خوشا آنان که در هنگام شهادت، به جای گریه خندیدند و رفتند

نه چون پروانه ام که از سوز غم بال و پرم سوزد **** من آن شمعم که از شب تا سحر پا تا سرم سوزد
میگو از رهبر مظلوم زانو در بغل دیگر *** که این دیدار طاقت سوز تا محشرم سوزد
نه تنها ما بودیم که رفتیم *** که از ما بر توان بودند رفتند
خوشا آنان که در هنگام شهادت *** به جای گریه خندیدند و رفتند
همه بار سفر بستند و رفتند *** همه دست از جهان شستند و رفتند
همه رفتند به من دل ها رسیده *** دل از ما فیها بریدند و رفتند
اگر بار گران بودیم و رفتیم *** اگر نامهربان بودیم و رفتیم
مادر شما با خانمان خود بمانید *** که ما بی خانمان بودیم و رفتیم
به سوز و ناله طفلان معصوم *** خلاصه کن خدا از کنج بیرون(دنیا)
برات نامنی/ بیست و پنجم اردیبهشت ماه 1365
