دفاع مقدس و راهبردهای عاشورایی
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، حسن علایی فعال، مدیر انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در یادداشت خود نوشت: درباره چگونگی و میزان تأثیرپذیری دفاع مقدس از فرهنگ عاشورا، گفتنی
بسیار است ولیکن در این مجال و به مناسبت در پیش بودن چهلسالگی دفاع مقدس به نکاتی
گذرا اشاره خواهد شد.
1 . جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (1367-1359) نیز همچون سایر جنگهای منطقهای و بینالمللی از مجموعهی مؤلفههای نظامی و غیرنظامی برخوردار بود. در جنگها بسیاری از اتفاقات و رخ دادها از جنس سخت و نظامی است و بسیاری از اتفاقات دیگر از جنس نرم و غیرنظامی است. حمله و دفاع، آفند و پدافند، با انواع و اقسام امکانات و تجهیزات، جنس سخت و نظامی جنگ است و انگیزهها و باورها، ارادهها و خواستنها، سلحشوریها و مقاومتها، پایداریها و ایستادگیها جنس نرم و غیرنظامی جنگ است. حال اینکه در جنگها کدامیک از این سلسله مؤلفهها کارساز است و به چه میزانی کارساز است محل بحث و مناقشه است و با قاطعیت نمیتوان سهم هر یک را برآورد کرد؛ اما آنچه روشن و مبرهن است این است که همهی جنگها از این دو نوع مؤلفه برخوردارند و هیچ جنگی را بدون این دو مؤلفه نمیتوان تصور و تحلیل کرد.
2 . جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یکی از سختترین و طولانیترین جنگها در سدهی اخیر بوده است. جنگی نابرابر که کشور متخاصم از پشتیبانی نظامی، اطلاعاتی، لجستیکی، اقتصادی، تبلیغی و رسانهای بیش از سی کشور از دو بلوک شرق و غرب؛ در آن سالهایی که جهان به دو قطب سوسیالیستی و سرمایهداری تقسیم شده بود برخوردار بود. باوجوداین نابرابری، بعد از گذشت هشت سال، پیروزی مطلق از آنِ نیروهای اسلام و مردم دلاور ایران شد؛ پیروزی مطلقی که بیش از آنکه نتیجه تفوق نظامی و مبتنی بر مؤلفههای سخت جنگ باشد، نتیجه نقش مؤلفههای غیرنظامی و حضور درخشان مردمیِ باانگیزهی دفاع از انقلاب و نظام و دین و آئین و تمامیت ارضی کشورشان بود. آیا پیروزی مطلق ادعایی گزاف است؟ با نگاهی به اهدافی که دشمنان در تحمیل جنگ داشتند بهخوبی درمییابیم که این ادعا نهتنها گزاف نیست بلکه واقعیتی است که جهانیان، از دوست و دشمن را به حیرت انداخته است. دشمنان آمدند که نهضت اسلامی را که فقط یک سال و نیم از پیروزیاش گذشته بود به شکست بکشانند، نظام نوپای جمهوری اسلامی را مضمحل کنند و خوزستان، یکی از مهمترین و سوقالجیشیترین مناطق کشور را به خاک خود منضم و نقشه جغرافیایی کشور را تغییر دهند! این موارد اصلیترین اهداف دشمنان بود که با تحمیل جنگ هشتساله به هیچیک از اهداف دست نیافتند. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، باوجود عدم آمادگی و بعضاً آشفتگیای که در سازمان خود داشتند، همراه و همگام با مردم ایران اسلامی، ایستادگی و مقاومت مثالزدنی آفریدند و ضمن تسلط بر جنگ، حتی در مقاطعی برتری نظامی خود را نیز دیکته کردند. در پایان هشت سال جنگ و با نقش بر آب شدن نقشه شوم دشمنان، نظام مقدس جمهوری اسلامی به دستاوردهایی خیرهکننده دست یافت که اگر دشمنان میدانستند نظام در پرتو این جنگ به چنین دستاوردهایی دست پیدا خواهد کرد هیچگاه به فکر تحمیل جنگ نمیافتادند. حال سؤال این است که رمز و راز پیروزی مطلق در چیست؟ و اگر مقاومتی جانانه ظهور و بروز کرده است دلیلش چیست؟ چرا دشمنان با همهی امکانات خود نتوانستند مردم ایران را شکست دهند و به اهداف خود برسند؟ جواب این پرسشها در یک پاسخ اجمالی نهفته است و آن پاسخ این است که جنگ هشتساله و مقاومت رهبران و مردم ایران اسلامی با قیام سید و سالار شهیدان حسین بن علی علیهالسلام در عاشورای سال 61 هجری قمری، نسبت و قرابتی مستقیم، تنگاتنگ، مفهومی و عملی دارد. این نسبت و قرابت، جنگ تحمیلی دشمنان را به دفاع مقدس مردم ایران تبدیل کرده است. اندیشکده آمریکایی نشنال اینترست در گزارشی پیرامون علل مقاومت ایرانیان مینویسد: واقعه عاشورا و شخصیتی بنام امام حسین که بین شهادت و تسلیم، شهادت را انتخاب کرد، منشأ مقاومت ایرانیان است که توانستهاند همه چالشهایی که ما برای آنها ایجاد کردهایم را به شکست بکشانند مانند جنگ با صدام که در اوج قدرت نظامی و حمایت شرق و غرب قرار داشت، اما ایران با سلاح اعتقاد به امام حسین پیروز شد. امروز آمریکا در بین ایرانیان بهعنوان یزید زمان شناخته میشود؛ چون مانند یزید در مقابل آنها عمل کرده است. در این گزارش نتیجهگیری شده باید با قداست زدایی از ماجرای کربلا، مردم را به این باور رساند که زیر پرچم امام حسین بودن افتخار نیست. اگر هم باشد، نظام اسلامی حکومت امام حسین نیست! (1) با مدنظر قرار دادن این پاسخ اجمالی، حال باید دید این قرابت و نسبتِ مفهومی و عملی در چه سطحی است، آیا قرابت و نسبت دفاع مقدس و قیام عاشورا در سطح «تاکتیک و اقدام» است یا در سطح «استراتژی و راهبرد»؟ با نگاهی اجمالی میتوان نسبت و قرابت و به تعبیر دیگر تأثیرپذیری دفاع مقدس از قیام عاشورا را، هم در سطح تاکتیک و اقدام و هم در سطح استراتژی و راهبرد تعریف کرد؛ اما ازآنجاییکه همیشه «راهبردها» نوع و چگونگی «اقدامات» را تعیین میکند؛ بنابراین بحث اساسی و زیربنایی در موضوع تبیین نسبت دفاع مقدس و قیام عاشورا بحثی کاملاً راهبردی است و اگر این موضوع خوب تبیین شود شناخت اقدامات دفاع مقدسی که رنگ و بوی عاشورایی دارد توجیهپذیرتر خواهد بود.
با مروری بر واقعهی جانسوز عاشورای حسینی، سه راهبرد کلان و اصیل در این قیام، از آغاز تا انجام، ملاحظه میشود. این سه راهبرد بهطور مستقیم متخذ از آیات قرآن کریم و سیرهی نبوی (ص) و علوی (ع) است و امام حسین (ع) و اهلبیت و یاران باوفایش نقطه اوج تجلی آنهاست. این سه راهبرد بعینه و در مقیاسی کوچکتر در دوران دفاع مقدس هم متجلی است.
3 . راهبرد اول، راهبرد ولایتمداری و ولایتپذیری است.
امام حسین (ع) هم "ولایتمدار" است و هم "ولایتپذیر". ازآنجاییکه ولایت الله (جلَّ جَلالُهُ) و ولایت رسول اکرم (ص) و ولایت امیرالمؤمنین (ع) را با تمام وجود گردن نهاده است، «ولایتمدار» است. اَلسَّلامُ عَلی مَن اَطاعُ الله فی سِرِّهِ وَ عَلانِیَتِهِ. (2) و ازآنجاییکه ولایت و سرپرستی و مودت یاران و پیروانش را پذیرفته است، «ولایتپذیر» است. ولایتمداری و ولایتپذیری راهبردی بلند و متعالی است که تنها جانهای پاک و مطهر و نفوس تکاملیافته بدان دست مییابند و آخرین مرحله رشد و تعالی انسان محسوب میشود؛ و هدف از خلقت نیز همین راهبرد متعالی است. ما خَلَقتُ الجِنّ و الانس الا لِیَعبُدونِ. (3) در صحنه عاشورا و در گودال قتلگاه، سیدالشهدا (ع) آخرین مرحله تکامل انسانی و عبودیت و بندگی را در واپسین لحظات زندگیاش با ترنم: الهی رضا برضائک و تسلیما لامرک شهادت داد. این ترنم آخرین مرحله اوج و تعالی انسان کامل است که شایسته و بایسته شخصیتی چون حسین بن علی (ع) است. یا اَیَّتُهَاالنَّفسُ المُطمَئنَّهُ. ارجِعِی اِلَی رَبِّکِ راضِیَه مَرضِیَّه. فَادخُلِی فِی عِبادِی. وَ ادخُلِی جَنَّتِی. (4) جایجای قیام عاشورا، از آغاز تا انجام، صحنه ظهور و بروز ولایتمداری و ولایتپذیری است و شرط لازم و کافی آن «معرفت» و «محبت» واقعی به خدا و رسول خدا (ص) است. در آیه 90 سوره طه میخوانیم: ...و اِنَّ رَبّکُمُ الرَّحمنُ فَاتَّبِعونی و اَطیعُوا اَمری، بیتردید پروردگارتان خدای رحمان است؛ بنابراین از من پیروی کنید و فرمانم را اطاعت کنید (معرفت و اطاعت). همچنین در آیه 31 سوره آلعمران میخوانیم: قُل اِن کُنتُم تُحبُّونَ الله فَاتَّبِعُونی یُحبِبکُمُ الله و یَغفِر لَکُم ذُنوبَکُم، بگو اگر خدا را دوست دارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهتان را بیامرزد. (محبت و اطاعت)
در دوران دفاع مقدس و جنگ هشتساله نیز، از آغاز تا انجام، صحنه، صحنهی بروز و ظهور ولایتمداری و ولایتپذیری است. فرماندهان و رزمندگان اسلام با تأسی به مشی سالار شهیدان حسین بن علی (ع) و یاران باوفایش و با «اعتقاد و ایمان» و «عشق و علاقهای» که به امام راحل (ره) داشتند جانبرکف در جبهههای جنگ حضور مییافتند و از کیان اسلام دفاع میکردند. برای فرماندهان و رزمندگان کافی بود که بدانند امری موردنظر و خواست امام است، بیدرنگ به انجام آن تن میدادند؛ هرچند به قیمت نثار جانشان بیانجامد. امام وقتی پیام دادند که حصر آبادان باید شکسته شود یا فرمودند که جزایر (مجنون) حفظ شود، دیگر، فرماندهان و رزمندگان سر از پا نمیشناختند و سعی میکردند به هر قیمتی شده است امر و خواست امام محقق شود. تاریخ گفتار شهید بزرگوار؛ حاج ابراهیم همت را فراموش نخواهد کرد آنگاهکه در کسوت فرمانده لشکر خطشکن محمد رسولالله (ص) خطاب به رزمندگان فرمود: «امام گفته است». همین جمله کافی بود تا رزمندگان انگیزهای تا سرحد شهادت پیدا کنند و در عملیات آفندی یا پدافندی بیهیچ واهمهای شرکت کنند. از این مثالها و نمونهها که حاکی از تبعیت محض و نشانگر ولایتمداری فرماندهان و رزمندگان در دوران دفاع مقدس است فراوان مییابیم.
4 . راهبرد دوم، راهبرد «انجام تکلیف» یا «تکلیف گرایی» است
شالوده و اساس دین دائرمدار تکلیفگرایی است و نتیجه، هر چه باشد، فرع بر آن است. در مقولهی "تکلیفگرایی" شرط لازم و کافی، دینشناسی و دینداری است. به تعبیر دیگر، انسان تکلیفگرا باید در دو ساحت دینشناسی و دینداری خِبره و عامل باشد تا بتواند ضمن تشخیص تکلیف به آن عمل هم بکند. بدون دینشناسی و دینداری که باید توأمان باشد و یکی بدون دیگری ناقص و ابتر خواهد بود، تکلیفگرایی که اُس و اساس دین است محقق نخواهد شد. در قضیه قیام عاشورا، سیدالشهداء (ع) مأمور بر انجام تکلیف بود و هر نتیجهای عاید میشد فرع بر آن بود. امام حسین (ع) با نگاه به نتیجهای که حاصل خواهد شد اقدام به قیام نکرد بلکه با تشخیص تکلیف خود و انجام آن، قیام عاشورا را رقم زد. برای سالار شهیدان مهم انجام تکلیف بود، درحالیکه برای دیگران ازجمله خیرخواهان امام حسین (ع) نتیجه مهمتر از تکلیف بود لذا با برداشتی که داشتند و پیشبینی که از نتیجه حاصله مینمودند حسین بن علی (ع) را نصیحت! میکردند که راه دیگری را برگزیند.
در قضیه دفاع مقدس هم، انجام تکلیف و تکلیفگرایی سرلوحهی همه اقدامات امام راحل (ره) و به تبعیت از ایشان، فرماندهان جنگ و رزمندگان اسلام بود. هرچند در عملیاتهای آفندی عزم جدی فرماندهان، از مرحله طرحریزی عملیات تا پایان عملیات، حصول پیروزی بود اما مهمتر از نتیجه، انجام تکلیفی بود که بار آن را بر دوش خود احساس میکردند. و این حس تکلیفگرایی حقیقتی بود که از قلهی معنویت امام راحل (ره) و شناختی که از مبانی دین اسلام بهعنوان فقیه و مجتهد جامعالشرایط داشتند بر دلوجان فرماندهان و رزمندگان جاری شده بود. و هرچه فرماندهان و رزمندگان در تبعیت و ولایتمداری از امام راحل (ره) جدیتر و مطمئنتر بودند حس تکلیفگرایی در آنان نیز تقویتشدهتر بود.
5 . راهبرد سوم، راهبرد اِحدَیالحُسنَیَینِ است
احدیالحسنیین یعنی یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت). در صدر اسلام آنگاهکه پیامبر (ص) دستور جهاد با کفار و مشرکین میدادند، منافقین که انگیزهای برای جهاد و مبارزه نداشتند بهانحاءمختلف از زیر بار جهاد شانه خالیکرده و از پیامبر (ص) برای ترک میدان جهاد و بازگشت به منازل خویش اجازه میخواستند. خداوند در آیاتی ضمن تخطئه عملکرد منافقین، پرده از نیّتهای درونی آنان که بدخواهی علیه پیامبر (ص) و مؤمنان بود پرده برداشت و آنان را به خاطر ترک میدان جهاد و نیّت سوئی که داشتند به عذاب بشارت داد. همچنین به پیامبر (ص) فرمود به آنان بگو: آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت) را انتظار میبرید؟ درصورتیکه ما درباره شما انتظار میبریم که خدا از سوی خود یا به دست ما عذابی به شما برساند. پس انتظار برید که ما هم با شما منتظریم. قُل هَل تَرَبَّصُونَ بِنا الا اِحدِی الحُسنَیَین... (5) در این چشمانداز، از «پیروزی در جنگ» یا «شهادت در جنگ» همسان و یکی از دو نیکی تعبیر شده است و معنا و مفهوم آن این است که مؤمنان و دینباوران در هر یک از دو حالتِ پیروز شدن در میدان کارزار و یا به شهادت رسیدن، سرانجام نیکی خواهند داشت. بهبیاندیگر، مؤمنان در اردوگاه حق و در مسیر جهاد برای خدا در دو حالت، پیروز هستند؛ چه بهظاهر پیروز شوند و چه به شهادت برسند. این راهبرد، کارگشاترین راهبرد در پیش روی مجاهدین و مبارزان در راه تحقق حق و عدالت است و هرگونه بیانگیزگی را از پیش روی افراد برمیدارد. بر اساس همین راهبرد الهی است که امام حسین (ع) و یاران فداکارش که در روز عاشورا به شهادت رسیدند و اهلبیت بزرگوارش به اسارت یزیدیان درآمدند، پیروز و فاتح حقیقی میدان کارزار شدند. و چه نشانهای بالاتر، از ماندگاری و الهامبخشی نهضت حسین بن علی (ع) طی قرنهای متمادی، بر پیروزمند بودن ایشان در صحنه عاشورا و کربلا. احدیالحسنیین یک هدف راهبردی متعالی است که هر شخص یا گروهی بدان دست یابد شکست و بنبست برای آنها حقیقتاً مفهومی نخواهد داشت. این راهبرد به احسن وجه در روز عاشورای حسینی (ع) ظهور و بروز داشت و بهتبع آن، در دوران دفاع مقدس مردم ایران هم در مقیاس خودش متجلی بود. در تاریخ دفاع مقدس مضبوط است که چگونه رزمندگان اسلام و فرماندهان جنگ، در خطوط مقدم جبهه، در پی دست یافتن به دو نیکیِ پیروزی یا شهادت بودند. راهبرد احدیالحسنیین با الهام گیری از قیام عاشورا و نفس گرم و نفوذ معنوی حضرت امام (ره)، باور و آمال و آرزوی رزمندگان اسلام بود. چه بسیار از رزمندگان که در شرفیابی به محضر امام راحل (ره) از ایشان ملتمسانه درخواست میکردند که دعا کنند تا به فوز شهادت نائل آیند!
شرط لازم و کافی برای راهبرد احدیالحسنیین زندگی جهادی در سه عرصهی جهاد اکبر، جهاد کبیر و جهاد اصغر
است. بدون شک اگر شخص یا گروهی این سه عرصهی جهادی را در طول زندگی خود طی نکند
محال است راهبرد احدیالحسنیین
را درک و آن را چشمانداز
زندگی خود قرار دهد. برای دست یافتن به راهبرد مذکور باید زندگی سراسر جهادی داشت
مانند آنچه سردار دلها؛
شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی (رحمهالله علیه) مظهر تام و تمام آن بود.
پاورقی:
1-پایگاه خبری مشرق نیوز، تاریخ انتشار 11/6/99
2-زیارت ناحیه مقدسه
3-سوره ذاریات، آیه 56
4-سوره فجر، آیات 27 تا 30
5-سوره توبه آیه 52