیم و نظر وی در خصوص این موضوع را جویا شدیم.
در ابتدای گفتوگو، لطفاً از ضرورت پرداختن به موضوع افزایش تولید آثار دفاع مقدس بگویید.
از سال 1397 که آقا موضوع صدبرابریشدن آثار ادبی و هنری مرتبط با حوزۀ دفاع مقدس و حوزۀ مقاومت، بالاخص کتاب را مطرح فرمودند، نزدیک به دو سال میگذرد. باید حواسمان باشد که زمان بهشدت علیه ماست؛ چون روایت، موضوعی است که راوی در آن نقش پررنگی دارد و راوی اگر دستاول نباشد، کار اتقان لازم را پیدا نمیکند. متأسفانه، گذشت زمان راویهای دستاول ما را به دیار باقی میبرد و عملاً منابع اولیه و دقیقتر از دسترس خارج میشوند. البته این را هم مدنظر داریم که ثبت و ضبط تاریخ شفاهی کامل نیست و اتقان و ماندگاری آن نیازمند عنصر پژوهش و عنصر ادبیات و هنر است.
بهنظر شما «صد برابر» عدد کثرت است؟ یا اینکه مقصود واقعاً صدبرابرشدن است؟
وقتی دراینباره میگویند افزایش صدبرابری، منظور چند برابر شدن نیست؛ بلکه منظور همان صدبرابرشدن است. ما در طول چهل سال گذشته، در حوزۀ ادبیات پایداری حدود 25هزار عنوان داریم و حال میخواهیم این را صد برابر کنیم و صد برابرش میشود دومیلیون و پانصدهزار عنوان. رسیدن به این نقطه اصلاً کار سادهای نیست. یک راه مواجهه این است که بگویند منظور آقا از این عدد، کثرت بوده و بهسادگی از آن بگذرند. این یک روش است! اما فکر نمیکنم این روش و این منطق و این برداشت درست باشد. برداشت دقیق، بهخصوص که بعداً حضرت آقا خودشان هم تصریح کردند، این است که به این عدد برسیم؛ همچنانکه فرمودند من میخواهم شما این آثار را صد برابر کنید و باید بشود و میشود. برای تحقق این امر، نیازمند عزمی بسیار جدیتر و زمینهسازیهایی بسیار دقیقتر و عمیقتر هستیم.
نخستین گام برای تحقق این امر چیست؟
پس از اینکه پذیرفتیم این وظیفه و تکلیف جمعی وجود دارد و باید این کار را انجام دهیم، سؤال این است که چطور به این نقطه برسیم. در نخستین گام، نخبههای این حوزه باید چند و چون این کار را مقداری روشنتر کنند و بهترین، سادهترین، موثرترین و سریعترین روشها برای تحقق این امر مشخص شود. پیشنیاز رسیدن به روشهای برتر، تدوین مبانی و تعیین چهارچوبهای نظری این کار بهشکل اصولی است. وقتی ما داریم از نظریههای این کار صحبت میکنیم، به روشها خیلی نزدیکیم. در حقیقت، روش خوب ریشه در تئوری خوب دارد. اگر مبانی و نظریه خوب و قوی باشد، نتیجهای که حاصل میشود، ناخودآگاه خوب و دقیق خواهد بود؛ در غیر این صورت، با سرمایههایمان کاری میکنیم که بعدها پشیمان میشویم. یعنی با مبانی غلط و نظریههای ضعیف اولاً به آن هدف نمیرسیم. ثانیاً وقتی حتی داریم به آن نتیجه نزدیک میشویم، ناگهان زیر پایمان خالی میشود و از جاهای دیگری ضربه میخوریم. باید نگاه همهجانبه و حکیمانهای در این جهش تولیدی به دست بیاید.
مخاطب فرمایش آقا در خصوص صدبرابریشدن آثار دفاع مقدس چهکسی است؟
حضرت آقا در واقع به حوزۀ هنری بهصورت مشخص اشاره کردند. البته حوزۀ هنری پیشقراول آثار ممتاز در این حوزه بوده و بهنوعی، جادهصافکن این مسیر هم بوده است. پیش از این و در اوایل دهۀ هفتاد و هشتاد، برخی سیاستگذاران خیلی قائل به این نبودند که این آثار جا میافتد و بازار پیدا خواهد کرد؛ ولیکن بهمرور زمان، با استقامتی که بچههای دفتر ادبیات مقاومت کردند و با مدیریت انتشارات سورۀ مهر، این کتابها آمدند و کمکم در بازار گل کردند و این مسیر باز شد و معلوم شد که اینها خواهان دارد. نه فقط در میان بچهحزباللهیها، بلکه در میان عامۀ مردم ایران و نهتنها در میان عامۀ مردم ایران، بلکه در میان عامۀ مردم غیرایرانی و حتی غیرمسلمان نیز مخاطب خود را پیدا کرده و پیدا میکند. پس اگر قرار باشد آثار دفاع مقدس را صد برابر کنیم، بایستی فکر کنیم به اینکه این مضاعفشدن با چه تئوریها و راهبردهایی امکانپذیر میشود و این تئوریها را بسط دهیم. اگر میخواهیم ظرفیت تولیدمان چند برابر شود، نخست باید در چهارچوبهای نظریمان ظرفیت ایجاد کنیم.
حوزۀ هنری برای این امر اقدامی انجام داده است؟
اواسط سال 1398، در دفتر آقای مؤمنی جلسهای با برخی دوستان داشتیم و آنجا دغدغه و دستور رهبری را مجدداً مطرح کردیم. گفتیم این متوجه ماست و اگر ما امروز این کار را نکنیم، پنج سال بعد هم کسی این کار را نخواهد کرد. شاید هشت جلسه دراینباره با حضور برخی دوستان در حوزه برگزار شد.
چه موضوعاتی در این جلسات مطرح شد؟
در این جلسات وقتی که چند و چون کار احصا شد، ناگهان با این مواجه شدیم که خیلی چیزها باید تغییر کند. فرض کنیم برای تحقق این امر چقدر کتاب باید تولید شود؟ حدود دومیلیون و هفتصدهزار عنوان. حالا اگر آثار ضعیف را هم حساب نکنیم، اگر مثلاً تا به امروز دههزار عنوان کتاب خوب داشته باشیم و قرار باشد صد برابر شود، باید مثلاً یکمیلیون کتاب خوب تولید شود. این یکمیلیون یعنی چند نویسنده؟ یعنی چند ناشر؟ یعنی چقدر کاغذ؟ چقدر جوهر؟ چقدر زینک؟ چقدر فروشگاه؟ چقدر مرکز پخش؟ چند خوانندۀ کتاب؟ اینها همه باید توسعه پیدا کند و عرصه باز شود. چون کتابهای دفاع مقدس مثل خود بچههای عملیاتی دفاع مقدس، پیشقراول و پیشرو در پیشرفت کشور بودهاند، نشر و ادبیات دفاع مقدس هم میتواند این نقش را در دنیای نشر و کتابخوانی ایفا نماید که تا الان هم همین کار انجام شده است.
در چند سال اخیر، میبینیم جریان ادبیات و روایت در جبهۀ انقلاب تقویت شده است. بخشی از این پیشرفت در حقیقت بهخاطر پیشرفتمان در ادبیات دراماتیک دفاع مقدس حاصل شده است. در واقع، ادبیات دراماتیک ما در دفاع مقدس این ظرفیت را ایجاد کرده است که گونهای از ادبیات حماسی و شیعی حتی در رمانهای اجتماعیمان شکل بهتری بگیرد. به نظر من اینکه حضرت آقا به آقای سرهنگی و امثال او فرمودند شما ما را از وابستگی در حوزۀ ادبیات خارج کردید، به همین دلیل است.
بعد از گام نخست که مطرح شد، مرحلۀ بعد چیست؟
یک فاز این است که زیرساختهای فنی و تکنولوژیک و مالی را تدارک ببینیم. این یک بخش از کار است؛ اما حتماً اولویت و فوریت ندارد. قبل از اینها، مسائل دیگری وجود دارند که فوریت بیشتری دارند. یک فاز این است که ما برای تحقق این خواسته باید بازار این کار را ایجاد کنیم. اگر بازار این کار ایجاد شد و نیاز به این آثار تشدید شد، میتوانیم بگوییم این اتفاق بهخوبی رقم خورده است. اگر بازار نداشته باشد و مخاطب اینها را نپسندد، چطور میخواهیم صد برابر کنیم؟ مردم باید این آثار را بخواهند. اگر مردم نخواهند، کار جلو نخواهد رفت. پس مخاطب این آثار باید صد برابر شود. این یعنی قدرت ترویجی ما باید صدبرابری شود.
بازار چگونه تحتتأثیر قرار خواهد گرفت؟
اگر بگوییم که بازار و فروش را اولویت قرار دهیم، اینجا دوباره مسئلۀ دیگری مطرح میشود و این است که بازار چگونه شکل میگیرد. مگر جنس نامطلوب در بازار قابلیت فروش دارد؟ کتاب مثل سایر کالاهای دیگر باید مطلوبیت، محبوبیت و قابلیت فروش داشته باشد تا این اتفاق بیفتد. وقتی این مطلب طرح میشود، ذهنها دوباره میرود سر اصل مطلب در تولید؛ یعنی کیفیت تولید که حرف اصلی را میزند. اگر میخواهید بازار داشته باشید و بازارتان هم صدبرابری شود، اگر الان تیراژ کتابهای دفاع مقدس بهطور متوسط دوهزار نسخه است، این باید تبدیل شود به دویستهزار تا. آیا همۀ کتابها قابلیت دویستهزارتاییشدن دارند؟ معلوم است که نه. چند کتاب این شکلی در جبهۀ انقلاب در حوزۀ ادبیات دفاع مقدس داریم؟ درست است که به نسبت بقیۀ کتابهای حوزههای دیگر جلو هستیم و اساساً رمانهای دیگر و حوزههای دیگر تاریخی و ادبی و داستانی و امثال اینها به گرد پای ادبیات مقاومت نمیرسند؛ اما تمامی آثار این قابلیت را ندارند.
برای خلق آثاری که معناهای عمیق و زیباییهای هنری و لطافتهای ادبی داشته باشند، به چه عناصری نیازمندیم؟
برای تولید چنین آثاری به انسانهایی هنرمند، متعهد و کاربلد نیاز داریم که این کار را انجام دهند. حتی اگر گمان کنیم مصرف و مخاطب باید مسئلۀ اصلی ما باشد و به آن اولویت دهیم، باز بهزودی میفهمیم که مسئلۀ اصلی ما این نیست. اگر مسئلۀ ما زیرساختها و مسائل فنی تولید هم باشد، باز میرسیم به اینکه اینها مسئلۀ اصلی نیست و مسئلۀ اصلی در حقیقت، داشتن نیروی انسانی متناسب با این عملیات بزرگ است. تفاوت عملیات بزرگ با عملیات ایذایی و محدود در این است که شما باید دهها گردان در تمام کشور فعالسازی کنید تا بیایند در زمان مشخصی به هم بپیوندند و با برنامۀ مشخصی و تحت فرماندهی واحد و جامعی بتوانند به آن هدف نهاییشان در مبارزه دست پیدا کنند. پس مسئلۀ اصلی، منابع انسانی باانگیزه و توانمند و متمرکز در این کار است. اگر این را به دست آوردیم و تدارک دیدیم، زیرساختها فراهم خواهد شد، پول و کاغذ خواهد آمد، فروشگاهها اضافه خواهند شد، مراکز پخش تخصصی شکل خواهند گرفت و شرایط ترویج و توزیع و مصرف هم بهینه خواهد شد. چرا؟ چون عناصر تولیدکننده، یعنی دستاندرکاران تولید در بخشهای مختلف، دارای انگیزه و توانمندی هستند و بر این کار متمرکز و در آن متمحضاند و سلیقۀ مخاطبان گوناگونشان را پوشش میدهند.
لازمۀ این کار چیست؟
لازمهاش این است که تمام این سازمانها و نهادهایی که به این موضوع علاقهمند هستند، یک جبهه شوند و یک ستاد هماهنگی و تقسیم کار داشته باشند. برای چه کاری؟ برای توسعۀ زیرساخت؟ برای آوردن کاغذ؟ برای منابع مالی؟ نه، اصلاً اینها نیست. دقیقاً برای همان تولید کیفی و منابع انسانی این تولید است. تا اینجا معلوم شد مسئله و نیاز اصلی، منابع انسانی متناسب و مؤمن به این هدف است. منابع انسانی خودش دوسه لایه دارد. یک لایۀ منابع انسانی، لایۀ اندیشه و نقشهریزی است. لایۀ نقشهریزی و برنامهریزی بخشی از همین تولید است. لایۀ راهبرد، لایۀ اطلاعات عملیات؛ یعنی آنجایی که دارد رصد میکند، پردازش میکند و از درونش فقط تکنیک و تاکتیک درنمیآید. از درون آن تئوری و مبنا و راهبرد درمیآید. این لایۀ بسیار بسیار مهمی است و مدیران نیستند که این کار را میکنند. اینجا جای چه کسانی است؟ جای امثال آقایان سرهنگی، سرشار، پرویز، شاکری، بهبودی، کمرهای و حسام است. اینها در این لایه نه بهعنوان نویسنده، بلکه بهعنوان تئوریسینهای این کار و نظریهپردازان متعهد به این کار جای میگیرند و اگر برسند به اینکه مأموریتشان تا پایان عمر فقط همین است، شاید ما نزدیک شویم به صدبرابریشدن.
شما در سخنان خود به کیفیت در تولید اشاره کردید. آیا افزایش آثار تعارضی با افزایش کیفیت آثار دارد؟
مهم است که به فهم صحبت آقا هم برسیم. به فهم اینکه منظور آقا کمیت بدون کیفیت نیست. در جلسهای که موضوع صدبرابری مطرح شد، حضرت آقا فرمودند این کار را بهطور جدی دنبال کنید. ایشان دربارۀ کتابهای خوب هم سخنانی مطرح کردند و نام بردند. کتاب خوب یعنی کتابی که ممتاز شده است. در حوزۀ دفاع مقدس بهطور میانگین، سالی دویست تا سیصد عنوان کتاب خوب داریم. ما باید این را صد برابر کنیم. من فکر میکنم این بزرگانی که قبلتر نام بردم، باید موظف شوند برای صدبرابریکردن کتابهای ممتاز دفاع مقدس، نه کل کتابهای دفاع مقدس.
آیا میشود این کار را کرد؟ آیا میشود دویست تا را بیستهزار تا کرد؟
به اینجا که میرسیم، مشخص میشود کار چقدر سخت است. آثار با کیفیت خوب و ممتاز باید به ابعاد ملی دفاع مقدس بپردازند و بشود خواندشان، ازشان دفاع کرد و ارزشمند باشند.
اما لایۀ بعدی که این هم بسیار مهم است، لایۀ روات است. همان طور که گفتم، در مسئلۀ راوی، زمان کاملاً دشمن ما است. بسیاری از مادران شهید دیگر قادر به بیان خاطرات نیستند و بسیارند مادران شهدایی که حال و حوصلۀ این کار را ندارند و بسیارند مادرانی که از دنیا رفتهاند و ما نتوانستهایم آنچه که باید، از ایشان بشنویم. سوژهها لزوماً شهدا نیستند. این خودش بخشی از تئوری است. اینها دارند از میان ما میروند؛ در حالی که بخش مهمی هستند. راوی ممکن است کدخدای روستایی در زمان جنگ باشد و هیچ ربطی هم به جنگ نداشته باشد. این هم یک بخش است. راوی لزوماً شهید یا مادر شهید نیست. اینها نسلی هستند که از نزدیک شرایط آن زمان را لمس کردهاند. نیاز است که همان ستاد فرماندهی و هماهنگی که به آن اشاره کردم، رُوات را سازماندهی کند و برای پیداکردن روات و تقویت انگیزهشان و آمادهسازی آنها برای تولیدات متناسب با چارچوبها و راهبردهای و مبانی تئوریکی که عرض کردیم، اهتمام بورزد.
بعد از روات، نوبت نویسندگان خواهد بود تا اثری مطلوب تولید کنند.
بله. لایۀ سوم همان نویسندگان و مترجمان و مؤلفان و تصویرگران و ویراستاران و همۀ کسانی هستند که در محصول نهایی نقش دارند. بین اینها، نقش نویسندۀ این تاریخ و تدوینگر این روایت بسیار مهم است. این نویسنده ممکن است پژوهشگر تاریخ باشد یا رماننویس یا مستندنگار یا حتی شاعر. تعداد اینها باید زیاد شود. توانمندی اینهاست که کتاب را به اثر ممتاز تبدیل میکند؛ وگرنه خاطرات منِ پدر شهید و منِ مادر شهید، ادبیات نیست. مادۀ لازم برای خلق اثر ادبی است.
ما اگر لایههای اول و دوم و سوم را که مبدلها هستند، خیلی هوشمندانه سازماندهی کنیم و روی آن سرمایهگذاری کنیم، میتوانیم نزدیک شویم به چیزی که میخواهیم و در این مسیر، خود به خود سایر امور توسعه پیدا خواهند کرد.
چه نهادی باید مسئولیت این قرارگاه مرکزی را بر عهده بگیرد؟
پیشنهاد ما این بود که حوزۀ هنری بشود قرارگاه مرکزی و فرمانده میدان عملیات. چرا این را میگوییم؟ چون این مقوله از جنس هنر است. از مقولۀ گزیدهگویی است، نه پُرگویی. از مقولۀ پرداخت هنری و دراماتیک است. نمیشود اینها را نادیده گرفت. حوزۀ هنری در این زمینه پیشتاز بوده و در کارنامۀ خود آثار ممتازی تولید کرده است. کارنامۀ حوزۀ هنری هم به ما میگوید در این زمینه باید قبول کنیم که او فرمانده باشد. البته به این معنی نیست که این کار در حوزۀ هنری انجام شود و خروجیها آنجا منتشر شود. من این را قبول ندارم. حوزۀ هنری باید خودش را بالا بکشد و از فضای شرکتی فاصله بگیرد.
آیا پرداختن به دفاع مقدس منحصر به جنگ است، یا ادامهدار است؟
ما مقداری هم باید مفهوم مقاومت را بسط دهیم. این مسئله در بحث زیرساختهای استراتژیک است. باید به این فکر کنیم که واقعاً مفهوم دفاع مقدس و مفهوم عملیات مقاومت، آیا معطوف به تاریخ شفاهی و سندپردازی در تاریخ جنگ هشتسالۀ ماست؟ یا نه، موارد دیگری هم هست؟ آیا مسئلهای که آقا دارند میگویند، ناظر به فرهنگ جهاد و فرهنگ مقاومت است، یا صرفاً منحصر به دورۀ تاریخی بین 13شهریور1359 تا روز پایان عملیات مرصاد است؟ آیا جهاد سلامت هم جزو این حوزه محسوب میشود؟ آیا مسئلۀ یمن، جنگ بوسنی یا دفاع از حرم هم در این حوزه جای میگیرد؟ این سؤالات کمک میکنند به اینکه ما این مفهوم را جهانی کنیم؛ چون صدبرابریشدن نیازمند نگاه جهانی است. اگر نگاهمان را از مرزهایمان بیرون نبریم، امکان ندارد صدبرابریشدن تحقق یابد. اگر بخواهیم همین دویست کتابی را که امسال داریم، تبدیل کنیم به بیستهزار تا، به چیزهایی نیاز داریم که ضریب باشند. یعنی مثلاً بگوییم من دویست کتاب دارم که لازمالترجمهاند و باید به چهار زبان ترجمه شوند. این چهار ضریب میشود. وسیعشدن دایرۀ سوژه هم اهمیت زیادی دارد. مثلاً میگویی من در ایران دههزار تا سوژه دارم. در خارج از ایران چی؟ چند هزار تا هم بیرون دارم.
اینها کاری واقعاً طاقتفرسا است و باید یک دورۀ حداقل دهساله تعریف کرد و با معادلات من، این توسعه با آن هدفگیریها کمتر از ده سال جواب نمیدهد. اما در این ده سال، خیلیها میروند و روات کم میشوند و ریزش و رویش هم داریم. مدیران عوض میشوند. اولویتهایشان تغییر میکند. البته از این دست مسائل همواره بوده و هست و خواهد بود. باید همۀ این مسائل را در نظر بگیریم. اگر سراسر جبهۀ انقلاب، اعم از فعالان تولید تا فعالان حوزۀ ترویج و توزیع و مصرف، همه دست به دست هم بدهند، فکر میکنم در این صورت میشود توقع داشت این کار انجام شود.
اشارۀ خوبی به توسعۀ سوژهها کردید. این میتواند کمک بزرگی به افزایش تولیدات بکند.
خیلی از حوزهها وجود دارند که از آنها غفلت کردهایم. مثلاً کتابهایی که به روایت مادر شهدا میپردازند، نسبتاً مطلوباند یا حکایتهایی که رزمندگان مطرح میکنند؛ اما خیلی از مسائل را هنوز نگفتهایم. مثلاً ما روایت اشیا خیلی کم داریم. این شکل پردازش، ناگهان گونهای از روایتهای جدید و جذاب را در برابرمان قرار میدهد و پنجرهای جدید در مقابلمان میگشاید. وقتی متفاوت نگاه کنیم، عرصۀ بازی ناگهان گشوده میشود و فضا را از این تنگی و مضیقه میرهاند. آیا تا به حال یک کوچه را که شش تا شهید داده، سوژه کردهایم؟ باید سوژهها را بسط دهیم و بهسمت روشها و گونههای جدیدتر، جذابتر و متنوعتر حرکت کنیم. آدمهای اهل ادبیات میتوانند زمینهها را با یکیدو نمونۀ مؤثر و نسبتاً فاخر تعریف کنند. من فکر میکنم نسبت دفاع با تاریخ مقاومت اسلامی و شیعی خودش از همان تئوریها است که وقتی سراغش میروی، پنجرهاش گشوده میشود. باید سوژههای جهانی را هم ببینیم.
انتهای پیام
نظر شما