نگاهی به زندگی نامه شهید عباس خواجه
شهید عباس خواجه در سال 1342 در روستای دستجه از توابع شهرستان فسا، در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. او در کنار پدر و مادری بی باک و مسلمان رشد کرد و تربیت اسلامی دید تا این که 6 ساله شد و همچون حضرت موسی (علیه السلام) که شغلش چوپانی بود به این شغل پرداخت. او چون علاقه وافری به تحصیل داشت زمانی که از چراي گوسفندان به خانه بر می گشت در دبستان شهید مرتضی انصاری به کلاس شبانه مي رفت و سه سال از تحصیل را به اتمام رسانید ولی به علت خستگی روز، دیگر نتوانست ادامه تحصیل دهد و به همان شغل چوپانی خود ادامه داد.
او انقلابی بود و در جلسات مذهبي و سخنرانی که در روستا تشکیل می شد شرکتی فعال داشت، او از مدافعان اسلام و انقلاب اسلامی و میهن اسلامی بود، چهره ای مظلوم و با وقار داشت و در برخورد با مردم روستا خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. وي فردی مهربان، ساده و دلسوز بود. به خواندن نماز اول وقت و روزه گرفتن اهمیت زیادی می داد.
شهيد خواجه در خرداد ماه سال 1361 برای گذارندن خدمت سربازی، عازم پادگان کرمان شد و پس از گذارندن 3 ماه دوره ي آموزشی به اردبیل منتقل گردید و از آن جا برای ماموریتی چند ماهه عازم جبهه اندیمشک شد. او در جبهه دلاوارنه به نبرد با کافران بعثی پرداخت و سرانجام در تاريخ 1361/08/20 در عملیات محرم در منطقه عین خوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه خود رسید.
ـــــــ « خاطرات شهید » ـــــــ
* خاطره از زبان برادر شهيد:
عباس 18 ساله بود که به خدمت سربازی رفت. بعد از آمدن به مرخصی چند نامه از دوستانش آورده بود که برای خانواده هایشان ببرد. روزی که می خواست آنها را ببرد به من گفت: قاسم بیا تا با هم برویم. با هم از خانه بیرون رفتیم کمی پیاده رفتیم و من دیگر خسته شدم، ایستادم که ماشین بگیریم اما دیدم که عباس همچنان پیاده می رود، به عباس گفتم: بیا با ماشین برویم. عباس گفت: این چند قدم راه را با ماشین برویم؟ از ده تا صحرارود 5 کیلومتر فاصله است. او راه می رفت و من می دویدم اما به او نمی رسیدم. نامه ها را دادیم و به خانه برگشتیم و مرخصی او تمام شد و به جبهه برگشت.
