سجاد لشكر ثارالله
نوید شاهد: آشنايي من با سيد جواد بر مي گردد به دوراني كه من فرمانده سپاه جيرفت بودم و سيد جواد در ارتباط با آموزش و پرورش فعاليت مي كرد. از اولين نيروهاي جيرفتي بود كه مي شناختم و به عنوان يك بچه مذهبي اصيل و جدي همان روزهاي اول در دل من جاي گرفت . بعد از پيروزي انقلاب آشنايي كاملي نسبت به او پيدا كردم. هم مطلع و با سواد بود و هم مبارزي جدي و خستگي ناپذير و هر دوي اين ها باعث شده بود كه چهرة ممتازي شود. استقلال فكري و قدرت خوبي د ر بيان و ارايه و انتقال تفكراتش به ديگران داشت.
خيلي معنوي بود . يادم هست يك شب در فاو شب جمعه دور هم نشسته بوديم و سيد جواد شروع به خواندن دعاي كميل كرد. بعد از مدتي كتاب رد شد و رسيد دست من كه پشت سر سيد نشسته بودم، ديدم مثل ابر بهاري گريه مي كند. آرام و بي صدا هي اشك مي ريخت و اين براي من تازگي نداشت. يك نكته از هزاران بود.
بچه ها در نماز جماعت به سيد اقتدا مي كردند. او روحية چند بعدي داشت و در تمام ابعاد گوي سبقت را از همه ربوده بود . حضور پررنگ سيد در تمام صحنه ها نشان دهندة اين بود كه در طريق ولايت گام بر مي دارد و همين تبعيت رهبري يكي از رموز اصلي موفقيت او بود.
صبر و تحمل عجيبي داشت و از دست رفتن او براي ما و همة برادران سپاه ضايعه بود . در عزاداري اهل بيت واقعاً مخلص بود . يك انسان برجسته و شاخص در سپاه و در بين مردم شهرستان از چهره هاي مريد روحانيت شناخته مي شد. بالاخص روحانيوني كه قبل از پيروزي انقلاب در جيرفت تبعيد بودند، تاثيري بزرگ روي سيد گذاشته بودند.
روزهاي پنجشنبه در رشتة مديريت دولتي با هم كلاس داشتيم. تا اينكه يك پنجشنبه در كلاس حضور پيدا نكرد. آن روز زياد انتظار كشيدم اما نيامد. تقريباً آخر كلاس بود كه خبر دادند صبح زود وقتي از جيرفت به طرف كرمان حركت كرده، در راه به علت پرت شدن اتومبيل از جاده به شهادت رسيده است.
براي ما واقعاً سوزناك بود بپذيريم كه بعد از آن همه آتش و خون، سيد به طور ناگهاني در چنين حادثه اي به درجة رفيع شهادت نايل آيد.
ما آدم ها وقتي نعمت بزرگي را از دست مي دهيم، تازه متوجه مي شويم كه زندگي مان چقدر كم دارد . بي سابقه ترين تشييع جنازه را بين شهداي جيرفت داشت . مردم از تمام اقشار براي تشييع جنازه آمده بودند . سيد از محبوبيت و پايگاه مردمي خاصي برخوردار بود . سردار سليماني هم در آن مراسم حضور د اشت و در سخنراني بياد ماندني شان از سيد جواد به عنوان ياد كرد. « سجاد لشكر ثارالله »
در هر مجموعه اي چهره هايي هستند كه وجود آنها خيلي ها را توانايي زندگي مي دهد و احساس خلأ را از زندگي شان مي زدايد . مثلاً اگر يك مجموعه يا لشكر آسيب ببيند ، آدم بزرگي مي تواند آنرا ترميم كند ولي روزي كه اين آدم بزرگ نباشد ... در تشييع جنازه هم كاملاً معلوم بود، و مردم ما واقعاً قدرشناس اند.
شخصيت همه بعدي سيد جواد باعث شده بود كه زندگي متنوعي داشته باشد. شوخي به جا، خنده به جا، عزاداري به جا، و هر نكته اي را به جا انجام مي داد و اين باعث شده بود شخصيت اجتماعي سيد تنوع سرشاري پيدا كرده بود.
به دليل اينكه از ابتداي انقلاب در صحنه بود ، توقع داشت همه پايبند ولايت باشند ، خادم ملت و ولايت باشند . توطئه هاي دشمن را بشناسند و بر اساس شناخت ، توطئه ها را خنثي كنند . سيد جواد براي حفظ جامعه، جو ان ها و ... مي توانست خيلي مؤثر باشد.