کرامات شهیدان؛(82) خرق حجاب
سهشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۶
8 روز از فاجعه هفتم تير مي گذشت و من براي شرکت در مراسم شهادت شهيد بهشتي و 72 تن شهيد حزب جمهوري اسلامي به تهران آمده بودم. صبح روز 15 تيرماه سال 60 که علي در ساعات اوليه آن (7 بامداد) به شهادت رسيد...
نوید شاهد:
شهيد علي اخوين انصاري رودسري در سال 1323 در رودسر متولد شد براي ادامه تحصيلات عالي به امريکا رفت و همزمان در مقطع کارشناسي ارشد در دو رشته رياضي و صنايع به تحصيل پرداخت و در رشته رياضي در مقطع دکترا ادامه تحصيل داد که با پيروزي انقلاب ناتمام ماند. در دوران انقلاب به زندان ستم شاهي افتاد.پس از پيروزي انقلاب که از امريکا به ايران بازگشت ابتدا به سمت معاونت استانداري خراسان و از اواخر سال 58مسؤوليت استانداري گيلان را بر عهده داشت و همزمان رئيس دانشکده فني دانشگاه گيلان بود. در دوران جنگ دو بار از مرخصي ده روزه استحقاقي خود استفاده کرد و در ميادين نبرد حضور يافت و سرانجام پس از سه بار ترورناموفق منافقين در سحرگاه 15 تيرماه 1360 (يک هفته پس از فاجعه انفجار در حزب جمهوري اسلامي) به همراه معاون خويش شهيد عليرضا نوراني در سبزه ميدان شهر رشت به فيض شهادت نائل آمد و هم اکنون در قطعه شهداي رودسر مزاري نوراني دارد.
همسرم علي که سال ها قبل از انقلاب در امريکا تحصيل ميکرد و از فعالان اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان اروپا و امريکا بود ماهيت بني صدر را مي شناخت. خاله اي داشتم که در آن دوران و شرايط خاص سياسي آغازين انقلاب که هنوز خطوط فکري و سياسي و نگرش حقيقي بعضي افراد روشن نشده بود از بني صدر طرفداري ميکرد و بارها در حضور من با علي از بني صدر جانبداري مي نمود.
8 روز از فاجعه هفتم تير مي گذشت و من براي شرکت در مراسم شهادت شهيد بهشتي و 72 تن شهيد حزب جمهوري اسلامي به تهران آمده بودم. صبح روز 15 تيرماه سال 60 که علي در ساعات اوليه آن (7 بامداد) به شهادت رسيد، علي را در خواب ديدم. ديدم علي آمد و از همه ما و از جمله من خداحافظي کرد و گفت به خاله ات بگو حالا ديگر پرده از چهرة من برداشته شده و همه چيز را دارم به طور واقعي مي بينم آيا باز در دفاع از بني صدر با من مخالفت ميکند؟
از خواب که برخاستم بلافاصله به آقاي انصاري جويني که مسؤول دفتر علي در استانداري گيلان بود تلفن زدم و از علي سراغ گرفتم. گفت هنوز ساعت 15 / 7 صبح است و ايشان تشريف نياورده اند. ساعت 7/30 دقيقه مجدداً تماس گرفتم. ايشان که واقعاً نميدانست چه ماجرايي براي علي اتفاق افتاده است پاسخ داد شايد آقاي استاندار در مسير خود طبق معمول بعضي از روزها به قصد بازديد به اداره اي رفته است و ادامه داد نگران نباشيد. ساعت 40 / 7 دقيقه که تماس سوم را گرفتم وقتي با لحن نگراني گفت مثل اين که براي ايشان مشکلي ايجاد شده و شما بهتر است با اولين پرواز به رشت بياييد به ايشان گفتم من در همان تماس اول از شهادت ايشان اطمينان داشتم و اين خبر برايم غيرمنتظره نيست. بعد معلوم شد علي ساعت 7 صبح يعني دقايقي پس از اين که به خواب من آمده بود و عازم استانداري رشت بود، در حالي که معاون وي شهيد عليرضا نوراني همراه او در ماشين نشسته بود هدف ترور منافقين قرار ميگيرد و با شليک 6 گلوله به شهادت مي رسد.
راوی: حميده دانش کاظمي، همسر شهيد علي اخوين انصاري رودسري
منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد دوم)غلامعلی رجایی1389
نشر: شاهد
نظر شما