شهادت از منظر شهیدان فرهنگی/ خون شهیدان جامعه ظلمانی را نورانی میکند
به گزارش خبرنگار نوید شاهد اگر بخواهيم تمام رويدادهاي بزرگي را كه در تاريخ به وجود آمده و در صفحات آن ثبت شده ارزيابي كنيم رخدادي ارزشمندتر و تأثيرگذارتر از فرهنگ شهادت و اثر شهيد نخواهيم داشت . شهادت بزرگترین قدرت يك جامعه است كه بن بست نتوانستنها را به فراخناي توانستن تبديل میکند و راه را براي حركت صحيح روشن مينمايد. در این گزارش به موضوع شهادت از نگاه شهیدان فرهنگی پرداختهایم.
شهید غلامرضا آتش گوهری (1365- 1332 کرمان)
مرا شهید نخوانید؛ چرا که شهید، افضل و برتر است. مرا شهید نخوانید که شهید بهتر و بالاتر از هر نامی و مقامی است. نمیتوانم قبول کنم که مرا هم شهید میخوانند و [با این عنوان] تشییع میکنند. کاش میشد تمام تکه تکههای این جسم بیارزش، فدای آرمانهای اسلام بزرگ میشد. کاش میشد این جان ناقابل [و] بیثمر، فدای انسانهای پاک، همچون امام میشد. کاش این بنده گنهکار میتوانست و لیاقت آن را داشت که خود را فدای مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و قرآن کند.
شهید علي ابراهيمی محمدآبادي (1365- 1337 جرقویه)
منطق شهيد از يك طرف، منطق عشق الهي است و از طرف ديگر، منطق اصلاح اجتماعي. دو شخصيت مصلح و عارف را اگر تركيب كنند، از آنها يك شخص به وجود میآيد؛ شهيد به وجود میآيد.
شهید یعقوب احدی مراغه (1366- 1340 مراغه)
اکنون که با شما گفتگو مینمایم، روح خویش را در تن مادی خود در تلاطم مییابم. آرزوی دیدار لقای حق را دارم و رضوان الهی را خواهانم. میخواهم به دیدار معصومین و شهیدان بشتابم و به وصلت جانان رسم، اما چنین لیاقتی را در خویش نمییابم. همرزمان خود را مشاهده میکنم که همچون یاران اباعبدالله(علیه السلام) و همچون انصار الله، مرگ را به بازی گرفتهاند تا در راه خدا به مجاهده و مقابله بپردازند و دشمنان خدا را [از] روی زمین ریشهکن نمایند و در این راه پرمخاطره، مرگ را درک نمودند.
شهید احمدعلی ازگلی (1360- 1338 شمیران)
پدر جان! از آشنایان و دوستان بخواهید که در حق من دعا کنند. امیدوارم که از رفتن من به سرای آخرت هیچ ناراحت نباشید؛ چرا که مرگ، حق است و چه خوب است که مرگ فی سبیل الله باشد و چه لذتی بالاتر از اینکه انسان شهید شود. شهید با خون خود، جامعه را به حرکت درمیآورد و امیدوارم که خون من هم چنین باشد و شهید با خون خود جامعه ظلمانی و بیروح را چون روز روشن و نورانی میکند و راه را بر دیگران هموار. عزیزانم! شهید زنده و ناظر است.
شهید محمد افروغ (1364- 1344 فارس)
شهید طمراس اقبالی (1367- 1343 فیروزآباد)
شهید نمرده است، بلکه زنده است و شاهد اعمال شما میباشد. شما حق ندارید برای من گریه کنید و اگر گریه هم میکنید، برای مظلومیت حسین(علیه السلام) گریه کنید. شما در جلسه ختم من شیرینی بدهید که به شما تبریک بگویند؛ چون خونم را براي زنده نگه داشتن اسلام دادهام و هر لحظه در سیر مسافت ملکوتی، اندام خود را به رنگ مقدس خون، گلرنگ میکنم و این خون پاک حسین(علیه السلام) است که از پیکر فرزندان مظلومش فواره میزند. این کربلای ماست که این بار در مصاف [با] شیطان بزرگ، صفحه صفحه سوزناکش شکل غم میگیرد و در مقابل، یزید و حرمله و فرزند زیاد، همگی در چهره آمریکای پلید جمع شدهاند.
شهید حسن امجدی (1361- 1334)
در مکتب ما، به گفته رهبر بزرگ انقلاب، امام خمینی «شهادت فوزی عظیم است و در قاموس شهادت، واژه وحشت نیست.» افتخاری بزرگ و بزرگتر به این مکتب انسانساز که هدفش ساختن انسانیت است که انسان ابزار نیست، هدفش شخصیت است که شخص نیست، هدفش رسیدن به معبود والای الله و در روی زمین، [برقراری] حاکمیت الله میباشد. اکنون بعد از سالها مبارزه در راه رسیدن به حاکمیت الله و [فدا کردن] صدها هزار شهید که گواهان زنده همیشه تاریخ بشری هستند، عصاره آن حکومت جمهوری اسلامی میباشد، براي تمام آنهایی که مسئولیتپذیر هستند.
شهید اسماعیل بهاری (1366- 1343 اراک)
فکر این را بکنید که همگی رفتنی هستیم، پس چه بهتر که این مرگ، شهادت در راه خدا باشد؛ زیرا شهادت یکی از اهدافی است که رزمندگان اسلام آن را در میدان نبرد با خصم زبون جستجو میکنند همچنان که خداوند در قرآن کریم میفرماید: «والّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا» ؛«کسانی که در راه ما جهاد کنند، ما آنها را به راه خودمان هدایت و راهنمایی میکنیم.» کمکم احساس میکنم که میتوانم ردای زیبای شهادت را تنگاتنگ در آغوش خود بفشارم و تا ابد از خود جدا نکنم. شهادت، انتخابی است آگاهانه و مشتاقانه به سوی معشوق که نصیب هر کسی نمیشود. چقدر دورند از حقیقت کسانی که مدفون در وجود خویشاند و به مال و اولاد و تجملات زندگی که خداوند فتنهاش دانسته، سخت دل بستهاند.
شهید احمد پروندی (1364- 1341 تهران)
شهید آن انسانی است که این قدم را برداشته و در راه رضای خداوند و پاسداری از دین خدا از جان میگذرد تا به فوز عظیمش نائل شود.
شهید لطفالله ترابی اردکانی (1361- 1333 اردکان)
این راه، سرانجامش شهادت در راه خداست که اگر نصیب شود، به میل و اراده و شناخت انتخاب کرده و سعادت را مبارزه در راه خدا میدانم و با تمام عشقم و علاقهام، امیدوارم اسلام محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و علی(علیه السلام)، به معنای واقعی کلمه و در عمق جامعه و ان شاء الله سراسر گیتی مستقر گردد.
شهید امینالله ترکی هرچگانی (1364- 1345 شهرکرد)
اسلام دین من است، حسین(علیه السلام) الگوی من است و امام رهبر من است؛ پس چه کشته شویم و چه فاتح، در هر [دو] حال پیروزیم؛ چرا که این گفته خداوند است. پس اگر پیروز شدیم و فاتح گردیدیم و به کربلای حسینی رسیدیم و مرقد مطهر آن حضرت را زیارت کردیم، اینجانب هم به آرزوی دیرینه خود رسیدهام و اما اگر شهید شدم و نتوانستم به آرزویم برسم، باز چه سعادتی بالاتر از این؛ چرا که مقامی بالاتر از شهادت نزد خدا وجود ندارد و همه زندهاند و نزد خدا روزی میخورند و همین شهادتهاست که دین مبین اسلام را زنده نگه داشته [است] ... .
شهید مهدی جعفریان خلیلآباد (1365- 1342 کاشمر)
خدایا! به محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) بگو که پیروانش حماسه آفریدند. به علی(علیه السلام) بگو که شیعیان، قیامت به پا کردند. به حسین(علیه السلام) بگو خونش همچنان در رگها میجوشد، بگو از آن خونها، لالهها رویید، اما چکمهپوشان سرخ لالهها را لگدمال کردند، ولی باز هم لاله رویید و اگر هزاران بار لالهها را از بین ببرند، باز هم لاله خواهد رویید. خدایا! عاشقانت همچون شمع ذوب میشوند و محفل بشریت را روشنایی میبخشند و سپاه ظلمت را قلع و قمع میکنند. بارالها! ما شیفتگانت شهادت را شیرینتر از عسل میدانیم و از کشته شدن در راه تو هیچ بیم و هراسی نداریم، اما بیم از آن داریم که بعد از ما درخت ایمان پابرجا نماند. از یک سو میترسیم که شهید بشویم و سنگرمان خالی بماند و دشمنان تو یکهتازی کنند و از سوی دیگر میترسیم که شهید نشویم و در بستر مرگ که ذلت و ننگ ابدی را در بر دارد، بمیریم و از طرفي میترسیم که شهید نشویم، زنده بمانیم و نتوانیم پیامرسان خون شهیدانمان باشیم.