آخرین وصیت نامه شهید رجایی
شنبه, ۰۶ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۷
نوید شاهد: بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترك خانه برای شركت در جلسهای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد میكنم وصیتنامة جدیدی بنویسید. وصیتنامه قبلی را سالها پیش نوشتهاید.»
رجایی به یادآورد كه در سال 1352 قبل از اینكه به زندان برود، وصیتنامهای نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصیتنامه میگذشت.
آخرین وصیت
بیست روز قبل از شهادت، قبل از ترك خانه برای شركت در جلسهای مهم، همسر رجایی به او گفت: «پیشنهاد میكنم وصیتنامة جدیدی بنویسید. وصیتنامه قبلی را سالها پیش نوشتهاید.»
رجایی به یادآورد كه در سال 1352 قبل از اینكه به زندان برود، وصیتنامهای نوشته بود و آن روز، هشت سال از نوشتن آن وصیتنامه میگذشت.
كمی فكر كرد. سپس كاغذی خواست تا وصیتنامهای جدید بنویسد. او بر روی یك برگ كاغذ دفتر مشق بدون این كه پاكنویس كند خوش خط و خوانا و بدون خطخوردگی و روان و ساده وصیتنامهای نوشت و آن را به همسرش داد. نكاتی كه در این چند خط به آنها اشاره شده، بسیار قابل تأمل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
این بنده كوچك خداوند بزرگ با اعتراف به یك دنیا اشتباه، بیتوجهی به ظرافت مسئولیت از خداوند رحیم طلب عفو و از همه برادران و خواهران متعهد تقاضای آمرزش خواهی میكنم.
وصیت حقیقی من مجموعه زندگی من است. به همه چیزهایی كه گفتهام و توصیههایی كه داشتهام در رابطه با اسلام و امام با انقلاب تأكید مینمایم.
به كسی تكلیف نمیكنم ولی گمان میكنم اگر تمام جریان زندگی مرا به صورت كتاب درآورند برای دانشآموزان مفید باشد.
هر چه از مال دنیا دارم متعلق به همسر و فرزندانم میباشد. كیفیت عملكرد را طبق قانون شرع به عهده خودشان میگذارم.
برادرم محمدحسین رجایی وصی و همسرم ناظر و قیم باشند.
خدای را به وحدانیت، اسلام را به دیانت، محمد(ص) را به نبوت و علی و یازده فرزندان معصومین علیهمالسلام را به امامت و پس از مرگ را به قیامت و خدای را برای حسابرسی به عدالت قبول دارم و از دریای كرمش امید عفو دارم.
این مختصر را برای رفع تكلیف و تعیین خط مشی برای بازماندگان و بر حسب وظیفه شرعی نوشتم وگرنه وصیتنامه این بنده حقیر با این همه تحولات در زندگی در این مختصر نمیگنجد و مكّه، حج بیتالله بر من واجب شده بود امكان رفتن پیدا نشد. اینك كه به لقاءالله شتافتم این واجب را یكی از بندگان صالح خداوند به عهده بگیرد. ثلث اموال به تشخیص بازماندگان به «خیرالعمل» صرف شود و اگر به نتیجه قطعی نرسیدند به بنیاد شهید بدهید.
محمدعلی رجایی
انفجار و شهادت
در ساعت سه عصر، صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخستوزیری برخاست. كاركنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانوادهاش را در یكی از واحدهای مسكونی نهاد ریاستجمهوری ساكن كرده بود تا دیگر مجبور به رفتوآمد به خانهاش نباشد. كمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعلههای آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن كرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند. پیكرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل كردند. شدت انفجار به حدی بود كه ابتدا هیچكس نتوانست كشته شدگان را شناسایی كند. جنازهها را به بیمارستان انقلاب منتقل كرده و پیكر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند.
هیچكس نمیدانست كه این پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فكر یكی از اطرافیان او رسید كه از روی دندانها میتوان فهمید كه پیكر سوخته، بدن شهیدرجایی است یا خیر؟ اما سوختگی آنچنان بود كه دهان رجایی به سادگی باز نمیشد. لحظاتی بعد یكی از پزشكان از راه رسید و پس از شستن لبها با آب اكسیژنه، دهان را باز كرد و دندانها دیده شد، اما باز هم كسی او را نشناخت. همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیكر سوخته شهیدرجایی را شناسایی كرد.
با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابانها ریختند و ایران در سوگ رئیسجمهور و نخستوزیر خود فرو رفت. با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع كرده و با سردادن شعار «رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد!» پیكر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت كردند.
اطلاعیه خانواده شهید محمدعلی رجایی رئیسجمهور
بسماللهالرحمنالرحیم
محمدعلی رجائی مقلد امام و فرزند ملت به عهد و پیمانی كه با خدای خویش بسته بود وفا كرد و به كاروان شهدای اسلام و انقلاب اسلامی پیوست. «واوفوا بعهد الله اذا عاهدتم» رجایی این سرباز اسلام و انقلاب كه طعم فقر و محرومیت را چشیده بود و هنوز نقش آثار داغ و شكنجه زندانهای منحوس پهلوی از پیكر او محو نشده بود، در مبارزه بیامان خویش علیه ظلم و جور و استكبار، علیه شرك و كفر و الحاد تا پای جان ایستاد و با خون خود، نهال انقلاب اسلامی ایران را آبیاری كرد و به خدا پیوست. اینك ای امت شهیدپرور و انقلابی ایران، فرزند شما محمدعلی رجايی، كه شما با رأی قاطع خود او را به ریاستجمهوری اسلامی ایران برگزیده و با انتخاب او به ریاست جمهوری به جریانات انحرافی و سازشكارانه خط بطلان كشیدید در راه انجام وظیفهای كه به عهده او گذاشته بودید شهید شد. او خود را به حق فرزند ملت میدانست و اینك خانوادة وی شهادت او را به امام ملت بزرگ و انقلابی ایران تبریك و تسلیت میگویند و تو ای امام بزرگوار، دعا كن كه خدا خون این شهید را كه از میان مردم محروم و مستضعف جامعه برخاست و در راه حفظ و حراست حقوق محرومان و مستضعفان جامعه و استقرار حاكمیت اسلام شهید شد از امت مسلمان و شهیدپرور ایران بپذیرد و اینك ما، همسر و فرزندان و خانواده شهید رجایی، امروز در اجتماع دانشگاه حاضر میشویم تا یك بار دیگر با امام و امت مسلمان انقلابی ایران در ادامه راه شهیدان تجدید بیعت كنیم. در اهتزاز باد پرچم خونین اسلام، پرطنین باد بانگ آسمانی اللهاكبر، به امید پیروزی اسلام و مسلمین.
خانواده شهید محمد علی رجائی
نظر شما