در تلاقی رمی شیطانها، حاجیان قطره قطره رود شدند
نفت از خواب آسمان بارید، یاسها شعله شعله دود شدند
مرتضی گرمِ رجم خیبر بود، شرطهها لشکر یهود شدند
دینِ «اهل کباب» کامل شد، سورهی نفت، باز نازل شد
بُتی از چاه کعبه را بلعید، مفتیان محو در سجود شدند
یک طرف: «هیکل ابوسفیان»، یک طرف هم بتِ «ملِک سلمان»
در تلاقی رمی شیطانها، حاجیان قطره قطره رود شدند
***
دوم مهر و شور رستاخیز، برگریزانِ روح در پاییز
پشت دیوار لشکر چنگیز، «بودها» یک به یک «نبود» شدند
تشنگانی که مانده در راهاند، پاسبانانِ ناقةاللهاند
راه بر نسل صالحان بستند، بعد از آن خنجر ثمود شدند
مسلخ شمر بود و حلق ذبیح، تیغ حَجّاجیان و خون مسیح
یک به یک وارثان ابراهیم، پایمالان قوم هود شدند
رشته در رشته تارِ زانوها، حلقه در حلقه پودِ بازوها
پیش چشمان خیل زالوها، فرشی از جنس تار و پود شدند
***
آتش افروخت بین رکن و مقام، انفجار دلارهای حرام
خیل پروانگان طائفِ شمع، در حرم، دسته دسته دود شدند
این طرف: صفحهی سفیدِ کفن، سرخ از جرثقیل بنلادن
آن طرف: بمبهای سهم یمن، باز آمادهی فرود شدند
آن طرف: نسل ضالّینِ صراط، کهنهوهّابیان آل لواط
این طرف: مُحرمانِ آب حیات، مَحرم واجبالوجود شدند
یک طرف: حافظان آیهی نفت، خادمان بلندپایهی نفت
یک طرف: مادران چشمبهراه، نوحه خوانان رود رود شدند
کربلا کربلا خروش و فغان، بولدوزر بولدوزر سُمِ اسبان
باغ در باغ سروهای جوان، زیرپا سخت چکمهسود شدند
آن زمان: ابن سعد و ابن زنا، آب بستند بر صف شهدا
این زمان: عارفان دشت منا، کشتهی زادهی سعود شدند
***
نفت از چشم آسمان بارید، گرد اندوه بر جهان بارید
حاجیان مثل نفت جوشیدند، در فشار زمین کبود شدند
***
راستی، وقت ماتم آمده است، باز ماه محرم آمده است
دوش بر دوش، زائران حسین، اینک آمادهی ورود شدند
شاعر: محمد مرادی