«وقتی مهتاب گم شد»، خاطرات شهید علی خوشلفظ در لبنان به چاپ رسید
بر اساس این گزارش این اثر توسط جمعی از مترجمان در لبنان به عربی اوسط مترجمانی چون امیمه علیق، احسان صوفان، ابراهیم حسن، یاسر الطفیلی و هدایه صفوان در ۵۹۲ صفحه چاپ شده است.
رهبر انقلاب نیز پیش از این بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» تقریظ نوشته بودند که متن آن به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بچههای همدان؛ بچههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادعا؛ یاران حسین (علیهالسلام)؛ یاوران دین خدا و آنگاه مادران؛ مرد آفرینان
شجاع و صبور و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همتها و عزمهای
راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار
دیگر از سرچشمه این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق
لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد.
راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ بهشدت آزرده او نتوانسته از سر زندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان
و تجربهدیدگان است. بر او و بر همه آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛
انشاءالله. درباره نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش
از اینهاست. مقدمة کتاب یک غزل به تمام معنی است.
گفتنی است، «وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوشلفظ باشد، روایتی عینی از واقعهای تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوشلفظ، که نامش را به دلیل نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته بودند، سالها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی، دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمانها میشود. همین انقلاب درونی باعث میشود در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی تغییر دهد و سرانجام زندگیاش هم تغییر کند. علی ۱۵ ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام میشود و آنجاست که درمییابد شهادت ارمغانی است که با ترک خود به دست میآید، اما گویی قرار است علی خوشلفظ با تنی مجروح و خسته زنده بماند؛ تا سالها بعد ماجرای وصل حدود ۸۰۰ دوست و برادرش را برای ما روایت کند.