لحظهای در دفاع از حرم دچار تردید نشدم
دوشنبه, ۰۵ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۸:۰۰
نوید شاهد - سید علی حسینی از جانبازان مدافع حرم فاطمیون است که در منطقه درعای سوریه به فیض جانبازی نایل شده و بینایی دو چشمانش را از دست داده است ، با این حال با روحیه ای پر از استواری و امید تاکید میکند که لحظه ای در کار جهادی اش دچار تردید نشده است. وی در گفتگو با نوید شاهد گفت: آنقدر با رضایت قلبی در جبهههای سوریه حاضر شده بودیم که این اخبار هم نمیتوانست ما را لحظهای دچار تردید کند. ما در سوریه هرگز احساس غربت و دلتنگی نمیکردیم.
سید علی حسینی از جانبازان مدافع حرم فاطمیون به خبرنگار نوید شاهد گفت: سال 1374 در افغانستان متولد شدم. در آن سالها اوضاع افغانستان خوب نبود و کشور ما درگیر جنگ با شوروی بود. پدرم که در گروه احمدشاه مسعود فعالیت میکرد، به شهادت رسید.
وی با اشاره به حضورش در سوریه در قالب تیپ فاطمیون، درباره انگیزههای خود برای حضور در سوریه اظهار کرد: من هم مثل بسیاری دیگر از بچههای شیعه بر اساس اعتقادی که داشتیم، عاشق اهل بیت(ع) بوده و هستم. با مسائلی که داعش در سوریه پدید آورد، به عنوان مدافع حرم در بخش گزینش تیپ فاطمیون نامنویسی کردم و جزو نخستین گروههایی بودم که در سال 1393 پس از آموزشهای اولیه و مقدماتی به سوریه اعزام شدم.
حسینی تاکید کرد: ما با رضایت قلبی و سرور اعزام شدیم چون مساله دفاع از حرم حضرت زینب (س) در میان بود. در میان ما داوطلبان جوان 17 تا 19 ساله هم بودند. وقتی به سوریه رسیدیم، شب هنگام بود. در پادگانی در خارج از شهر که قبلا مدرسهای بود و به پادگان فاطمیون مشهور بود، ساکن شدیم. برادرم پیش از من به سوریه اعزام شده بود. زمانی که رسیدیم، سراغش را گرفتم. از آنجایی که او در بیشتر عملیاتهای فاطمیون «فرمانده» بود، آن زمان هم در یک عملیات حضور داشت. همان شب که از عملیات بازگشت، گفت: حدود 8 تن از رزمندگان فاطمیون در آن عملیات به شهادت رسیدند.
این جانباز مدافع حرم یادآور شد: آنقدر با رضایت قلبی در جبهههای سوریه حاضر شده بودیم که این اخبار هم نمیتوانست ما را لحظهای دچار تردید کند. ما در سوریه هرگز احساس غربت و دلتنگی نمیکردیم.
وی ادامه داد: من دو دوره در سوریه حضور یافتم. یک دوره 5 تا 6 ماهه که دچار جراحت صورت و سوختگی شدم و یک دوره 4 تا 5 ماهه که دچار مجروحیت از ناحیه سرو جمجمه شدم که منجر به نابیناییام شد. در این مدت در عملیاتهای زیادی حضور داشتم.
حسینی درباره نحوه مجروحیت خود توضیح داد: در عملیات شیخ مسکین که باید آن شهرک استراتژیک را از دست دشمن خارج میکردیم، به عنوان خط شکن و تکتیرانداز حضور داشتم. برادرم فرمانده ما بود. خانهها را یکی یکی پاکسازی میکردیم و جلو میرفتیم. ناگهان فرمان عقبنشینی دادند. به پشت خاکریز بازگشتیم. در حال تیراندازی به دشمن بودیم که ناگهان از سمت چپ هدف قرار گرفتم و مجروح شدم. در همان لحظه دردی را حس نکردم چون به حالت اغما رفتم. زمانی که در بیمارستان شام به هوش آمدم، دنیا جلوی چشمم تیره و تار شده بود.
وی ادامه داد: من در این مدت دو بار از سوی جراح مغز و اعصاب مورد عمل جراحی قرار گرفتم و کمی از بیناییام را باز یافتهام. پزشکان معتقدند که مرکز بینایی چشمم آسیب دیده است و دیگر امکان بهبودی کامل وجود ندارد.
این فرزند شهید و جانباز مدافع حرم که در سال 97 ازدواج کرده است، اظهار کرد: اگر مجاهدت مدافعان حرم نبود، هرگز نمیتوانستیم حرم را از چنگ داعشیها نجات دهیم. من 25 مرداد سال گذشته با همسرم ازدواج کردم و پیش از ازدواج همراه با مادرم به زیارت حرم حضرت زینب (س) رفتیم.
نظر شما