شعر منا (74)
وضو گرفته‌ام از بهت ماجرا بنویسم / قلم به خون زده‌ام تا که از منا بنویسم / به استخاره نشستم که ابتدای غزل را / ز مانده‌ها بسرایم؟ ز رفته‌ها بنویسم؟

وضو گرفتهام از بهت ماجرا بنویسم

قلم به خون زدهام تا که از منا بنویسم

به استخاره نشستم که ابتدای غزل را

ز ماندهها بسرایم؟ ز رفتهها بنویسم؟

نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست

بگو که داغ دلم را کی و کجا بنویسم؟

مصیبت عطش و میهمانکشی و ستم را

سه مرثیه است که باید جدا جدا بنویسم

چگونه آمدنت را به جای سر در خانه

به خط اشک به سردی سنگها بنویسم

چگونه قصهی مهمانکشی سنگدلان را

به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم

منا که برف نمیآید این سپیدی مرگ است

چهسان ز مرگ رفیقان باصفا بنویسم؟

خبر ز تشنگی حاجیان رسید و دلم گفت :

خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم

نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر

یکی به بند و یکی روی نیزهها بنویسم

نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سهساله

چرا ز نالهی زنجیر و زخم پا بنویسم

به روضهخوان محل گفتهام غروب بیا تا

تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم....


سروده حامد عسکری

منبع: طواف عشق، مجموعه اشعار برگزیدهی کنگره ملی شعر منا، معاونت فرهنگی و امور اجتماعی بنیاد شهید و امور ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده