«شیخ فضل الله نوری» مجتهد نظام مشروطه/ شهیدِ عصر غیبت
نوید شاهد: شیخ فضل الله نوری (شهادت 1327 ق)، مجتهد و از رهبران مذهبی قیام تنباکو و نهضت مشروطه. شیخ فضل الله نوری به دلیل اعتقاد به انحراف فرهنگی مشروطه، پس از فتح تهران، به حکم دادگاهی به ریاست شیخ ابراهیم زنجانی اعدام شد.
شیخ فضل الله نوری، فرزند عباس فرزند میرزا علی بابا لاشکی کجوری مازندرانی مشهور به شیخ شهید و شیخ نوری، به روایتی در 2 ذیحجه 1258 ق (محسن امین، 8/ 407 ) و بنا بر روایتهای مستندتر در 2 ذیحجه 1259 ق در روستای لاشک از توابع کجور واقع در بخش مرکزی نوشهر در استان مازندران در خانواده ای نامدار و مشهور به علم، فقه، تقوا و دانش به دنیا آمد (حبیب آبادی، 5/ 1605 ، بامداد، 3/ 96 ؛ ادیب هروی، 136 - 137 ؛ تندرکیا، 220 ) جد مادری او آیت الله العظمی میرزا محم دتقی نوری ( 1201 - 1263 ق) یکی از دانشمندان برجسته و پیشوای مذهبی بود که مورد ستایش بزرگان قرار داشت (مدرس تبریزی، 3/ 391 ؛ آقا بزرگ، نقباء البشر، 544/2 ). تعدادی از افراد خاندان شیخ فضل الله از جمله عموی پدرش آیت الله مأ محمد کجوری، جد پدری اش میرزا علی بابا و نیز تنی از وابستگان وی همگی جزو علما و فقهای نامور آن ناحیه بودند)اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات، 446 - 447 ؛ حبیب آبادی، 5/ 1470 - 1471 ؛ آقا بزرگ، هدیة الرازی، 160 ، 168-167 ؛ انصاری، مرتضی، 260 ).
آیت الله حاج شیخ محم دحسین نوری معروف به محدث نوری ( 1254 - 1320 ق) فقیه و مؤلف سرشناس مستدرک وسائل الشیعة و استاد بسیاری از مشاهیر فقهای عصر خود، دایی و پدر همسر شیخ فضل الله و مشاور و مباشر خاص میرزا بزرگ شیرازی بود (مدرس تبریزی، 3/ 389 - 391 ؛ اعتما دالسلطنه، الاثر والآثار، 210-209/1 ). آیت الله آخوند مأ عباس نوری طبرسی مازندرانی پدر شیخ فضل الله نوری از افاضل علمای دینی و فقهای عصر خویش و از پیشوایان مورد اطمینان و اعتماد مردم شهر نور در مازندران بود و مورد ستایش برخی از بزرگان آن دوران قرار داشت (علامه امینی، 354 ، آقا بزرگ، الذریعة، 15 / 23 ).
شیخ فضل الله تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه ای در زادگاهش لاشک زیر نظر مأ اسماعیل معروف به ملاشیخی سپری کرد و سپس به حوزه علمیه بلده مرکز بخش نور (برای اطاع از این شهرک نک: بینایی، 69 ) رفت و اندکی بعد راهی تهران شد و در محضر پدرش که مقیم تهران و در یکی از مساجد ناحیه سنگلج پیشنماز بود و همچنین آیت الله شیخ حسین فاضل لنکرانی (جد آیت الله العظمی معروف) تلمذ کرد و به مدارج علمی والایی رسید تا حدی که در ذیقعده 1280 ق رساله فقهی دُرر التنظیم به رشته نظم در آورد (ابو الحسنی، 159 ).
پس از اقامت کوتاهی در تهران شیخ فضل الله طبق عرف و سنت آن روزگار در فاصله سا ل های 1281 – 1288 ق همراه با حاج میرزا حسین نوری دایی و پدر همسرش راهی نجف شد و در محضر علما و فقیهان بزرگ حوزه علمیه نجف امثال شیخ مهدوی آل کاش فالغطا (د 1289 ق)، شیخ راضیا آل خضر (د 1290 ق)، سیدمهدی قزوینی غروی حاوی (د 1300 ق)، میرزا حبیب اللّه رشتی (د 1312 ق)، میرزا حسن بزرگ شیرازی (د 1312 ق) و آخوند مأ فتحعلی سلطا نآبادی (د 1317 ق) به کسب علم و دانش پرداخت. هنگامی که مرجع بزرگ شیعیان آیت الله میرزای شیرازی در شعبان 1291 ق عازم نجف کوچ کرد و یکسال در سامرا رحل اقامت افکند، شیخ فضل الله نوری که ارادت و علاقه وافری به استادش میرزا حسن شیرازی داشت به همراه دایی و پدر همسرش محدث نوری و آخوند ملا فتح علی سلطان آبادی در 1292 ق راهی سامرا شد و 12 سال در این شهر اقامت افکند و از محضر استادش آیت الله حاج میرزا حبیب اللّه رشتی (اعتماد السلطنه، الاثر والآثار، 1/ 194 ؛ دولت آبادی، 1/ 79 ، بامداد، 5/ 448 ( و به ویژه آیت الله میرزا بزرگ شیرازی )اعتماد السلطنه، همان، 1/ 187 ؛ رکن زاده آدمیت، 4/ 324 ؛ سعادت نوری، رجال دورهٔ قاجار، ص 207 ) بهره جست و تقریرات درس وی را نگاشت و بعدها آنها را در تهران به چاپ رساند (حبیب آبادی، 5/ 1462 ؛ آقابزرگ، هدیة الرازی، 20 - 21 ). در سایه پشتکاری و استعداد سرشاری که داشت، شیخ فضل الله جزو برجسته ترین شاگردان میرزای شیرازی درآمد و آوازه علم و فضلش تمام منطقه را فرا گرفت (دولت آبادی، 1/ 135 ؛ خراسانی، 321 - 322 ). شیخ فضل الله بر علوم متداول حوزه های علوم دینی، یعنی فقه، اصول، رجال، کلام، حکمت و عرفان احاطه کامل یافت و با علوم مدرن چون تاریخ و جغرافیا آشنا بود و چنان در علوم و دانش توانا و با شهرت شد که علاوه بر دوستان حتی مخالفان سیاسی وی نیز مرتبه علمی او را انکار نکردند (اعتماد السلطنه، الاثر، 1/ 204 ؛ دولت آبادی، 1/ 135 ، رازی، 1/ 144 ؛ براون، 355 ؛ کسروی، 199 ).
شیخ پس از حدود 20 سال اقامت در عتبات عالیات در نجف و سامرا و فرا گرفتن علوم و دروس حوزه علمیه و نیل به درجه اجتهاد و نگارش چند رساله فقهی و اصولی از تعزیرات دروس اساتید برجسته خود و اخذ اجازه نقل روایت (سادات ناصری، جاهای مختلف) در اوایل سدهٔ چهاردهم هجری و بنا به گفته خود شیخ در 15 محرم 1303 ق وارد تهران شد و نماینده و مجری فرامین میرزا بزرگ شیرازی گردیده و نفوذ و مرجعیت تام پیدا کرد (بامداد، 3/ 96 - 106 ؛ ترکمان، 2/ 437 ). برخی بر این باورند اگر شیخ فضل الله که در نجف کمتر نظیری داشت، مدتی بیشتر در عتبات می ماند مرجعیت عامه را به دست می آورد (اعظام قدسی، 12/1 ، ناظ مالاسام، 1/ 266 ).
شیخ فضل الله نوری که در تهران مجتهد اعلم و باشکوه پایتخت شمرده می شد و بالاترین مقام روحانیت را حائز بود، منشاء خدمات علمی و فرهنگی گوناگونی شد که از آن جمله، می توان به تدریس علوم دینی مختلف چون فقه، اصول علم رجال و تربیت شاگردان بسیاری که بعضاً جزو مشاهیر بعدی بودند، امثال شیخ عبدالکریم حائری یزدی مؤسس حوزه علمیه قم، سیدمحمود مرعشی مرجع بزرگ تقلید، علامه محمد قزوینی دانشمندان نامور ایرانی و ده ها تن دیگر (آقا بزرگ تهرانی، نقباء البشر، 2/ 653 - 655 ، 1167 -1158/3 ؛ همو، میرزا شیرازی، 133 ) و تألیف و نگارش آثار علمی مختلف چون رساله فقهی قاعدة ضمان الید، صحیفه قائمیه یا مهدویه در ادعیه امام منتظر (عج)، رسالهٔ منظوم عربی درر التنظیم و امثال آنها (برای آثار وی نک: مدرس تبریزی، 6/ 264 ؛ آقا بزرگ، الذریعة، 15 / 23 ، حبیب آبادی، 5/ 1607 ، قزوینی، 880/5 ) و چاپ و نشر تقریرات، فتاوی، سئوالات فقهی و مکاتیب مذهبی و سیاسی میرزای شیرازی مثل رسالة فی المشق و مجموعه هایی از پاسخ میرزا به سؤالات فقهی (ترکمان، 21 ، 402 - 403 ؛ مشار، 4/ 862 ؛ انصاری، مهدی، 38 ) و تعریف و تقریظ کتب بزرگان امثال تبشیر اندر تبشیر اثر آیت الله میرزا عبدالرحیم الهی، شاخه طوبی و مستدرک الوسایل تصنیف محدث نوری و همچنین تصحیح و تجدید چاپ زاد المعاد، تحفة الزائر، اقبال مراة العقول، مصباح المجتهد، وسائل الشیعة اثر بزرگان چون علامه مجلسی، سیدابن طاووسی، کفعمی، حر عاملی و دیگران (نظام السلطنه، 226 ، 238 ؛ انصاری، مهدی، 39 ) و همچنین به اقامه مراسم دینی و ترویج معارف مذهبی، حلو فصل منازعات و درگیر یهای مردمی، ثبت و ازدواج و طاق و سایر امور شرعیه، اجرای حدود اسامی، توجه به مشکلات اجتماعی مردم در داخل و خارج ایران، توجه به توطئ ههای مختلف استعمارگران و اقدام به خنثی کردن آنها و امثال آنها پرداخت (ابوالحسنی، 308-306).
شیخ فضل الله نوری به دلیل ارتباط ویژ های که با رهبر نهضت تحریم تنباکو میرزای شیرازی و پیشکار او محدث نوری (دایی و پدر شیخ فضل اللّه) و نیز ارتباطی که با هسته مرکزی روحانیت داشت، نقش حساس و سرنوش تسازی در لغو قرارداد ننگین استعماری در 1309 ق/ 1892 میداشت. او به عنوان یکی از چهره های پیشتاز مجتهدان تهران و ایران که نفوذ اجتماعی و بینش سیاسی و مذهبی بالایی داشت در این جنبش سیاسی ضد استعماری فعالانه شرکت کرد و مردم را به مخالفت با امتیاز رژیم، خرید و فروش توتون و تنباکو، تشویق کرد و سهم به سزایی در خنثی ساختن تبلیغات مسموم حکومت و شرکت انگلیسی و همچنین در تبیی نفلسفه نهضت و تقویت و تثبیت ماهیت مذهبی-سیاسی ایفا کرد و نخستین مجتهد بزرگی بود که به منزل میرزای آشتیانی بلند پایه ترین مرجع تهرانی جهت اجرای حکم تحریم تنباکو وارد شد و با وی ه مصدا گردید (براون، 55 ؛ ناظم الاسلام، 1/ 12 ، 46 - 50 ؛ اعظام قدسی، 1/ 41 - 44 ؛ احتشا مالسلطنه، 573 ؛ نهاوندان، 152 ؛ کربلائی، 136 ، 130 ؛ کدی، 97 - 100 ؛ تیموری، 97-88 ، 196-195 ).
در 1319 ق شیخ فضل الله نوری از راه جبل که مکه را به عراق و عتبات پیوند میزد، به حج رفت و در این راه مورد هجوم و غارت دزدان قرار گرفت که در بازگشت و به هنگام ورود به نجف موضوع را با مرجع تقلید در میان نهاد و از آنها نوشته ای دال بر تحریم مسافرت از آن راه را گرفت و با مقدم های از خود، در تهران به چاپ رساند (خیابانی، 77؛ نوری، مقدمه رساله حرمت). شیخ فضل الله نوری برای محقق ساختن آرمان عدالت همراه جمعی از علمای تهران به شهر قم کوچ کرد. این مهاجرت در تاریخ مشروطه به هجرت کبری معروف شد و تأثیر بزرگی در متقاعد کردن مظفرالدین شاه در صادر کردن دستخط تأسیس مجلس شورای در 16 جمادی الثانی 1324 ق داشت (آدمیت، بامداد، 97/3 ، رائین، انجمن های، 79 ؛ سیاح، 557 ؛ سالور، 1800/3 ؛ ملکزاده، 2/ 366 ؛ آوری، 249 ؛ امیر خیزی، 457 ؛ کسروی، 106 ؛ رضوانی، 115 ؛ ناظم الاسام، 506/3 ). شیخ فضل الله نوری در مقابل تبلیغات برخی از مشروطه خواهان که خواستار حذف مظاهر اسلامی از مجلس بودند، مقاومت کرد و بر لزوم اسلامی بودن مجلس و مشروطه مشروعه تأکید کرد و همین امر دشمنی و رقابت شدیدی میان وی و مخالفانش که از دربار و سفارتخانه های خارجی بودند، به وجود آورد و منجر به تحصن شیخ فضل الله در جمادی الثانی 1325 ق در حرم عبدالعظیم حسنی گردید )نوری، لوایح، 30 ، 47 ؛ فتحی، 175 - 176 ، 185 ؛ کسروی، 378 ).
پس از پایان تحصن در حضرت عبد العظیم شیخ فضل الله مدتی در مدرسه مروی تهران متحصن شد که در این مدت عناصر افراطی از هیچگونه دشمنی نسبت به وی دریغ نکردند تا حدی که دسترسی به آب و غذا را برای او مشکل کردند ولی این فشارها تأثیری در تصمیم شیخ نگذاشت (سالور، 3/ 1885 ، 1887 ؛ عزیزالسلطان، 2/ 1091 ؛ اعظام قدسی، 1/ 168 ).
مخالفت شیخ فضل اللّه نوری با مشروطه فرماسونری و تأکید وی بر مشروعه بودن آن باعث شد تا مخالفانش و در رأس آنان عوامل سفارت انگلیس به اندیشه ترور وی افکند و لذا در شب 16 ذی الحجه 1326 کریم دواتگر جوان مزدور در هنگام بازگشت شیخ فضل اللّه از ضیافتی جلوی منزل عضد الملک به وی شلیک کرد. تیر به ران شیخ برخورد کرد و آسیب جدی به او نرساند. دواتگر دستگیر شد و بعدها مورد بخشش شیخ قرار گرفت و آزاد گردید (ترکمان، 1/ 17 ؛ نوایی، 88 - 89 ؛ تندرکیا، 310 - 319 ؛ ملکزاده، 5/ 1099 ).
سرداران فاتح تهران و عناصر استعماری انگلیس از سر سختی شیخ فضل الله نوری به ستوه آمدند و لذا تصمیم گرفتند او را پس از یک دادگاه فرمایشی به قتل رسانند. پس از موافقت سرداران فاتح تهران و مجاهدان چون سپهدار و سردار اسعد، یپرم خان که تنها دو روز بود، به ریاست کل شهربانی منصوب شده بود، حدود 80-70 نفر از مجاهدان مسلح تحت فرمان یپرم در 11 رجب 1327 ق به منزل شیخ فضل الله یورش بردند و او را در ساختمان شهربانی (نظمیه) در میدان توپخانه زندانی کردند. شیخ فضل الله پس از یک باز جویی صوری در حضور 6 نفر به ریاست شیخ ابراهیم زنجانی و با حضور یپرم خان به اعدام محکوم شد و عصر روز 13 رجب 1327 ق در حضور جمعی از مردم در میدان توپخانه به دار کشیده شد. پیکر او را پس از مدتی مخفیانه به قم برده و همان جا به خاک سپرده شد (برای اطلاع بیشتر نک: صفایی، 1/ 272 ، 305 ، 558 ، 473/2 ؛ رائین، یپرم خان، 130 ؛ دانشور علوی، 61 ؛ ملکزاده، 5/ 260 ؛ شوشتری، 6؛ شریف کاشانی، 2/ 376 ). تعدادی از شعرا همچون ادیب الممالک فراهانی و سیداحمد رضوی ادیب پیشاوری و میرزا محم دعلی اردوبادی و لطفعلی صد رالافاضل در سوگ شیخ فضل الله نوری که مردانه در برابر بیگانگان ایستاد و مرگ را بر رفتن زیر پرچم سفارت های خارجی ترجیح داد، اشعاری سرودند (برای نمونه نک: ادیب الممالک، 86 ، 112 ، 178 ، 254 ، 260 ).
مآخذ:
آدمیت، فریدون، فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت، تهران، 1340 ش؛ آقا بزرگ، الذریعة؛ همو، نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، به کوشش سیدعبدالعزیز طباطبایی، مشهد، 1404 ق؛ همو، هدیة الرازی الی الامام المجدد الشیرازی، تهران، 1403 ق؛ آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران از تأسیس تا انقراض سلسله قاجاریه، ترجمه محمد رفیعی، مهرآبادی، تهران، 1363 ش؛ ابوالحسنی، علی، پایداری تا پای دار، تهران، 1368 ش؛ احتشا مالسلطنه، خاطرات، به کوشش سیدمحمد مهدوی موسوی، تهران، 1367 ش؛ ادیب هروی، محم دحسین، تاریخ پیدایش مشروطیت در ایران، مشهد، 1361 ش؛ اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، الاثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ همو، روزنامه خاطرات اعتما دالسلطنه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1356 ش؛ اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، تهران، 1319 ش؛ امیر خیزی، اسماعیل، قیام آذربایجان و ستارخان، تهران، 1356 ش؛ انصاری، مرتضی، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری قدسی سره، تهران، 1369 ش؛ انصاری، مهدی، شیخ فضل الله نوری ومشروطیت، تهران، 1376 ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، 1347 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ انقاب ایران، ترجمه احمد پژوه، تهران، 1338 ش؛ بینایی، قوا مالدین، «آبادی های تاریخی از یاد رفته نور ،» گلچرخ، تهران، تیر مرداد، 1373 ش؛ ترکمان، محمد، رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ فضل اللّه، تهران، 1362 ش؛ تندرکیا، شم سالدین، نهیب جنبش ادبی، تهران، 1335 ش؛ تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، تهران، 1328 ش؛ حبیب آبادی، محمد علی، مکارم الآثار در احوال رجال در قرن 13 و 14 هجری، اصفهان، 1396 ق / 1355 ش؛ خراسانی، محمد هاشم، منتخب التواریخ، تهران، 1337 ش؛ خیابانی، غلامعلی واعظ، علماء معاصرین، تهران، 1366 ش؛ دانشور علوی، نوراللّه، تاریخ مشروطه ایران و جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری، به کوشش حسین سعادت نوری، تهران، 1335 ش؛ دولت آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، 1361 ش؛ رازی، محمد شریف، گنجینه دانشمندان، تهران، 1352 ش؛ رائین، اسماعیل، انجمن های سری در انقلاب مشروطیت، تهران، 1355 ش؛ همو، یپرم خان سردار، تهران، 1355 ش؛ رضوانی، محمد اسماعیل، انقلاب مشروطیت ایران، تهران، 1352 ش؛ رکن زاده آدمیت، محمد حسین، دانشمندان و سخن سرایان فارس، کتابفروشی اسلامیه، تهران، بی تا؛ سادات ناصری، حسن، سرآمد فرهنگ و تاریخ ایران در دورهٔ اسلامی، تهران، 1353 ش؛ سعادت نوری، حسین، رجال دورهٔ قاجار، تهران، 1364 ش؛ سیاح محلاتی، محمدعلی، خاطرات حاج سیاح یا دورهٔ خوف و وحشت، به کوشش حمید سیاح، تهران، 1346 ش؛ شوشتری محمد علی، «چرا شیخ فضل الله به دار آویخته شد »، اطلاعات، 22 دی 1327 ش؛ صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، تهران، 1362 ش؛ علامه امینی، عبد الحسین، شهداء الفضیلة، قم، 1352 ش / 1393 ق؛ عزیزالسلطان، غلامعلی، روزنامه خاطرات عزیزالسلطان، به کوشش محسن میرزایی، تهران، 1376 ش؛ سالور، قهرمان میرزا، روزنامه خاطرات عین السلطنه، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، 1377 ش؛ ادیب الممالک فراهانی، محمد صادق، دیوان کامل ادیب الممالک، تصحیح وحید دستگردی، تهران، 1312 ش؛ فتحی، نصرت اللّه، زندگینامه شهید نیکنام ثقه الاسام تبریزی و بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، تهران، 1353 ش؛ قزوینی، محمد، یادداشت های قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ شریف کاشانی، محمد مهدی، واقعات اتفاقیه در روزگار، به کوشش منصوره اتحادیه، تهران، 1362 ش؛ کدی، نیکی، تحریم تنباکو در ایران، ترجمه شاهرخ قائم مقامی، تهران، 1356 ش؛ کربلائی، حسن، تاریخ دخانیه یا تاریخ وقایع تحریم تنباکو، به کوشش رسول جعفریان، قم، 1377 ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، 1357 ش؛ نظام السلطنه مافی، خاطرات و اسناد حسینقلی خان نظام السلطنه مافی، به کوشش معصومه نظام مافی و منصوره اتحادیه، تهران، 1361 ش؛ محسن امین، اعیان الشیعة، به کوشش حسن الامین، بیروت، 1403 ق/ 1983 م؛ مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الأدب فی تراجم المعروفین بالکینة او اللقب، تهران، 1369 ش؛ مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1341 ش؛ ملکزاده، مهدی، انقاب مشروطیت ایران، تهران، 1363 ش؛ ناظم الاسام، کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، 1366 ش؛ نوری، شیخ فضل اللّه، لوایح، به کوشش هما رضوانی، تهران، 1362 ش؛ همو، رساله تحریم سفر حاجیان به ملکه از طریق جبل، تهران، 1320 ق؛ نهاوندیان، محمد، پیکار پیروز تنباکو، تهران، بی تا.
در این زمینه بخوانید:
شهدای عصر غیبت (6)/«سید جمال الدین اسدآبادی» از مبارزان علیه استعمار و از پیشگامان تجددخواهی دینی