مجنون شهادت
نویدشاهد: وقتي قرارگاه كميل تشكيل شد (تيمسار صياد شيرازي)، تيمسار عبادت،تيمسار آبشناسان و خيلي ها در آن حضور داشتند) من در كنار شهيد آبشناسان بودم و با هم به شناسايي مي رفتيم.
آن وقتها ايشان بيشتر با گروه موتورسواران كار مي كرد و با آنها به شناسايي مي رفت.
يكي ديگر از همراهان ما امير سر تيپ افشار زاده بود.
گاهي شهيد آبشناسان ما را تا نزديكي نيروهاي دشمن مي برد، بدون آنكه ترسي از اسارت يا شهادت داشته باشد و با اين شناسايي خطرناك، اطلاعات ارزشمندي از دشمن كسب مي كرد. محل استقرار ما در نزديكي جزيرۀ مجنون بود . يك شب متوجه شدم كه شهيد آبشناسان در سنگر نيست.
نگران او شده خواستم سرو گوشي آب بدهم. آهسته از سنگر بيرون آمدم. شبحي را از دور ديدم ، خودم را به آن شبح رسانده، متوجه شدم كه آبشناسان در دل آن صحرا رو به قبله نشسته و اشك ريزان از خدا طلب شهادت مي كند .
ياد فرمايش شهيد مطهري افتادم كه مي فرمود : «كسي كه عاشق شد خود را رها مي كند .»
در يك لحظه پي بردم كه شهيد آبشناسان از خود رها شده و مي رود كه به خدا بپيوندد
راوي : امير سرتيپ عبدالمجيد جمشيدي ، كتاب مردان دشت نور انتشارات : سازمان عقيدتي سياسي ارتش (آجا)