روایت نبرد خرمشهر؛ از اشغال تا آزادی
به گزارش نوید شاهد، خرمشهر اولین و بزرگترین بندر ایران و خاور میانه قبل از وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. خرمشهر درست در جایی قرار گرفته است که ایران بهپایان میرسد؛ انتهای مرز خاکی و آغاز خلیج فارس. اهمیت اقتصادی و موقعیت استراتژیکی این شهر و وجود ذخائر عظیم نفتی و داشتن دو رودخانه آب شیرین و دسترسی به خلیج فارس از طریق رودخانه اروندرود باعث شده است که همیشه این عروس جنوبی ایران مورد چشم داشت و حسادت دشمنان و استعمارگران قرار گیرد.
خرمشهر پس از 35 روز مقاومت، چهارم آبان 1359 سقوط کرد. 19 ماه دراشغال بود، پس از طی 24 روز جنگ سخت، روز سوم خرداد 1361 آزاد شد. نیمه شب سوم آبان سال 59 بود که نیروهای ارتش بعثی با سازماندهی و تجهیز لشکرهای مستقر در جبهه خرمشهر و همچنین فراخوانی نیروهای تازهنفس به این جبهه، هجومی وسیع و گسترده را به شهر آغاز کردند و پس از جنگی نابرابر، وارد خیابانهای خرمشهر شدند. رزمندگان و مردم شهر در اطراف پل خرمشهر که حالا به نام خونینشهر شناخته میشد، تلاش بسیاری کردند تا از پیشروی نیروهای صدام جلوگیری کنند، اما سرانجام در غروب چهارم آبان، غرب خرمشهر به دست دشمن افتاد و تراژدی تلخ خونینشهر رقم خورد.
دلایل سقوط خرمشهر
بههم ریختگی اوضاع سیاسی و بنیصدر بهعنوان رئیس قوه مجریه، عدمآشنایی و باورش به نیروهای سپاه و مردمی، عدمآمادگی نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی و از طرفی آمادگی و پیشبینی رژیم بعث عراق شاید عوامل عمدهای بود که به تصرف خرمشهر به دست نیروهای عراقی انجامید.
1- توان نظامی ایران برای دفاع از خرمشهر مناسب نبود
سقوط خرمشهر دلایل بسیاری دارد که به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن زمان، یعنی تقریباً شروع جنگ برمیگردد. عدم آمادگی کامل نیروهای مسلح که عمدتاً ارتش جمهوری اسلامی است، یکی از عوامل است. آن زمان سپاه هم در بُعد نظامیگری بهویژه مرزداری و جنگ، وظیفهای بهعهده نداشت و عمدتاً وقت نیروهایش صرف حفاظت داخلی یعنی مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب میشد و بعد هم حرکتهای تجزیهطلبی که در بعضی از شهرهای مرزی مثل کردستان یا مازندران و در برخی موارد ترکمنصحرا و سیستان و بلوچستان بود. یعنی توان نظامی نیروی سپاه که در آن زمان یک نیروی جوان و کمتجربه است و هنوز مجهز به سلاح و تجهیزات لازم و پیشرفته نشده صرف مبارزه با همین گروهکها و تجزیهطلبیها شده بود. در مجموع توان نظامی ایران برای دفاع از خرمشهر مناسب نبود.
2- به هم ریختگی اوضاع سیاسی
بنیصدر عهدهدار مسئولیت ریاست جمهوری بود. او با مسائل آشنایی نداشت و اطلاعات دقیقی در مسائل دفاعی و نظامی نداشت. عمدتاً سرنوشت کار را به دست مشاورانی داده بود که نه آدمهای کاردانی بودند، نه خیلی دلسوز بودند و نه به یک مقاومت مردمی و همهجانبه و ایستادگی مقابل دشمن اعتقاد داشتند. دشمن با توان بالا از اصل غافلگیری استفاده کرد و وارد خاک ما شد. محور اصلی خوزستان بود.
چند ماه قبل از 31 شهریور 59 و آغاز رسمی جنگ، عراق بهطور غیررسمی جنگ را آغاز کرده بود و در استانها و مناطق میانی یعنی در منطقه ایلام و کرمانشاه، درست در مناطقی که مقابل بغداد در مرز غربی خاک جمهوری اسلامی قرار دارد، در ارتفاعات و نقاط سرکوبی که احتمال میداد اگر جنگ شروع شود، ایران از آنجا بغداد را تهدید میکند، ایجاد آشوب کرده بود. فاصله بین بغداد تا مرزهای ایران حدود 130 کیلومتر است و در واقع عراق پیشدستی کرده و این مناطق را اشغال کرده بود و بعد جنگ را رسماً آغاز کرد، خصوصاً از جنوب برای تجزیه خوزستان آمد. با توان بالا و غافلگیری تا نزدیکی اهواز پیشروی کرد و طبیعی بود که در چنین شرایطی ما آمادگی مقابله نداشتیم.
3- تز بیفایده زمین بدهیم و زمان بگیریم
بعضیها آنموقع بهاصطلاح یک تزی را به بنیصدر داده بودند که ما میتوانیم به دشمن زمین بدهیم و زمان از آنها بگیریم به این معنا و مفهوم که ما الآن آمادگی مقابله نداریم و اشکالی ندارد که اجازه بدهیم نیروهای نظامی عراق در خاک ما گسترش پیدا کنند تا ما آمادگی لازم را به دست بیاوریم و بعد نیروها را با یک توان بالا منهدم کنیم. در تاریخ هم آمده که مثلاً اشکانیان هم، در جنگهایشان زمین میدادند و زمان میگرفتند. یک استدلال تاریخی برای بنیصدر پیدا کرده بودند و با استناد به این استدلال تاریخی ذهن او را مشغول کرده بودند. بنیصدر با نیروهای انقلابی مثل سپاه میانه خوبی نداشت. سپاه و نیروهای مردمی را هم باور نداشت.
4- خیانت بنیصدر در ارائه امکانات
نیروهای ارتش که همراه انقلاب بودند، آمادگی همکاری با سپاه را داشتند اما یک دستور صریحی از بنیصدر داشتند به عنوان فرمانده کل قوا که اجازه واگذاری سلاح و تجهیزات را از آنها میگرفت. البته به صورت پنهانی بعضی از فرماندهان ارتش تجهیزات و امکاناتی را در اختیار سپاه قرار میدادند. نیروهای عراقی حدوداً از مرز شلمچه وارد شدند، از کارون هم گذشتند و به سمت آبادان آمدند تا جاده آبادان و اهواز را هم گرفتند و در واقع یک حلقه محاصره برای آبادان و خرمشهر آماده کردند. نیروهای ما بهتعبیری 35 روز و بهتعبیر دیگر 45 روز در خرمشهر مقاومت کردند در حالی که هیچ مسیری برای کمکرسانی به آنها نبود و تجهیزات و امکانات هم همان تجهیزاتی بود که سپاه بهصورت انتظامی داشت.
سلاحهای سبک؛ یعنی اسلحههای ژ3 و امیک قدیمی بدون پشتوانه مهمات و بدون عقبهای که بهعنوان آتش توپخانهای، آنها را حمایت بکند داشتههای ما بود. متأسفانه فریاد فرماندهان سپاه و مردم در خرمشهر هم به جایی نرسید. نهایتاً در طول مدتی که از خرمشهر دفاع میکردند، پیغامهایی که برای درخواست کمک نیروهای زرهی، توپ و تانک و سلاحهای پیشرفته فرستاده بودند به جایی نرسید. بهطور مداوم فرماندهان میگفتند که یگانهای زرهی از فلان شهر مثلاً از قزوین یا همدان حرکت کرده و شما تحمل کنید ولی این امکانات تا روز سقوط خرمشهر فراهم نشد.
خرمشهر بیش از یک ماه و نیم مقاومت کرد و نهایتاً به تصرف نیروهای بعثی درآمد.در تاریخ هم ثبت است که نیرویی با آمادگی بالا و با لشکر و تیپ زرهی و مکانیزه با پشتوانه آتش هوایی بالا، برای تصرف یک شهر کوچک، مثل خرمشهر، 45 روز نبرد میکند. در حالی که مدافعان شهر تعداد بسیار محدود نیروهایی هستند که شاید نتوان به آنها نیروهای نظامی هم گفت، بلکه شبهنظامی با امکانات محدود بودند. در روزهای ابتدایی که عراق خرمشهر را محاصره کرد، بنیصدر و بعضی از فرماندهان گفتند بر اساس اصل نظامی شهر سقوط کرده است. یعنی شهر محاصره شده را سقوط کرده تلقی میکردند و میگفتند بهتر این است که نیروها عقبنشینی کنند و جان خود را نجات داده شهر را تسلیم کنند.
زمینه آزادی خرمشهر در استان خوزستان با عملیاتهای محدود از اسفند 1359 تا 27 شهریور1360 یعنی نیمه اول سال 1360 و از 5 مهر1360 که عملیات ثامنالائمه آغاز شد، با اجرای عملیات طریقالقدس در آذر ماه 1360 و عملیات فتحالمبین در آغاز سال 1361، زمینه آزادی خرمشهر فراهم شد. منطقهای به وسعت بیش از 11هزار کیلومترمربع در اشغال ارتش متجاوز بعث عراق بود. با اجرای این عملیات آزادسازی، 4 هزار کیلومتر مربع آزاد شد و مهمترین منطقه به وسعت 6 هزار کیلومتر مربع در اشغال ارتش بعث عراق ماند.
رهبر معظم انقلاب فرمودند: «همیشه حمله کردن سختتر از دفاع کردن است. اگر نیرویی بخواهد حمله کند، بر اساس روشهای نظامی، توان آن باید سه برابر نیرویی باشد که مورد حمله قرار میگیرد. ما باید سه برابر نیروهای عراقی توان و نیرو میداشتیم تا میتوانستیم حمله کنیم و خرمشهرِ خودمان را از دست آنها نجات دهیم. آن موقع نیروی ما اصلاً قابل مقایسه با آنها نبود؛ یک برابر، نیم برابر و یک سومِ برابر هم نبود. در این شرایط، امام گفتند خرمشهر باید آزاد شود. این به نظر من حقیقت عجیبی را در خودش دارد که باید روی آن فکر و تدقیق و مطالعه کرد؛ با گفتن و تشریح زبانی هم بهدست نمیآید. چقدر اعتماد به نفس، توکّل، عزم راسخ و جدّ در تصمیم و امید و خوشبینی به نیروهای پنهانی که ما آنها را کشف نکردیم، باید در آن دل بزرگ و نورانی به نور الهی و نور ایمانِ حقیقی متمرکز باشد تا آنطور قرص و محکم بگویند خرمشهر باید آزاد شود. امام نمیگفتند که حرفشان تحقّق پیدا نکند. انسان حرفی را که بداند زمین میافتد، به زبان نمیآورد؛ آن هم به این قرصی. میگفتند و میدانستند این حرف زمین نخواهد افتاد و زمین نیفتاد و تحقّق پیدا کرد و خرمشهر آزاد شد.»
بخشی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در 1382/3/3 در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت چهاردهمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره)
آزادسازی خرمشهر چگونه اتفاق افتاد؟
عملیات بیت المقدس یکی از بزرگترین و استراتژیکترین عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس است که طی چهار مرحله مختلف نهایتا منجر به آزادسازی خرمشهر شد. این عملیات از دهم اردیبهشت ماه سال 61 آغاز شد . لذت بخش ترین پیروزی هشت سال جنگ تحمیلی در این عملیات رقم خورد و شهیدان و سرداران مبارز این رزم به فاتحان خرمشهر مشهور شدند که با مقاومت خود توجه جهان را به نتیجه بزرگ این عملیات جلب کردند. و سرانجام بعد از 19 ماه اشغالگری در سوم خرداد ماه سال 61 خرمشهر آزاد شد.
در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند. در ساعت 2 بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر شد.
رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزاد سازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند. در پایان آن روز امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بام ها ندای الله اکبر سردادند.
چرا جنگ بعد از خرمشهر ادامه پیدا کرد؟
یکی از شبهاتی که با توجه به تحلیل نگاری غلط رسانههای خارجی و دامن زدن برخی معاندین در داخل همواره در افکار عمومی مطرح بوده است، ادامه جنگ بعد از بازپس گیری خرمشهر است.
1- هنوز مناطق اشغالشدهمان در دست دشمن بود
بعد از فتح خرمشهر هنوز خیلی از مناطق اشغالشدهمان در دست دشمن بود. ما هنوز مناطق اشغالشدهمان را پس نگرفته بودیم، فقط خرمشهر را پس گرفته بودیم. خیلی از شهرها مثل سومار، قصرشیرین، مهران، دهلران از شمالغرب در دست عراقیها بود. خرمشهر آزاد میشود. هنوز در خوزستان بخشی از خاک ما در دست عراقیها بود. ما بعد از فتح خرمشهر هنوز به مرزهای جمهوری اسلامی نرسیده بودیم. نقاطی هم در دست عراق بود که بسیار مهم بود. قبل از شروع رسمی جنگ، عراق نقاط مهم و استراتژیکی را گرفته بود. عراق میدانست اگر این ارتفاعات در دست ایران بماند بغداد در تهدید است. در آن زمان صدام گفته بود عراق بدون خرمشهر، حتی بدون بصره میتواند باشد اما بدون بغداد نمیتواند. به همین علت آن ارتفاعات را نگهداشت و بازپسگیری آنها بسیار دشوار بود.
2-تدبیر امام در تنبیه متجاوز
بینش امام بسیار وسیع بود. چیزهایی را درک میکردند که ما درک نمیکردیم. اینکه امام عنوان میکنند: «جنگ جنگ تا رفع فتنه»، در معنای عوامی آن ما زمانی میتوانیم خواستههای به حق خود را از دشمن مطالبه کنیم که همیشه دست بالاتری را در اختیار داشته باشیم. ما اگر بگوییم خواسته ما گرفتن مرزهایمان است که اصلاً برای این جنگی نیاز نبود. ما باید خواستهمان ساقط کردن رژیم بعث باشد تا آنها به این خواسته راضی شوند. ضمنا این شعار یک شعار اسلامی است چون خداوند گفته است باید بجنگیم تا رفع فتنه در برابر دشمنان. قضیه یک جنبه تاکتیکی هم داشت که ما یک خواسته بزرگتری را اعلام کرده بودیم تا دشمن به کمترش راضی شود. بنابراین در بحث خرمشهر اینکه آنها آمادگی داشتند که غرامت بدهند یا ما خاک خودمان را پس گرفته بودیم یا جنگ تمام بشود و صلح شود، نبود. برخیها بهنقل از عربستان گفته بودند غرامت میدهند اما هیچ سند معتبر و پیشنهاد رسمی قابل وثوقی برای این وجود ندارد که بعد از فتح خرمشهر غرامت میپردازند.
3- جلوگیری از جنگ 30 ساله
صدام وقتی در اوج نقطهضعف بود و در سختترین شرایط گفت: "آتشبس"؛ همه تحلیلگران عنوان میکنند که اگر ما آتشبس را از عراق پذیرفته بودیم، رژیم بعث عراق هنوز پابرجا بود و هنوز ما در آتشبس بودیم یعنی یک جنگ 30 ساله با عراق داشتیم.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم