خاطرات شهید عبدالمجید خضری یکی از شهدای اهل تسنن
نوید شاهد - از خدمت آمده بود خیلی معنوی و مهربان شده بود.پنج ماه در منطقه فکه بود، می خواست جهت دیدار به مرخصی بیاید. رفته بود پهلوی دوستش و گفته بود: «من 14 روز مرخصی گرفتم می روم محل و برمی گردم.»

به همرزمان شهیدش پیوست

نوید شاهد: از خدمت آمده بود خیلی معنوی و مهربان شده بود. پنج ماه در منطقه فکه بود، می خواست جهت دیدار به مرخصی بیاید. رفته بود پهلوی دوستش و گفته بود: «من 14 روز مرخصی گرفتم می روم محل و برمی گردم.» 

به منزل آمد، دیدار و مرخصی آخرش بود چند روزی را ماند و  به او خبر دادند که یکی از دوستان و همرزمانش شهید شده است خیلی برانگیخته شده بود نزد مادرم آمد و گفت: مادر! بدبخت شدم، کار گشا شهید شده است.

در روز آخر می خواست برود خداحافظی کرد و گفت: من می روم ولی دیگر برنمی گردم و به شهادت می رسم به کسی از این ماجرا چیزی نگو.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده