اعلامیه ای که منجر به شهادت آیت الله سعیدی شد
در این اعلامیه از هجوم سرمایه داران یهودی آمریکایی به ایران برای تشکیل کنسرسیومی خاص برای در اختیار گرفتن همه منابع طبیعی و ثروت ملی و اقتصاد در بازار ایران به دستور مستقیم شاه به شدت انتقاد شده بود.
علی رغم اظهارات فرزند آیت الله سعیدی مبنی بر این که این اعلامیه در قم به چاپ رسیده است، ساواک آیت الله سعیدی را را نگارنده اعلامیه دانسته و در تاریخ 13/3/1349 ایشان را دستگیر و در بیستم و خرداد ماه 1349 در زندان به شهادت رساند.
در آستانه سالروز شهادت آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی، متن این اعلامیه که توسط حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خسروشاهی در اختیار «شاهد یاران» قرار گرفته است را در «نوید شاهد» بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
لن یجعل الله الکافرین علی المومنین سبیلا
ملت مسلمان ایران!
در این لحظه حساس خطر بزرگی متوجه ایران شده و ابرهای تیره ای که طوفان های مصیبت بار و سیل های خانمان براندازی را به دنبال دارد، حیات اقتصادی و سیاسی ما را تهدید می نماید؛ جامعه روحانیت برحسب وظیفه الهی حفاظت از اسلام و منافع ملت و دفاع از استقلال سیاسی و اقتصادی کشور، ناچار است ضربه های مهلکی را که عنقریب بر استقلال اقتصادی ایران وارد می شود، فاش نموده، پیش از این که شما ملت ایران مواجه با سلطه مستقیم استعمار اقتصادی شوید، به شما هشدار دهد تا برای جلوگیری از خطر چاره ای اندیشید. جامعه روحانیت در جریانات مشابه، همیشه قبل از وقوع خطر وظیفه خود می دانسته که به مردم اعلام خطر نماید.
در قضیه ننگین کاپیتولاسیون، یگانه مرجع لایق، حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی هشدار داد، مرجعی که در تمام مراحل زندگی جز دفاع از اسلام و استقلال کشورهای اسلامی و مصالح و منافع مسلمین غمی نداشت. او بود که در آن روز از خیانت حکومت شاه ایران پرده برداشت و تصویب مصونیت مستشاران نظامی آمریکا را به سمع مردم رسانید. امروز هم خطری بزرگتر از کاپیتولاسیون، جامعه ما را تهدید می کند، خطری که در آن، همه چیز ملت ایران در طبق اخلاص نهاده، تقدیم کارتل ها و تراست های آمریکایی و یهودی می شود. جامعه روحانیت وظیفه خود می داند که به شما ملت ایران هشدار دهد. در این هفته جرائد از اسرار مسافرت های مکرر شاه به آمریکا پرده برداشتند و روشن نمودند که در این دو سال اخیر چه معاملاتی در پشت پرده، بین حکومت شاه و امپریالیست های آمریکایی به وقوع پیوسته است. معلوم شد شاه در سفر اخیر خود به آمریکا، ایران را محل امن و محیط آرامش معرفی و سرمایه داران یهودی آمریکا را به تشویق به سرمایه گذاری در ایران نموده است. این اقدام به چه منظور بوده است؟ آشکار گشت که شاه پس از تحمیل کاپیتولاسیون ننگین بر مردم ایران، بنا دارد کشاورزی ایران، صنایع، بهره برداری از معادن، استفاده از منابع جنگلی، جلب سیاحان و شبکه های توزیع کالا و ایجاد فروشگاه های سوپرمارکت های بزرگ، همه و همه را در انحصار سرمایه داران آمریکایی قرار دهد. کنسرسیوم نفتی غارتگر آمریکایی و انگلیسی کم بود که این بار در نظر گرفته کنسرسیومی جدید را بر ملت ایران تحمیل نماید که تمام منابع حیاتی کشور را در انحصار درآورد. این بار نه تنها کشاورزی و معادن و رشته های وسیع صنعتی و توریستی در انحصار غارتگران یهودی آمریکا قرار می گیرد، بلکه توزیع مواد غذایی و غیره نیز، در انحصار آنها در می آید. فردا اگر یک کیلو برنج یا دو متر پارچه خواسته باشید، باید به فروشگاه ها و سوپرمارکت های راکفلر و یا اسکرانتون و ... مراجعه نمایید.
روزنامه های مزدور ایران این مرحله از استعمار ایران را با خط درشتی در صفحه اول جرائد منعکس نموده و برحسب خصلت مزدوری خویش، آن را موهبتی آسمانی به مردم معرفی نمودند.
روزنامه کیهان در شماره 8029 مورخ 7/2/49 می نویسد: «ایران در آستانه عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی است. سی و پنج نفر از روسای کل بزرگ ترین شرکت های معروف آمریکا، در اواخر اردیبهشت به ایران می آیند. سرمایه گذاران آمریکایی می خواهند در رشته های کشت و صنعت، بهره برداری از معادن، جلب سیاحان، استفاده از منابع جنگلی، ایجاد شبکه های توزیع کالا، به میزان وسیعی سرمایه گذاری کنند. اعضای این گروه از سی و پنج تن از مشهورترین و بانفوترین سرمایه داران و روسای کل شرکت های تولیدی و صنعتی و بانک های مهم آمریکا هستند. در روزهای 29 و 30 اردیبهشت سال جاری، کنفرانس بزرگ و مهمی را در تهران تشکیل خواهند داد. این اولین اجتماع مهم در نوع خود خواهد بود که برای نخستین بار در خارج از آمریکا، طی سال های اخیر برای سرمایه گذاری تشکیل می شود. این سی و پنج نفر با نام «کمیته سرمایه گذاران آمریکایی» به تهران می آیند. یک مقام برجسته اقتصادی کشور (یعنی آقای هوشنگ انصاری وزیر اقتصادی و عضو سازمان جاسوسی سیا آمریکا) اعلام داشت که کمیته مزبور در حدود دو سال و نیم قبل (یعنی درست در آن وقتی که ایشان سفیر کبیر ایران در آمریکا بودند و پس از تعلیمات مخصوص برای تصدی وزارت اقتصاد به ایران فرستاده شدند)، در آمریکا تشکیل شد. در این کمیته سرمایه داران و شخصیت های مشهوری مانند دیوید راکفلر، دیوید لیلیانتال (یهودی) طراح پروژه سد دز و اسکرانتون سرمایه دار مشهور آمریکایی عضویت دارند. سایر اعضای کمیته همگی از روسای کل کمپانی ها و موسسات و بانک های مهم آمریکا هستند.»
و باز کیهان در شماره 8030 مورخ 8/2/49 می نویسد: «این عده با تشکیل کنرسیومی در حدود یک هزار میلیون دلار در طرح های عمرانی ایران سرمایه گذاری می کنند. مقدمات ایجاد این کنسرسیوم و نیز تشکلیل این کنفرانس بزرگ در ایران، در مسافرت شاههنشاه به ایالت متحده آمریکا فراهم شد. مساله ایجاد شبکه بزرگ تولید کالاها با تاسیس فروشگاه های بزرگ، از مدت ها قبل موردنظر دولت و وزارت اقتصاد بوده است.»
و نیز کیهان در شماره 8032 مورخ 10/2/49 می نویسد: «هدف اساسی، احداث واحدهایی است که دست کم احتیاجات منطقه خاورمیانه و آسیای غربی را تامین کند. به عبارت دیگر ایران به صورت پایگاهی در می آید که برای بیش از ده کشور از شرق آفریقا تا جنوب هند، جنس تولید خواهد کرد. این چنین واحدهایی طبعا می توانند نیازهای داخلی ایران را نیز با نرخ ارزان تامین کنند.»
روزنامه اطلاعات در شماره 13179 مورخ 10/2/49 در سرمقاله خود راجع به این موضوع چنین می نویسد: «این کنفرانس مسبوق به مذاکراتی است که حدود هفت ماه پیش در جریان بازدید اخیر شاهنشاه از ایالات متحده انجام گرفت و سرمایه داران آمریکایی که به تهران می آیند و در بین آنها مردان مشهوری مثل راکفلر، لیلیانتال، جورج بوتس و ... به چشم می خورند، از آن دسته شخصیت های عصر ماشین هستند که هر لحظه از وقتشان ده هزار دلار قیمت دارد و به همین جهت درست مثل ساعت زندگی می کنند. حال باید دید، 35 تن از این غول های بنام دنیای صنعت و سرمایه، برای چه کار و به چه منظور در تهران اجتماع می کنند؟ سابقه امر حکایت دارد که طبق اوامر شاهنشاه! دو سال و نیم قبل، سفیر ایران در آمریکا (وزیرکنونی اقتصاد) ماموریت یافت برای تشویق سرمایه گذاران آمریکایی به سرمایه گذاری در ایران اهتمام کند و بر اثر این همکاری، کمیته دیگری که در تهران تشکیل شده بود، مقدمات برگزاری کنفرانس تهران را آماده ساخت که قرار است پیرامون سرمایه گذاری در شش رشته کشت، صنعت، بهره برداری از معادن، جلب سیاحان، استفاده از منابع جنگلی، ایجاد شبکه توزیع در سراسر کشور و رشته های معینی از صنعت پتروشیمی مطالعه کنند و تصمیم بگیرند».
همزمان با نقشه کشی این طرح های خائنانه در می یابیم که شاه مزدور، سخنان دروغین و عوامفریبانه خود را تغییر داده و بر خلاف حرف های پیشین خود گرایش پیدا می کند. شاهی که در سابق، از اقتصاد مستقل ملی و حمایت از بخش خصوصی دم می زد، ناگهان گفته های سابق خود را تغییر داده با لحنی عوامفریبانه خطاب به اعضای کنفرانس ملی کار می گوید: «حمایت ما از سرمایه داخلی تا حدی است که به ضرر مصرف کننده ایرانی تمام نشود. فکر نکنید که ما به هر قیمتی که هست صنایع داخلی را حفظ می کنیم، ولو این که به سه برابر قیمت به مصرف کننده داخلی اجحاف کنید. (کیهان شماره 8030 مورخ 8/2/49)
شاه به بهانه این که سرمایه گذاران ایرانی اجحاف می کنند و فرآورده های خود را گران به فروش می رسانند، می خواهد سرمایه گذاران خارجی را که قطعا برای رضای خدا و منافع ملت به سرمایه گذاری اقدام نمی کنند و به گفته روزنامه اطلاعات هر لحظه از وقتشان ده هزار دلار قیمت دارد، بر تمام منابع طبیعی و حیاتی ایران مسلط نماید و با فلج کردن اقتصاد داخلی، اقتصاد خارجی را جانشین آن کند. شاه با برخورداری از حکومتی پلیسی، خود را در برابر سرمایه گذاران داخلی، ضعیف نشان می دهد و به بهانه این که قوه تعدیل قیمت ها را ندارد، می خواهد غول های سرمایه ای آمریکا را بر ایران مسلط نماید. آیا حکومت شاه واقعا نمی تواند چند نفر سرمایه دار داخلی را در برابر آنها بتراشد؟ این فلسفه شاه اگر صحیح است، ما از شاه سئوال می کنیم شما که امروز جلوی گرانفروشان داخلی را که در چنگالتان اسیرند نمی توانید بگیرید، فردا چگونه جلوی سرمایه داران آمریکایی را که در داخل ایران به حمایت مستشاران نظامی آمریکا و در خارج به دولت آمریکا متکی هستند، توانید گرفت؟ ولی پرواضع است که فلسفه اجحاف، ماسک عوامفریبانه ای است که شاه بر چهره می زند تا اقتصاد استعماری امپریالیستی آمریکا را در ایران به نحو اساسی پایه ریزی کند. استعمارگران وقتی که می خواهند کشوری را تیول خود قرار دهند، به اسم عمران و آبادی وارد کشور می شوند و وقتی خواستند اقتصاد کشوری را قبضه نمایند، نخست به اسم تولید انبوه و ارزانی اجناس دخالت می کنند و سپس همچون سرطان ریشه می دوانند و تا سرحد قدرت و امکانات خود، خون مردم را می مکند.
ملت ایران!
جامعه روحانیت در این لحظات حساس برحسب وظیفه اسلامی، شما را به این خطر بزرگ توجه می دهد و عواقب وخیم و شوم این دسیسه تازه شاه را به شما گوشزد می نماید، باشد که به پا خیزید و جلوی خطر را بگیرید. شاه می خواهد اقتصاد، یعنی شریان حیاتی کشور را در اختیار غولان سرمایه دار آمریکا قرار دهد تا آخرین رمقی را که برای مردم باقی مانده از آنان بگیرند. شاه می خواهد تمام منابع طبیعی و غذای ایران را در قبضه یهودیان آمریکایی درآورد تا آنان همچنان که سیاست ایران را اداره می کنند، اقتصاد ایران را هم اداره کنند. تاکنون کنسرسیوم نفت، طلای سیاه ایران را به یغما می برد، از این پس کنسرسیوم اقتصادی سرمایه داران آمریکایی، منابع طبیعی ما را نیز غارت می کند. شاه نه تنها می خواهد اقتصاد استعماری آمریکا را بر ایران تحمیل کند، بلکه قصد دارد ایران را به صورت پایگاهی آمریکایی درآورد که اقتصاد تمام خاورمیانه و آفریقا و آسیای غربی را قبضه کند. امروز کنسرسیوم آمریکایی در خاورمیانه و آفریقا و آسیای غربی همان نقشی را بازی می کند که کمپانی هند شرقی انگلیس در هندوستان بازی می کند.
ملت ایران؛
این استعمار ننگین مقدمه استعمار حقیقی و همه جانبه ایران است. ما امروز صریحا وظیفه شما ملت ایران را بیان می کنیم تا در مقابل خدا و پیغمبر و وجدان و نسل های آینده خجل و شرمنده نباشیم. وظیفه شما این است که به پا خیزید و نگذارید این نقشه های خائنانه عملی گردد.
ملت ایران!
روشنفکران، دانشجویان دینی، دانشجویان دانشگاه ها، تجار، اصناف، کارگران و دهقانان! سکوت در مقابل این جنایت، خیانت به دین و جهان اسلام و مسلمین و کشورها و ملل ستمدیده است. وظیفه شماست که رهبران اسلامی را وادار کنید تا به پا خیزند و اعتراض نمایند و جلوی این عمل را بگیرند.
ملت ایران!
شما بودید که در مقابل انحصار تنباکو به پا خاستید و کاخ استبداد شاه وقت و امپریالیسم بریتانیا را به لرزه درآوردید. به پا خیزید و جلوی این جنایت که انحصار کلیه منابع طبیعی و اقتصادی را در بردارد، بگیرید.
اینک در خاتمه، فتوای یگانه مرجع مجاهد عالم اسلام حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مد ظله العالی را در موضوع تسلط بیگانگان بر اقتصاد، از تحریرالوسیله، کتاب فتوایی معظم له ترجمه می کنیم:
تحریرالوسیله جلد اول فصل دفاع مسئله های 4 و 10 صفحه 466 و 467 مسئله 4:« اگر به واسطه تسلط سیاسی و اقتصادی اجانب که به اسارت سیاسی و اقتصادی شان منجر می گردد، ترس آن باشد که به منطقه نفوذ اسلام ضرر وارد آید و موجب سستی و ضعف اسلام و مسلمین بشود، بر مسلمین واجب است که با وسائل مشابه و مقاومت ها و مبارزات منفی دفاع نمایند، مثل نخریدن اجناس آنان و مصرف نکردن آن و همچنین ترک روابط و معامله با آنان به هر نحوی که باشد».
مسئله 10: «اگر در روابط بازرگانی کشورهای اسلامی و یا در روابط بازرگانان با بعضی از کشورها و یا تجار اجنبی، ترس آن باشد که بازار مسلمانان و زندگی اقتصادی شان به خطر افتد، واجب است آن روابط از بین برود و تجارت های مزبور حرام است و با چنین ترسی بر روسای مذهب واجب است که اجناس و تجارت آنان را برحسب اقتضای شرایط، تحریم کنند و بر ملت اسلامی است که از آنان تبعیت نمایند، همان طوری که بر کافه آنان واجب است در قطع آن روابط جدیت نمایند.»
حوزه علمیه قم/ 11/ اردیبهشت/1349