ادبیات انقلاب باید مروج مفاهیم انقلاب باشد
در ابتدای این نشست رفیع افتخار اظهار داشت: به نظر میرسد باید تعریف دقیقتری از داستان انقلاب ارائه دهیم که میتواند یک تعریف عام و درونی و یا یک تعریف بیرونی باشد ولی واضح است که منظور ما انقلاب به معنای عام نیست،یعنی انقلاب اسلامی، همان مبارزات، چالشها و درگیریهایی که از زمانی آغاز شد و به انقلاب 22 بهمن منتهی شد.
او افزود: زمانی که میخواهیم به مفهوم انقلاب برسیم، باید در این حوزه ادبی قید انقلاب اسلامی را مطرح کنیم تا بار ایدئولوژیک را در این تعریف داشته باشیم. داستان انقلاب یعنی در چارچوب معین، مفاهیم ادبی را مطرح کنیم، اگر به این چارچوب رسیدیم داستانهای ما آرمانی خواهد بود و اگر به تعریف مشترک رسیدیم، در داستانها شخصیت خاکستری نخواهیم داشت.
افتخار با بیان اینکه همچنان در تعریف داستان انقلاب تشکیک وجود دارد خاطرنشان کرد: این تعریف باید شامل بازه زمانی باشد که از سالهای 42 آغاز شد و در بهمن 57 پایان پذیرفت یعنی داستانها باید با 22 بهمن تمام شود.
افتخار تصریح کرد: من معتقدم سرتیتر کار باید انقلاب اسلامی باشد و سایر موضوعات زیر این ژانر قرار گیرند، چون انقلاب اسلامی در کشور رخ داده و آنچه بر این حوزه مینویسیم باید مرتبط با آن باشد، اما در این بخش به مفهوم پیروزی انقلاب میپردازیم، اما پیش از آن باید بدانیم که انواع و اقسام اندیشهها را داشتهایم.
او به همسایه های احمد محمود اشاره کرد و گفت: بحث این جلسه کودک و نوجوان است، اما اگر قرار است اثری ادبی برای این گروه سنی طرح کنیم، منظور این نیست که سایر اندیشهها را حذف کنیم، اما برای خلق یک اثر برای نوجوانان نهایت کار باید اثری مرتبط با انقلاب باشد.
افتخار با بیان اینکه در داستان انقلاب به داستانهای سیاسی و تاریخی آثارمان پهلو میزنند، گفت: باید بدانیم تمام نظرات و ایدهها در این محدوده قرار میگیرند ولی پوسته کار ما برای گروه سنی کودک و نوجوان داستانهایی در حوزه انقلاب اسلامی است، ما باید مشخص کنیم که میخواهیم درباره چه انقلابی بنویسیم، از سال 42 تا 57 نمیتوانیم اندیشههای مختلفی را حذف کنیم، بنابراین باید با رویکرد سیاسی و تاریخی آثار را بنویسیم.
او افزود: باید بدانیم برای چه به سراغ داستان انقلاب میرویم، منظور ما از بیان این مسئله، انقلاب اسلامی است، بنابراین باید از قید «داستان انقلاب اسلامی» استفاده کنیم، هر چند ممکن است در مورد کودتا داستان بنویسیم، اما سرتیتر ما داستان انقلاب اسلامی است، بازهای که تا 22 بهمن صورت گرفته است، ولی باید بگویم هنوز ما بعد از چهل سال نتوانستهایم تعریف جامعی داشته باشیم و هر چه نوشته میشود، نباید از داستان انقلاب مجزا باشد.
افتخار در بخش دیگری از سخنان خود گفت: باید برای تعریف داستان انقلاب جلسات متعددی برگزار شود زیرا اگر از صد نویسنده و پژوهشگر این سؤال را بپرسید تعاریف متعددی مطرح خواهند کرد و درنهایت میتوان خروجیها را بررسی نمود.
این نویسنده به آسیبها اشاره کرد و گفت: بیش از 90 درصد نوجوانان ما به ژانر فانتزی و ترسناک اقبال دارند خصوصا دختران، در این میان 3 درصد به آثار مذهبی، 5 درصد به طنز و 2 درصد به آثار متفرقه اقبال نشان میدهند.
او در مورد نوشتن و تألیف آثار در حوزه انقلاب و دفاع مقدس به نویسندگان توصیه کرد: اگر میخواهند در این دو حوزه بنویسند به نیازهای کودک و نوجوان توجه کنند زیرا اگر آثار این دو حوزه جذاب نباشد، کودکان به سمت آن نمیروند.
محسن هجری درادامه این نشست به تعریف داستان انقلاب پرداخت و خاطرنشان کرد: من تصور میکنم پیش از ورود باید به این نکته اشاره کنم که طبقهبندی و مفاهیم پس از یک رخداد عینی شکل می گیرد، یعنی اتفاقات باید رقم بخورند و طبقه بندی صورت گیرد.
او درباره طبقهبندی در حوزه ادبیات گفت: ادبیات پایداری، انقلاب، تاریخی، سیاسی و... مفاهیم و طبقهبندیهایی است که پس از اینکه رمانها و آثار شکل گرفت، دستهبندی صورت گرفت و از آن پس هر یک ذیل یک مفهوم قرار گرفتند، زیرا ابتدا به ساکن چیزی به عنوان ادبیات انقلاب و سیاسی وجود نداشت، ابتدا نویسنده ایدههای خود را در متن دخالت میدهد و بعد، منِ پژوهشگر در بررسی آن گروهبندیهایی را انجام میدهم هر چند که ممکن است نویسنده توصیف یک رخداد را مطرح کرده باشد. او از زاویه دید خود نوشته و ما از زاویه دید خود بررسی می کنیم.
هجری افزود: ما پس از انقلاب اسلامی، یک نگاه رسمی داشتیم که یک چارچوب ایدئولوژیک را تعریف کرد که میتوانیم آن را به رویکرد آئین نامهای تشبیه کنیم. وقتی از بنده به عنوان نویسنده دعوت میکنند در حوزه جنگ رمان بنویسیم، در واقع برای بنده چهارچوب مشخص کردهاند، این همان موضوعی بود که باعث شد خلاقیت ادبی را مهار کنیم،منِ نویسنده اگر قرار باشد در چارچوب آئیننامهها بنویسیم، این آئین نامه مرا محدود می کند، آن هم در جایی که قرار است نگاه خاص خودم را بروز دهماین آئیننامه مد ام به من تذکر می دهد.
این نویسنده گفت: وقتی من به عنوان نویسنده به توصیف جنگ میپردازم، ناشر میگوید این نگاه شما با نگاه رسمی مطابقت ندارد، بنابراین باید این دو از یکدیگر متمایز شوند، وقتی میپرسند تعریف از داستان انقلاب چیست، در پاسخ باید گفت از دهه 20 تا 15 خر داد 42 و انقلاب 57 در متنها و در مقاطع مختلف روایتهایی صورت میگیرد، اما در همان روزها زمانی که نویسندهها دست به قلم شدند، در ذهنشان این نبود که قرار است در چارچوب چه آئیننامهای بنویسند، اما پس از انقلاب روش به گویش رسمی تغییر کرد.
به گفته وی، داستان انقلاب داستانی است که در خدمت اهداف انقلاب باشد، یا میتواند آن را محدود کند و بگوید در خدمت اهداف انقلاب اسلامی باشد، یعنی در چارچوبهایی که نویسنده را مقید به تألیف میکند، البته به نظر من به تعریف جامعی نخواهیم رسید، زیرا من ادبیات انقلاب را پدیده سیار میدانم.
هجری به تعریف دیگری از این نوع ادبیات پرداخت و تصریح کرد: ادبیاتی که در خدمت اهداف انقلاب است و یا مروج مفاهیم آن باشد میتواند تعریف دوم از آن باشد، ادبیات از دید من یک پدیده سیار است، حتی در نویسندههای منتقد هم دیدهایم که متون با یکدیگر زاویههایی دارند، بنابراین اگر قرار باشد معیار مشخص کنند، ادبیات انقلاب ادبیاتی است که مضمونش انقلاب اسلامی است.
وی درادامه سخنان خود با بیان اینکه ادبیات انقلابی اساسا مفهومش از انقلاب روسیه برخاست، گفت: ژانر ادبیات انقلابی زائیده انقلاب روسیه است و مفهومی نیست که ما پس از انقلاب با آن مواجه شده باشیم.
هجری در ادامه این نشست در باره آسیب شناسی ادبیات کودک و نوجوان افزود: تصور میکنم قبل از اینکه وارد بحث داستان رمان انقلابی ادبیات پایداری و دفاع مقدس شویم، نیازمند مفهوم ادبیات هستیم، اینکه چه متنی را ادبی، اخلاقی یا آموزشی از یکدیگر متمایز میکند. من وقتی به ادبیات مینگرم، ادبیات به ماهوی ادبیات یعنی با روایت مستقیم سر و کار نداریم و وادی ما کنایه، تشبیه و استعاره است، زمانی به ادبیات پناه میبرم که نمیخواهم به روایت مستقیم دسترسی داشته باشم.
او افزود: ادبیات جهانی است که هر مضمونی وارد آن شود باید به آن رنگ دربیاید، مضامین دینی، سیاسی و اجتماعی وقتی وارد فضای ادبیات میشوند، به محض ورود باید آداب آن را رعایت کنند.
هجری با بیان اینکه رویکردهای ادبیات انقلاب اول اخلاقی و بعد ابزاری و درنهایت هنری بود، گفت: رویکرد اخلاقی مربوط به ماقبل مدرن است، رویکرد پس از انقلاب که از مشروطه باب شد، ادبیات کودک و نوجوان را ابزاری برای تلطیف فضای آموزشی درنظر گرفت یعنی هدف آموزش بود و ادبیات ابزار آموزشی آن شد، اما در رویکرد سوم یعنی پس از انقلاب، هنر به میان آمد که به منظور لذت مخاطب ایجاد شد.
وی ضمن انتقاد از برخی آثار و اینکه چرا مخاطب کودک برخی آثار را پس میزند، گفت: در برخی آثار مخاطب میگوید آنچه به من از اثر ارائه میشود، از آن جنس ادبیات نیست که مملو از خیال و رمزآلود باشد و گویی به من یک الگو و سرمشق تحمیل میکند که موجب کماقبال شدن این آثار میشود.
هجری ضمن اشاره به طی چهار دهه گذشته ما به ماهیت ادبیات نزدیکتر شدیم، گفت: زمانی که از آموزش فاصله گرفتیم و به جهان ادبیات نزدیکتر شدیم و نویسندگان ما ادبیات و ادبیت را در نظر گرفتند، مخاطب جذب شد، در غیر این صورت ما مخاطب خود را از دست دادیم.
محمد حنیف در ادامه با بیان اینکه انقلاب ما اسلامی است ولی برای به بار نشستن آن افراد بسیاری در حوزه ادبیات کار کردند مثل بزرگ علوی و یا احمد محمود که دراین حوزه قرار می گیرند وآثاری که در ارتباط با انقلاب اسلامی نوشته شده را نمیتوان از آثار انقلاب جدا کرد.
حنیف با بیان اینکه بسیاری از نویسندگان از مرداد سال 32 نوشته و آن را در انقلاب برجسته میدانند و یا برخی 15 خرداد را مورد توجه قرار دادند، گفت: ما نیازمند آنیم که بگوییم داستان انقلاب مثلا به لحاظ تاریخی به این برهه بیشتر توجه داشته یا به روحانیت به عنوان عنصر رهبری توجه خاص داشته باشد، به نقش مسجد و بازار نگاه خاص داشته باشیم.