روز ديگر خودرو دير آماده شد و به خط شديم دويديم و به زمينی که جهت پريدن از ریو تدارک ديده بودند آمديم بعد از ياد دادن طريقه پريدن و انجام دادن توسط برادر ياسمي پور، و برادر پاسدار ديگري يک مرتبه در حالي که خودرو ايستاده بود پريديم و بعد دو قسمت شديم نصفي به اين طرف زمين و نصف ديگر به آن سر زمين رفتيم. نصف اولي سوار بر ماشين شديم در دو مسافتي که با آن گروه ديگر داشتيم با سرعت هر 10 کيلومتري پريديم. ما که تمام پريديم دوباره آن گروه ديگر سوار شدند و در مسافتي که با ما داشتند پريدند. بعداً دوباره ما سوار شديم و با سرعت 20 کيلومتر پريديم. همين طور خلاصه ادامه داشت تا اين که هر نفر حدود 6 مرتبه و با سرعت 45 کيلومتر از خودرو پريديم. آن قدر خاک به سر و صورت و لباس داشتيم که مي شد درست يک ساختمان را گل اندود کرد.
سیبل تیراندازی
در گروهان ما فقط دو نفر تلفات داديم نسبت به گروه هان هاي ديگر خيلي کمتر و خيلي در سطح پايين بود. يک نفر دستش شکست و يکي ديگر سرش شکست. بعد از ظهر براي آموزش تخريب به کوه رفتيم و طريقه انفجارات را به وسيله برادر ديگري آموزش داديم و چندين دينامت و منفجر کرديم. روز ديگر جهت تيراندازي به ميدان تير اکبر آباد آمديم و يکي 5 عدد فشنگ ژ-3 و 5 عدد فشنگ گلاش به طرف سیبلها تيراندازي کرديم. بعد از ظهر اسلحه هاي آر پي جي و نارنجک دستي و نارنجک تفنگي را تيراندازي کرديم و عملاً انجام داديم. روز ديگر تيربار ژ-3 تيراندازي کرديم و طريقه استفاده از آن را ياد گرفتيم. بعد از ظهر قرار بود که کابين 5 تيراندازي کنيم که متأسفانه اسلحه خراب شد و گروهان ما تيراندازي نکرد . عصر آن روز با اسلحه ام يک به کوهنوردي رفتيم. ضمناً در اين شب ها دو شب را رزم شبانه رفتيم و طريقه کمين و ضد کمين را در شب و طريقه حرکت در شب و استتار و اختفا را به ما ياد دادند. تا اين که شب جمعه يعني شب آخر رسيد.