شهیدی که کربلا را در خرمشهر دید
يکشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۳
شهید جهانآرا در وصیتنامه خود نوشت: ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظهای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه به طور مداوم کربلا را میدیدم و هر روز که حمله دشمن بر برادران سخت میشد و فریاد آنها بیسیم را از کار میانداخت و هیچ راه نجاتی نبود، به اتاق خود میرفتم گریه را آغاز میکردم و فریاد میزدم: «ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را».
به گزارش نویدشاهد به نقل از ایکنا، محمدعلی جهان آرا، در سال ۱۳۳۳ در خرمشهر متولد شد. او همچون سایر اعضای خانوادهاش، عشق فراوانی به خاندان عصمت و طهارت داشت. جهانآرا از ۱۵ سالگی به صف مبارزه بر ضد طاغوت پیوست. سیزده ساله بود که همراه برادر بزرگترش علی، دستگیر شد، در دادگاه نظامی به دلیل سن کمش او را به یک سال زندان محکوم کردند. سال بعد وقتی که از زندان آزاد شد، از او تعهد گرفتند و تهدیدش کردند اگر بار دیگر وارد فعالیتهای سیاسی شود، معلوم نیست دادگاه به سن کمش رحم کند یا نه! اما علی، برادر محمد زیر شکنجههای ساواک به شهادت رسید.
محمد وقتی در کلاس درس، خودش را با دیگر همکلاسیهایش که در وضع و شرایط آرام زندگی میکردند و درس میخواندند، مقایسه میکرد، تجربیاتش از زندگی او را سر ذوق میآورد و احساس غرور میکرد. شهادت علی او را مصممتر کرده بود. حالا احساسات معنوی و شعاری را از واقعیتها تشخیص میداد. زندان برای پسری سیزده، چهارده ساله تجربهای گرانبها به همراه داشت. آن موقعها شنیده میشد شاه گفته است «جوانهایی که هیچ چیز نمیدانند، وقتی به زندان میروند، آگاه میشوند» و در سال ۱۳۴۹ به عضویت گروه حزب الله خرمشهر درآمد و پا به پای افراد این گروه، تلاش وسیعی را در براندازی رژیم پهلوی آغاز کرد. دوران جوانی شهید جهانآرا همزمان با حکومت پهلوی بود و با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷، آرزوی دیرینهاش به تحقق پیوست و شادمان از پیروزی انقلاب اسلامی، کوشش بیوقفهای را در راه حراست از دستاوردهای انقلاب آغاز کرد.
عشق به امام خمینی(ره)
شهید جهانآرا از خودنمایی، تظاهر و شهرتطلبی گریزان و مرد فضیلت، تقوا و نمونهای از مردان خدا بود. او از نظر فروتنی در مرتبهای عالی قرار داشت و برای دیگران احترام و ارزش فراوانی قائل بود و برای رزمندگان سپاه خرمشهر و اهواز پدری مهربان و شایسته به شمار میآمد. برای خدا سخن میگفت و پیوسته به یاد خدا بود.
خواهر شهید درباره برادرش میگوید: از آنجا که عاشق اسلام و امام بود، آرامش نداشت و شبانهروز در اختیار مردم بود و کار میکرد. وقتی با او درباره امام بحث میشد، آنچنان از امام صحبت میکرد و آنچنان از خصوصیات امام میگفت که گویی امام مقابل او نشسته است. او با تمام وجود امام را درک میکرد.
اخلاص و ارادت شهید جهانآرا به امام خمینی(ره) زبانزد همگان بوده و او به خاطر همین عشق به اسلام و امام، خستگی نمیشناخت. از رادمردان خط مقدم مبارزه در شهرهای آبادان و خرمشهر بود. همچنین در هدایت حرکتهای مردمی و بسیج نیروهای نظامی و سازماندهی آنها بر ضد نیروهای بعثی و منافقان نقش عمدهای به عهده داشت؛ زیرا از نظر وی کسانی که در مقابل انقلاب و امام ایستاده بودند، قابل گذشت نبودند.
ضربههای کمرشکن به بعثیها
محمد جهانآرا از بزرگ مردانی بود که نقش بسیار مهمی در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد. او پس از تشکیل سپاه خرمشهر، به مبارزه خود با عوامل استکبار و منافقان سرعت بیشتری بخشید و با عوامل مزدوری که از خارج مرزها تحریک و تغذیه میشدند، مردانه جنگید و با ابراز لیاقت خود در این راه به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب شد و در این سمت، بسیاری از توطئههایی را که بر ضد نظام اسلامی طراحی میشد، خنثی کرد. فداکاری و از جان گذشتگی این سردار شهید در جریان رزم خونین خرمشهر زبانزد همگان و نام او، تداعیکننده استقامت و پایداری در برابر تجاوز بعثیان بود. وی در جبهههای نبرد به ویژه در سنگرهای گرم آبادان و خرمشهر، ضربههای کمرشکن بر متجاوزان بعثی وارد کرد. تلاش، مجاهدت، استقامت، صبر، پایداری و از همه مهمتر فرماندهی خردمندانه او در پیروزی بر دشمن متجاوز نقش عمدهای داشت.
حماسه ماندگار در «خونینشهر»
با شروع جنگ تحمیلی و تجاوز وحشیانه رژیم مزدور صدام بر ضد جمهوری اسلامی ایران و حمله وحشیانه ارتش بعث به خرمشهر، سپاه پاسداران خرمشهر به فرماندهی شهید جهانآرا، استوار و جان بر کف در برابر دشمن مقاومت کرده، حماسهای ماندگار آفریدند. یک سال حضور مداوم شهید جهان آرا در جبهه نبرد از وی متفکری نظامی و برنامهریز در میدان جهاد ساخته بود. از این رو در اوایل سال ۱۳۶۰ با حفظ سمت فرماندهی سپاه خرمشهر به سمت فرماندهی سپاه پاسداران اهواز و سرپرستی ستاد منطقه هشت سپاه منصوب شد.
بدین ترتیب دور تازهای از فعالیتهای رزمی شهید جهانآرا آغاز شد و آن شهید برای پاسداری از ارزشها و دستاوردهای نظام و انقلاب، بیش از پیش همت گماشت. نام «خونین شهر» برای همیشه در تاریخ پرافتخار این سرزمین با رشادتهای دلاورمردانی، چون جهانآرا میدرخشد.
شهادت پس از رزمی بیامان
هشتم مهرماه سال ۱۳۶۰ در حالی که سرداران و سربازان فاتح ارتش اسلام پس از رزمی بیامان با بعثیان متجاوز، با سرافرازی از جبهه نبرد حق علیه باطل برمیگشتند، هواپیمایی که این عزیزان را به تهران میآورد، در حوالی کهریزک دچار سانحه غمانگیزی شده و سقوط کرد.
در این حادثه علاوه بر شهید شدن تعدادی از رزمندگان اسلام، فرمانده سرافراز و نامور سپاه خرمشهر محمدعلی جهانآرا به همراه چهار سردار بزرگ اسلام سرلشگر فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش، سرتیپ نامجو وزیر دفاع، سرتیپ فکوری جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش و شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
شهید جهانآرا در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد: «ای امام درد تو را، رنج تو را میدانم چه کسانی با جان میخرند. جوان با ایمان، که هستی و زندگی تازه خویش را در راه به هدف رسیدن حکومت عدل اسلامی فدا میکند. بله ای امام! درد تو را جوانان درک میکنند، اینان که از مال دنیا فقط و فقط رهبری تو را دارند، و جان خویش را برای هدفت که اسلام است فدا میکنند و بدان ای امام! تا لحظهای که خون در رگ ما جوانان پاک اسلام وجود دارد، لحظهای نمیگذاریم که خط پیامبرگونه تو که به خط انبیا و تاریخ وصل است، به انحراف کشیده شود.
ولی ای امام! من به عنوان کسی که شاید کربلای حسین را در کربلای خرمشهر دیدهام، سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن خون جوانان خرمشهر برمیخیزد و آن این است؛ ای امام از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظهای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه به طور مداوم کربلا را میدیدم هر روز که حمله دشمن بر برادران سخت میشد و فریاد آنها بیسیم را از کار میانداخت و هیچ راه نجاتی نبود، به اتاق خود میرفتم گریه را آغاز میکردم و فریاد میزدم: «ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را».
یاد همه شهدای انقلاب اسلامی گرامی و نامشان پررهرو باد.
انتهای پیام
نظر شما