بشیر روز: سروده ای از شهید محمدعلی رجایی
شهید رجائی سرانجام پس از بیست روز از انتخابش به ریاست جمهوری بتاریخ 60/6/8 در انفجار دفتر نخست وزیری به درجه رفیع شهادت نائل شد.
تابشیر تابناک روز
دامن گشتراند
از فراز کوهساری دور
در دامان صحرا
بوسه رگبار دشمن
دور از چشم عزیزان
می نوازد پیکر خونین ما را
همسرمن!
زندگی هرچند شیرین است
اما
با تمام آرزوها
دوست دارم
به دشت سرخ خون
گلگون برویم
یا که بر امواج هستی
قطره ای شفاف باشم
تا که از دریا بگویم
همسرمن!
لاله ای خونین
به روی سینه بنشان
چون شب اندیشان
هراسانند
از گلواژه خون
همسر من!
سرفرازا
چهره بگشا
خوشه های اشک را
از دیده برچین
تا مبادا
یاغیان شب
بپندارند
تو
از شوی دربندت به زندان
ننگ داری
همسر من!
بعد من
با کودکانت مهربانتر باش
عین نور چشمانت
تا که ننشیند
غبار غم
به روی چهره معصومشان
هرگز!
همسر من!
کودکانت
روزگاری گر نشانی از پدر
جویند
یا که
از نام پدر
گویند
گو که شد
در را ایمان
کشته با لبهای خندان
منبع: کتاب شهیدان شاعر(بکوشش مرکز پژوهشهای فرهنگی بنیاد شهید)، نصرالله مردانی، نشر معاونت فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی