اندوه شاعرانه
شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۳
آتش گرفته اند غزل های دفترم / با یاد آن کبوتر، در خون شناورم
نوید شاهد:
آتش گرفته اند غزل های دفترم
با یاد آن کبوتر، در خون شناورم
روشن تر از ستاره گذشت از فراز ما
آیینه ای که بود زمانی برابرم
می خوانم از دو چشم غریبش غرور را
در قاب ساکنی که نشسته برادرم
معصوم چون پرنده ی غمگین پرید ورفت
در یک شکوه سبز، از آغوش باورم
با یاد سرخ لاله همیشه شکفته باد
اندوه شاعرانه ی زخم تناورم
تا لحظه های رویش خورشید پر زدی
باید که بر سلوک تو ایمان بیاورم
شاعر: غلامرضا کرمی
آتش گرفته اند غزل های دفترم
با یاد آن کبوتر، در خون شناورم
روشن تر از ستاره گذشت از فراز ما
آیینه ای که بود زمانی برابرم
می خوانم از دو چشم غریبش غرور را
در قاب ساکنی که نشسته برادرم
معصوم چون پرنده ی غمگین پرید ورفت
در یک شکوه سبز، از آغوش باورم
با یاد سرخ لاله همیشه شکفته باد
اندوه شاعرانه ی زخم تناورم
تا لحظه های رویش خورشید پر زدی
باید که بر سلوک تو ایمان بیاورم
شاعر: غلامرضا کرمی
منبع: کتاب شعر با کاروانی از کبوتر
نظر شما