عاشق شهادت بود
سهشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۸:۴۳
نوید شاهد - سفارش به امر معروف و نهي از منكر می کرد، او را از دوران كودكي مي شناختم او بسيار مؤدب و مؤمن بود در بيشتر كارها ما را امر به معروف و نهي از منكر ميكرد زماني كه با يكديگر به جبهه اعزام مي شديم بيشترين مسئوليت را در جبهه به او مي دادند به خاطر شناختي كه سپاه و مردم از او داشتند و بدليل امانت دار بودن او.
خاطرات شهید به نقل از همرزمش:
بسم رب الشهداء
نوید شاهد: سفارش به امر معروف و نهي از منكر می کرد، او را از دوران كودكي مي شناختم او بسيار مؤدب و مؤمن بود در بيشتر كارها ما را امر به معروف و نهي از منكر ميكرد زماني كه با يك ديگر به جبهه اعزام مي شديم بيشترين مسئوليت را در جبهه به مي داند به خاطر شناختي كه سپاه و مردم از او داشتند بدليل امانت دار بودن او . هر گونه وسايل يا پولي را كه داشتيم تحويل او ميداديم بيشتر وقتها ما را به قرآن تعليم ميداد. قبل از عمليات كربلاي 4با هم بوديم او فردي آماده بود. آقاي بزرگواري فرمودند كه همه بچه ها بايد اذان بگويند همه اذان گفتند اما اذان گفتن شهيد حجازي با همه فرق داشت او هميشه اخبار گوش ميداد و يك راديوي كوچك هميشه با او بود واقعاً خواست خداوند بود كه او شهيد بشود وي لياقت شهيد شدن را داشت وي در جبهه تمام راهها را نشانه كرده بود خودش تعريف ميكرد يك شب در لشكر 25كربلا رزم شبانه رفته بوديم هر كدام راه را انتخاب كردند و رفتند يكي از دوستان هنگام برگشت گفت ساعتم را گم كرده ام و راه را بلد نيستم كه برگردم شهيد بزرگوار سريع برگشت و پس از نيم ساعت در حالي كه ساعت را پيدا كرده بود برگشت. او حس عجيبي از مناطق جنگي داشت. او همسر داشت و كارگر اداره گاز بود اما دلبستگي به همسر نداشت برقي در چشمانش بود كه حكايت از بزرگي او ميكرد به ما مي فهماند كه او به اين دنيا تعلق ندارد. روحش شاد و یادش گرامي باد.
خصوصيات اخلاقي شهيد از زبان مادرش
شهيد حسن حجازي از همان دوران بچگي علاقه خاصي به اسلام داشت و هميشه به نماز و عبادت و راز و نياز مشغول بود. با اوج گيري انقلاب اسلامي وي در تظاهرات و مراسم مذهبي شركت ميكرد. او در سن نوجواني ازدواج كرد و با توجه به صحبت هاي رهبر معظم انقلاب تصميم گرفت به جبهه برود. هر كاري كرديم كه جلو رفتن او را بگيريم موفق نشديم او راهي را انتخاب كرده بود كه حسين ع انتخاب كرده بود عاشق شهادت بود و مي گفت وقتي دشمن خانه و كاشانه ما را به تصرف تهديد مي كند چه دليلي داريم كه در خانه بمانیم و نجنگيم.
نظر شما