نگاهی بر زندگی نامه شهید روح الله کرمی

انقلاب اسلامی در صدد نیل به ایجاد زمینه انقلاب جهانی حضرت مهدی )عج( تعالی فرجه شریف در هر مقطعی ثمر خود را می دهد و میوه های متنوع و گوناگون آن کامهای تنشه ی طالبان حقیقت را سیراب می کند. و سراب های دروغین را به چشمه های زلال و جوشان تبدیل می کند. انقلاب اسلامی شجره ی طیبه ای است که ریشه هایش در عمق ارزش های اسلامی و شیعی و خوراکی که آن را تغذیه می کند، دستاورد قرن ها تلاش، کوشش، شکنجه شیعیان مخلص و بزرگ مردانی علی گونه و حسین وار از تبار ابراهیم و نیز بزرگمردانی از روحانیت و در رأس آن فقهای گرانقدر عالم تشیع بوده است.

بلندای قامت استوار و ایمان پولادین این مؤمنین به انقلاب خط بطلانی بود بر الگوهای وارداتی غربی و سمبل های « چریک شهری » و آرمان والای آنان مبطل ایدئولوژی های ساخته شده بشری شرق و غرب. روح اله کرمی یکی از ثمره های درخت انقلاب اسلامی ماست. که مدت کوتاهی ازاین درخت تغذیه شد. و سپس جهت رشد و تکامل این درخت خون عزیزش را در پای آن ریخت. و اینک ضامن رشد این درخت خون بزرگمردانی چون مطهری و بهشتی ها و سربازان فداکار چون روح الله هاست. در این نوشتار که به تماشای گذرای زندگی روح اله کرمی نشسته ایم بر آن هستیم تا فرازهایی از زندگی کوتاه ولی پر ثمر او را بنگریم. باشد تا از این رهگذر توشه ای جهت ادامه راه برگیریم.

روح اله کرمی در سال 1339 در باختران به دنیا آمد و پس از طی دوران دبستان و راهنمایی وارد هنرستان صنعتی باختران شد . سال آخر هنرستان را در تهران طی کرد و در سال 1356 دیپلم فنی گرفت. این هنگام همزمان بود با اولین جرقه های انقلاب اسلامی وی، با زمینه ی مناسبی که در مسائل اسلامی داشت در جلسات و سخنرانی هایی که در این زمان تشکیل می شد، شرکت می کرد. و بخصوص به سخنرانی های دکترمفتح در مسجد قباء علاقه خاصی داشت. در این زمان برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد. به لحاظ فسادهای مختلفی که تحصیل در آمریکا برای جوانان داشت ، با رفتن وی مخالفت شد. اما او تصمیم خود را گرفته بود .

و خدایی که موسی بن عمران را از امواج دریا نجات داد و در نظام استکباری فرعون او را رشد داد. اینک اراده اش بر این تعلق گرفت تا جوانان مسلمان در وادی شیطان بزرگ بیش از پیش روی به اسام آورده و متعاقباً علیه استکبار غرب مبارزه نمایند. در ابتدای ورود به آمریکا برای گذراندن دروس زبان انگلیسی وارد دانشگاهی در ایالات شمالی آمریکا شد. بعد از مدتی شهید آن محل را ترک و به دانشگاهی درجنوب آمریکا رفت. وجود انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا در آن منطقه ها باعث جذب روح اله کرمی شد. آن انجمن فعالیت های مختلفی انجام می داد.

او که خود را منادی انقلاب اسلامی می دانست، همواره سعی داشت که وظیفه ی خود را در این مورد به نحو احسن انجام داده، به این دلیل اغلب اوقات را به تشکیل و انعقاد کلاسها و نشر اعلامیه های امام و انقلاب پرداخت. فعالیت های وی روز به روز گسترده تر می شد . و شهید کرمی در اغلب تظاهرات انجمن اسلامی شرکت می جست. وی در یکی از تظاهرات که برای جلوگیری از تبلیغات ساواکی ها بر ضد امام و انقلاب اسلامی شرکت کرده بود. کفن پوشان با تمام توان به مقابله با آنان پرداخت. در همین تظاهرات توسط پلیس فاشیست آمریکا و به همراه 200 تن دیگر از دانشجویان پس از درگیری شدیدی، دستگیر و به زندان افتادند.

در شکنجه گاه های آمریکا با دیگر برادرانش یازده روز همراه با اعتصاب غذا به مقاومت پرداخت و پلیس فاشیست آمریکا که توان مقابله را در خود نمی دید، تمام دانشجویان از جمله روح اله کرمی را آزاد کرد.

برادر شهیدمان پس از آزادی با علاقه و تلاش بیشتری به فعالیت های خود ادامه داد. چندی پس از شروع شدن جنگ تحمیلی تاب مقاومت در عدم حضور در جبهه را در خود ندید. و راهی ایران گردید. ورود او به تهران همراه با آغاز زمستان بود. شبها برای آنکه از نعمت نفت استفاده نکند، لباس زیادی به تن می کرد و این در حالی بود که هنگام ترک آمریکا و توقف های بین راه بخصوص در ترکیه سرمای شدیدی خورده بود. وی بعد از طی یک دوره آموزشی )نظامی( در کمیته ی منطقه ی چهار مشغول بخدمت شد . و بعد از چند هفته تصمیم گرفت تا به جبهه برود. نامه اش را نوشت و عازم شد. اما بعد از چند روز برگشت تا آموزشش را کامل کند و دوباره مراجعه کند. در این زمان احساس می کرد که کیهان انگلیسی احتیاج به وی دارد . لذا فعالیت پیگیر خود را در جهت راه اندازی این نشریه آغاز کرد. فعالیت های او در آنجا جانی دوباره به نشریه بخشید و مصاحبه های وی با نهضت های آزادی بخش دنیا چشمگیر بود.

در این مکان نیز فکر می کرد که آیا واقعاً تکلیفش چیست و چه کار باید بکند. نیازی که او بیش از بیش از همه احساس می کرد بسط و ترویج فرهنگ اصیل اسلامی و خط امام بود. لذا در سمت مسئولیت فرهنگی منطقه چهار فعالیت خود را ادامه داد و در عین حال در کیهان انگلیسی نیز بطور اختصار کار می کرد. در این قسمت نیز او شبانه روز به فعالیت پرداخت و به مناسبت های مختلف استعداد و علاقه ی را بروز داد و بخصوص در برگزاری جشن نیمه شعبان کمک فراوانی نمود. برادر شهیدمان با توجه به تأکید بسیار زیاد اسام در مورد تشکیل خانواده و نیز اینکه در این برهه و باتوجه به شرایطی که پیش بینی آن چندان غیر واقع نیست که سلام و امام زمان احتیاج به سرباز و جانباز دارد ، به فکر ازدواج افتاد و در این مورد وسواس خاصی داشت.

تا اینکه خداوند موردی را که مقدر او کرده بود سر راهش قرار داد. و آنها نزد امام رفتند و امام امت آنهارا برای هم عقد کرد و قرار شد آنها زندگی مشترکشان را در آغاز عید فطر انجام دهند. که دست خون آشام منافقین خلق که همان دست شیطان بزرگ است بیرون آمد و برادر عزیزمان را افطاری خونین نوشاندند. و او را به فیض شهادت رساندند. علاقه خاص او به دعای کمیل و سایر ادعیه های اسلامی به او روحانیت خاصی داده بود. و علاقه به نماز شب او قابل اغماض نیست. باری آخرین ماه مبارک رمضان زندگی او سر رسید و او که در چند سال آخر عمرش بندهای حب دنیا را یکی پس از دیگری در هم شکسته بود و ماه مبارک رمضان گذشته یعنی 1360 را در زندانهای آمریکا به سر برده بود، اینک این نفس مطمئنه آماده رجعت به سوی پروردگارش می شد. آخرین روزهای ماه رمضان شمار آخرین روزهای عمر او بود. تا اینکه در روز 22 / 5/ 1360 بعد از رأی دادن به شهید رجایی و... اقامه نماز جماعت و اجرای برنامه خاصی که بعد از هر نماز در ماه مبارک رمضان که درکمیته داشت با دیگر برادران عازم گشت شدند. و چندی نگذشت که مورد حمله منافقان از خدا بی خبر واقع می شوند و برادر شهیدمان افطارش را بعلت دعوت خداوندی زودتر از حد معمول انجام داد. زیرا که خدایش او را به نزد خود خوانده و برادرمان بعد از افطار خونینش با وضوی خون ساخته اش به دیدار حق تعالی شتافت . و از امتحان زمانه روسفید بیرون آمد وی به همراه برادران جلیل عباسی و ... به دیدار معشوقشان شتافتند .

روحشان شاد و راهشان پر رهروباد