شهید محمدرضا شفیعی و راز سالم ماندن پیکرش پس از ۱۶ سال
دوشنبه, ۰۴ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۵۲
شهید محمدرضا شفیعی یکی از خاصترین شهدای دفاع مقدس است. او در دوران اسارت به دست نیروهای بعثی به شهادت رسید و وقتی پس از سالها پیکرش به میهن بازگشت موجی عظیم را در کشور به وجود آورد.
نویدشاهد: شهید
محمدرضا شفیعی یکی از خاصترین شهدای دفاع مقدس است. او در دوران اسارت به
دست نیروهای بعثی به شهادت رسید و وقتی پس از سالها پیکرش به میهن
بازگشت موجی عظیم را در کشور به وجود آورد.
شهید شفیعی در جریان عملیات کربلای ۴ به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر میشود و بهخاطر شدت جراحات او را در بیمارستان بستری میکنند. پس از چند روز درحالیکه هنوز بدن محمدرضا از جراحت زخمی بود، او را به اردوگاه میبرند. وضعیت جسمانی شهید شفیعی مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقیها توجهی به سلامتیاش نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید.
شهید شفیعی در جریان عملیات کربلای ۴ به اسارت دشمن درآمد. او با بدنی مجروح اسیر میشود و بهخاطر شدت جراحات او را در بیمارستان بستری میکنند. پس از چند روز درحالیکه هنوز بدن محمدرضا از جراحت زخمی بود، او را به اردوگاه میبرند. وضعیت جسمانی شهید شفیعی مناسب نبود و نیاز به عمل جراحی داشت ولی عراقیها توجهی به سلامتیاش نداشتند. چند روزی که در اردوگاه بود درد زیادی کشید و در آخر از عوارض جراحت در غربت و تنهایی به شهادت رسید.
در مدت ۱۱ روز از زمان اسارت تا شهادتش محمدرضا دست عراقیها بود و بسیار شکنجه شد و درد کشید.
صلیب سرخ که از شهادت محمدرضا آگاه میشود، مسئولان بعثی را موظف میکند برای او قبری در شهر کاظمین در نظر بگیرند. پس از ۱۶ سال پیکر این رزمنده قمی تفحص میشود و به کشور میآید. اما نکته عجیب اینجا بود که پس از گذشت ۱۶ سال پیکر شهید شفیعی صحیح و سالم از خاک بیرون آمده بود. محمدرضا در تاریخ ۱۴دی ماه ۱۳۶۵ شهید شد و در تاریخ ۴مرداد ماه ۱۳۸۱پیکرش به کشور بازگشت.
صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود، ولی جسد سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند که خاصیتش این بود که استخوانهای جسد هم از بین میرفت ولی باز هم جسد سالم مانده بود. وقتی گروه تفحص جنازه محمدرضا را دریافت میکردند، سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه میکرده و گفته: ما چه افرادی را کشتیم!
مادر شهید، مرحومه فاطمه نادری درباره سلامت پیکر پسرش میگوید: «محمدرضا دو فرق در سرش داشت و همیشه به او میگفتم محمدرضا تو دو تا زن میگیری. تا او را دیدم گفتم قربانت بروم تو یک زن هم نگرفتی. آنجا فرق سرش کاملاً مشخص و دندانهای شکستهاش بهخوبی قابل مشاهده بود. فقط کبود بود. دندانهایش به این دلیل شکسته بود که به او میگویند به امام خمینی فحش بده و او هم نمیدهد و به صدام فحش میدهد. گفته بود میدانم شهید میشوم پس چرا به امام فحش بدهم که آنجا او را کتک میزنند و چند تا از دندانهایش میشکند. شکمش هم همانطور پاره بود. کفنش خونابه داشت.»
مراسم باشکوهی برایش برگزار شد و همرزمش حاج حسین کاجی پیکر شهید را در قبر گذاشت. حاج حسین بعدها به مادر شهید میگوید: «شما میدانید چرا بدن او سالم است؟» مادر شهید پاسخ میدهد: «از بس ایشان خوب و باخدا بود.» ولی حاج حسین حرفهای مادر شهید را اینگونه کامل میکند: «راز سالم ماندن ایشان در چهار چیز است: هیچ وقت نماز شب ایشان ترک نمیشد؛ مداومت بر غسل جمعه داشت؛ دائماً با وضو بود و اینکه هر وقت زیارت عاشورا خوانده میشد، ما با چفیههایمان اشکمان را پاک میکردیم ولی ایشان با دست اشکهایش را میگرفت و به بدنش میمالید و جالب اینکه جمعه وقتی برای ما آب میآوردند، ایشان آب را نمیخورد و آن را برای غسل نگه میداشت.»
منبع: روزنامه جوان
نظر شما